سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ویژگی های کار برای خدا+آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی+وبلاگ روستا

نتیجه تصویری برای گل های رنگارنگ در گلدان

***نسیم معرفت***


به نام خدا


* ویژگیهای کار برای خدا

1-بانام خداآغازمیشود.

2-بااخلاص ونیت پاک انجام میگیرد(باخلوص نیت نه نیت فلوس).

3-قربة الی الله انجام می گیرد.

4-رنگ خدایی دارد(صبغة الله ومن احسن من الله صبغة سوره بقره آیه 138).

5-پشیمانی ندارد.

6-سرخوردگی ودلخوردگی ودلسردی وافسردگی ندارد.

7-باعشق وعلاقه وبدون توقع ازغیر خدا انجام میشود.

8-ملامت ملامتگران تاثیری درآن ندارد.

9-ازروی تدبیر ودرایت وعقل ومشورت و..انجام میشود.

10-خشنودی ورضایت الهی در آن مدنظر است.

11-مصلحت وصلاح کار مورد توجه است.

12-ریاوسمعه درآن نیست.

13-تحسین وتقبیح دیگران درآن نقشی ندارداگر چه اگر مورد تمجید وستایش دیگران واقع شود نیکو است.

14-فطرت سالم انسان ها آن رامی پسندد.

15-برکات وثمرات ونتائج زیادی دارد.

16-ماندگار است.

17-بااستواری واستحکام انجام میگیرد.

18-سستی وسهل انگاری درآن نیست.

19-باشادابی ونشاط انجام میشود.

20-خشنودی خدا وفرشتگان واهلبیت(ع)رادرپی دارد.

21-مشمول دعای خیر خوبان ونیکان بویژه حضرت ولیعصر(عج) می باشد.

22-اگربه موانع برخورد کردراه حلی برای آن پیدا میشود(بن بست ندارد).

23-اگر به هر علتی ناتمام ماند خداوند به صور مختلف جبران میکند.

24-موانع آنرا خداوند برطرف میکند.

25-طمع دنیا ومادیگری ومانند آن درآن نیست اگرچه برکات مادی ودنیوی هم دارد.

26-لذت وحلاوت وشیرینی آن در دنیا هم قابل درک است.

27-عاقبت به خیری به همراه دارد.

28-ازدغل بازی ونفاق وحقه بازی و...مبرا وپاک است.

29-منت درآن نیست(در قرآن سوره بقره آیه264 آمده است:لاَ تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِکُم بِالْمَنِّ وَالأذَى ودر سوره محمدص آیه33آمده است: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَکُمْ. البته این آیه جنبه سیاسی،اجتماعی دارد وتکیه آیه روی وحدت ومحور رهبری است که سرپیچی از امام ورهبری مشروع، همه اعمال را باطل میکند).

30-بدون سر وصدا وشلوغ کاری انجام میشود.

31-باتوجه واهتمام وهمت عالی انجام میگیرد.

32-امدادها وعنایات الهی رادرپی دارد(مورد توجه الهی است).

33-باعث نورانیت دل است.

34-احساس پوچی وبیهودگی وزیان وضرر درآن نمیشود.

35-به وعده های الهی توجه میگردد.

36-ارزش دنیایی وآخرتی دارد.

37-پوچ وبی ارزش وبی وزن نیست.

38-سبب نورانیت نامه اعمال است.

39-باعث نجات انسان درآخرت است.

40-نورانیت قبروقیامت رادرپی دارد.

41-باحرام ومعصیت وگناه واذیت وآذار وظلم وستم دیگران همراه نیست.

42-از تملق وچاپلوسی دور است.

43-باصبر وحوصله وشکیبایی انجام می گردد.

44-شرک آلود نیست.

45-افراط وتفریط درآن نیست.

46-اسراف درآن نیست.

47-توقع پاداش ومزد آن از خداوند است نه از مردم وغیرخدا(رجوع به آیه77ازسوره کهف).

48-کار نورانیت پیدا میکند.

49-هواهای نفسانی وشیطانی در آن نیست.

50-منیت وادعا ومن من کردن درآن نیست.

51-ازشهرت طلبی وجاه طلبی مبرا وپاک است.

52-از روی ایمان به خدا انجام میشود.

53-از روی اطاعت خدا ورسول ص واهل بیت(ع) وحضرت ولیعصر(عج)انجام میگردد(رجوع به آیه33از سوره محمدص).

54-باعث تخریب ووهن وتضعیف دین نمی شود.پس هرکاری که موجب تخریب ووهن دین گردد برای خدا نیست اگر چه  به اسم خدا وبه عنوان کار برای خدا انجام شود......  .

lمرحوم شیخ رجبعلی خیاط فرمودند: اگر کسی برای خدا کار کند، چشم دلش باز می شود.
 

ونیز فرمود:  هرکاری می کنید نگویید: "من کردم"، بگویید: «لطف خداست». همه را از خدا بدانید.


{متن ازسیداصغر سعادت میر قدیم}


**ویژگی های کار برای خدا - پایگاه اندیشوران حوزه

 

** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

 

 

** وبلاگ روستای سادات محله  (بوجایه - لاهیجان)

** وبلاگ روستای سادات محله  (بوجایه - لاهیجان)



      

عیبجویی از زشت ترین صفات است+وبلاگ روستای سادات محله بوجایه-لاهی

یکی از صفات بسیار زشت، عیبجویی از دیگران است. انسان ها نوعا دارای عیب وایراد هایی هستند به غیر از کسانی که از مقام عصمت (با مراتبی که دارد) برخورداند. هرکس ادعا کند که من هیج عیب واشکال وایرادی ندارم ، گزافه گویی بیش نیست. پس مسلّم است که ما انسان ها بی عیب نیستیم وبه اصطلاح بی عیب فقط خداست . البته هرکسی موظف است که به اصلاح خود بپردازد  وخود را از خطا وگناه ولغزش وعیب کنترل نماید. دراین مطلب که ذکرشد اشکالی نیست بلکه اشکال کار آن است که  آدمی عیب های خویش را نبیند وبدتر ازآن خودرا مبرّی از هرعیبی بداند و به عیوب دیگران بپردازد. متأسفانه بعضی ها گویا مأموریت دارند که روز وشب در جستجوی عیب وایراد مردم واین وآن مشغول باشند اینها کسانی هستند که کاهی را در دیگران می بینند ولی کوهی را در خود نمی بینند. یکی از زشت ترین عیوب  آدمی آن است که از دیگران ،عیبجویی نماید. مولا امیرالمؤمنین در این رابطه می فرماید:تَتَبَّعُ الْعُیُوبِ مِنْ اَقْبَحِ الْعُیُوبِ وَ شَرِّ السَّیِّئاتِ. یعنی  در جستجوی عیوب دیگران بودن از زشت ترین عیب ها ,بدترین گناهان می باشد.

(شرح غُرَر و دُرَرالحِکَم ج 1386/3، حدیث 4580)

در فرازی از وصیت مولا علی ع به امام حسین ع چنین آمده است : وَ اعْلَمْ أَیْ بُنَیَّ أَنَّهُ مَنْ أَبْصَرَ عَیْبَ نَفْسِهِ شُغِلَ عَنْ عَیْبِ غَیْرِهِ وبدان ای پسرم که همانا کسی که به عیب خود نظرکند از دیدن عیب دیگران غافل شود(فرصت نمی کند که به عیوب دیگران بپردازد)

شعر

همه عیب خلق دیدن نه مروت است ومردی   نگهی به خویشنتن کن که همه سیاه داری

توحساب خویشتن کن نه حساب خلق سعدی   که بضاعت قیامت عملِ تباه داری

روزی حضرت عیسی ع با حواریون(اصحاب خاص حضرت مسیح) از راهی می رفتند ناگاه به سگ مرده ای رسیدند که گندیده ومتعفن گشته بود. حواریون عرض کردند یا روح الله چه بسیار متعفن است بوی این سگ.!! حضرت عیسی فرمود: چه بسیار سفید وخوش آیند است دندان های او.!! آن حضرت به این وسیله تعریض وتنبیه نمود به آنها که نظر به عیوب مردم نکنند هرچند عیب بسیار داشته باشند بلکه باید صفات خوب آنان را هم منظور داشته باشند.

تحفة الواعظین ج3ص148

شعر

عیب کسان منگر واحسان خویش   دیده فروبر به گریبان خویش

یکی از زشت ترین عیوب ، تتبع وجستجوی عیب های دیگران می باشد وعلی ع  می فرماید:  تَتَبَّعُ الْعُیُوبِ مِنْ اَقْبَحِ الْعُیُوبِ وَ شَرِّ السَّیِّئاتِ  یعنی دنبال کردن وجستجوی عیوب دیگران از زشت ترین عیب ها وبدترین گناهان است.

(شرح غُرَر و دُرَرالحِکَم ج 1386/3، حدیث 4580)

راستی اگر انسان لحظه ای به نقائص وعیوب بی شمار خود فکر واندیشه وتوجه کند آیا دیگر فرصت آن می کند که به عیوب دیگران بپردازد؟! البته پرداختن به عیوب دیگران عواملی دارد که از جمله آنها عبارتند از :1- خودبینی 2-توجه نکردن به عیوب خویشتن 3- عدم تربیت صحیح4- جهل ونادانی 5- کینه وعداوت 6- حسادت7- بی تقوای 8- عدم ترس از خدا

شعر

گرت چشم خدابینی ببخشند   نبینی هیچکس عاجزتر از خویش

سعدی

شعر

هرکه عیب دگران پیش توآورد وشمرد

بی گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد

سعدی

نگارش متن :سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

 

**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی



      

نقدی کوتاه برسخن جناب دکترسروش+آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی+وبل


***نسیم معرفت***

به نام خدا


عبدالکریم سروش که چندسالی در آمریکا اقامت دارد، در سخنرانی اخیر خود با عنوان «داعش و حکومت اسلامی» مدعی شد که «اسلام ناب» مفهومی موهوم است.
سخنان دکتر سروش که گفته ما اسلام ناب نداریم وپاسخ اجمالی به آن از طرف بنده:

واما سخنان دکتر سروش:


چنانچه بنده اسلام را می فهمم ما اسلام ناب نداریم.
به دنبال اسلا م ناب گشتن آخرش سر از بنیادگرایی و این خشونت ها در می آورد
... هیچ کس تا امروز نمی داند که این اسلام ناب چیست؟
برای این که اسلام ناب مدعیان فراوانی دارد و  در میان خودشان هم  تکفیر فراوان  است ...
شیعیان معتقدند که اسلام ناب دست شیعیان است .
خیلی از سُنّی ها شیعیان را کافر میدانند و می گویند شیعه اپوزوسیون اسلام است .
و در میان شیعیان هم کم نیستند که اعتقادات و طاعات اهل سنت هیچ کدام  را قبول ندارند .
حالا اسلام ناب یا اصلی دست کیست؟
من به شما عرض میکنم که دست هیچ کس نیست.
برای این که اصلا وجود ندارد که کسی بخواهد مدعی داشتنش باشد.
پیامبر اسلام یک بذری را کاشت،
در خاک تاریخ این بذر رشد کرد،تبدیل به یک درخت شد . یک درخت بسیار تناور.
اسلام ناب معنیش این است که ما برگردیم  به بذر اولیه و دانه اولیه. چه معنی دارد؟
اولا نشدنی است.
شدنی هم باشد، سودی ندارد.
درست شبیه یک طفل کوچکی که یک وقتی جنین بوده،در رحم مادر بوده،حالا به دنیا آمده،بزرگ شده و یک انسان بالغ عالم زیبای توانا شده،ما بگوییم ما به تو کاری نداریم،ما می خواهیم به آن جنین اولیه برگردیم.
اولا که نمیشود برگشت. به قول مولانا هیچ انگوری دگر غوره نشد،
اگر هم برگردیم چه سودی دارد؟
برای این که آنچه پیامبر آورد ،بذرِ رشدیابنده  بود،او  این دانه را کاشت و بعد این دانه با آب و هواهای مختلف رشد کرد و شکل ها  و رنگ و بوهای مختلف هم به خودش گرفت
لذا اسلام نابی وجود ندارد .
این اسلام پرورده شده،
رشد کرده،
تنومند شده،
میوه داده،
اقلیم های مختلف رفته و در هر جا شکل و شمایل تازه ای پیدا کرده است.

همه  این تنوع ها را منکر شدن و همه  آن ها را به یک شکل خشک و خاص تغییر دادن و  این شکل خاص  را به آن دانه  نخستین  برگرداندن، هدف و حسرت بنیادگراهاست .

 

(برگرفته از سخنرانى داعش و حکومت اسلامى/ دکتر سروش)

 

 به نام خدا

پاسخ  بنده به سخنان دکتر سروش که گفته است :...ما اسلام ناب نداریم.

یکی از مسایل مهم وحیاتی برای مسلمین و دیگران شناخت درست وصحیح از اسلام است. متاسفانه با گذشت بیش از هزار وچهارصد سال از ظهور نورانی اسلام هنوز هم آنگونه که شایسته وبایسته است ، اسلام به درستی شناخته نشده است.حتی در میان مسلمین هم اسلام عزیز به درستی شناخته نشده.  قلیلی از انسان ها هستند که  درک جامع وهمه جانبه از اسلام دارند.اکثر مسلمین  آگاهی وشناخت ناقص از اسلام ودین دارند. عده ای دین را مجموعه ای از عبادات ظاهریه می دانند که کاری به هیج چیز دیگر ندارد که نام آن را می توان اسلام عوامانه نامید. عده  ای دین را امر مقدسی می دانند که فقط قابل تقدیس واحترام است وصرف التزام قلبی به آن را کافی می دانند. مثل اینکه العیاذ بالله  در جمع زیادی از مسلمین رایج است که قرآن را می بوسند ودر مراسم عزا قرآن می خوانند ودر مراسم عروسی  قرآن  همراه عروس  می کنند ودرمسافرت از زیر قرآن عبور می کنند ولی بعد دیگر کاری با قرآن ندارند. البته به حسب ظاهر بی احترامی به قرآن هم نمی کنند . عده ای هم دین را  وسیله برای اهداف واغراض پلید فردی واجتماعی ومقامی وحکومتی وهواهای نفسانی خود قرار می دهند . عده ای هم دینی را قبول دارند که در سیاست ومسایل حکومتی دخالتی نداشته باشد و...   همه این نگرش های ناقص وچه بسا انحرافی وفاسد ناشی از عدم شناخت درست وهمه جانبه از اسلام ودین است .
پس در ابتداء لازم است که یک تعریف جامعی از اسلام ودین اسلام داشته باشیم. دین اسلام مجموعه ای از دستورات وقوانین واحکام ومسایلی است که در همه ابعاد زندگی فردی واجتماعی و سیاسی وحکومتی انسان و روابطش با خدا وخلق وخود وطبیعت نقش دارد. این اسلام با این تعریف جامع همان اسلام ناب محمدی ص است که باید تلاش شود که مسلمین در این طریق وسمت وسو قرار گیرند. اگر یک بعد از ابعاد اسلام نادیده گرفته شود چنین اسلامی ناقص وابتر است.به نظر بنده جناب دکتر سروش هنوز درک وتصویر وشناخت درستی از اسلام جامع واصیل ندارد ویا اگر دارد براساس امیال نفسانی عمدا تصویر نادرستی از اسلام در جامعه منتشر می سازد.  
یک سوالی ممکن است در اینجا مطرح شود که ازکجا وبا تکیه برچه منابعی ما می توانیم اسلام ناب وجامع را بشناسیم ویا تعریف کنیم؟ درجواب باید گفت که با دلیل عقلی ونقلی وحتی اجماع ما می توانیم اسلام ناب وجامع را بشناسیم وتعریف نماییم. قرآن کریم که تنها کتاب مصون از تحریف لفظی درمیان مسلمین است و اهلبیت پیغمبر علیهم السلام که آثار فریقین( شیعه وسنی)برعصمت آنها گواهی آشکار می دهد وآنها  به عنوان جانشنان برحق پیغمبر ص ، اسلام شناسان حقیقی  هستند ، وقتی که این دو را کنارهم قرار دهیم  نتیجه آن اسلام ناب محمدی ص یا اسلام جامع خواهد بود وما ازاین طریق می توانیم اسلام ناب راتعریف ویا به فراخور خود درک کنیم. رسولخدا ص فرمود: انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعتری ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا اب دا. یعنی دوچیز گرانبها وباارزش در بین شما قرار دادم که یکی کتاب خداست ودیگری عترت واهل بیتم ع است مادامی که به هردوی آن تمسک کنید هرگز گمراه نخواهید شد. طبق این روایت قرآن که تجلی نورانی دین محمد ص است به همراه عترت یکدیگر را کامل می کنند و این دو مکمل هم هستند وهریک بدون دیگری ناقص است. ما اسلام ناب وجامع داریم وازاین طریق که گفته شد قابل دسترسی هم می باشد. جماعت مسلمین در قالب اهل سنت وغیره راه را گم کردند واز اسلام راستین محمدی ص منحرف گشتند وجناب آقای دکتر سروش که می گوید اسلام ناب وجود ندارد اشتباهش این است که اسلام را منهای منهاج وطریق استوار اهل بیت علیهم السلام درنظر گرفته.( البته به نظر بنده بخش مهمی از نظرات منحرفانه دکتر سروش ناشی از هواهای نفسانی وشیطانی است...)
آقای سروش می گوید اسلام ناب مدعیان فروانی دارد؟! این سخن  غلط ونادرست است زیرا به استناد دلیل قطعی  اسلام ناب یک شعبه بیشتر ندارد وآن هم اسلام ناب تشیع علوی حسینی ع است وبقیه مسلمین ازجاده مستقیم اسلام منحرف هستند. دلیل وگواه بارز ما براین مدعا همان کتب اهل سنت است . درکتاب درمحضر آیت الله بهجت خواندم که کسی از حضرت ایشان سوال کرد که ازکجا حقانیت تشیع را درک کنیم وبفهمیم؟! ایشان درجواب فرمودند از طریق کتب مخالفین(اهل سنت) واضافه کردند که کتب اهل سنت پر است از مطالبی که دال برحقانیت تشیع است و الحق والانصاف در هر زمان ونیز اکنون این فرمایش حضرت آیت الله بهجت صادق است ومی درخشد.
آقای دکتر سروش می گوید که ارجاع دادن به اسلام ناب، اولا شدنی نیست وبعد اگر هم شدنی باشد سودی ندارد وبعد مقایسه کرد این مساله را به طفل کوچکی که جنین بوده وبعد به دنیا آمده وبزرگ وبالغ گشته انگاه ایشان با شعری از مولوی نتیجه گرفته که همانطوری که برگشت به حالت جنینی و ارجاع به آن ممکن نیست  در باره اسلام ناب هم  ارجاع دادن مردم به آن نادرست است؟!! وگفته که اسلام ناب وجود ندارد!!!
پاسخ این سخن باطل آن است که اولا شما یعنی دکتر سروش  قیاس مع الفارق کردید. قیاس شما به اصطلاح قیاس مع الفارق وبیگانه از هم است. بطلان مقایسه ای ایشان به این بیان است که  اسلام ومجموعه احکام وقوانین الهی آن یک مجموعه الهی تشریعی است نه تکوینی  و جریان جنین ونوزاد که بزرگ وبالغ می شود یک وجود خارجی وتکوینی است. آقای سروش شما   امر ومساله تشریعی را با امر تکوینی مقایسه کردید ونتیجه باطل گرفتید؟!!!
ثانیا در این مقایسه باطل هم دچار اشتباه شدید چون مقایسه ارجاع کامل با ارجاع ناقص کردید. اینکه حضرت امام خمینی ره و سایر اسلام شناسان واقعی ، مردم را به اسلام ناب وجامع(اسلام ناب محمدی ص) ارجاع می دادند  این ارجاع به نحو ارجاع به کامل وکمال است. یعنی اسلام ناب محمدی ص مجموعه ای از احکام ومقررات است که همه ابعاد فردی واجتماعی و...اعم از دنیوی واخروی را دربرمی گیرد. واین دین جامع وناب از طریق قرآن و اهل بیت ع وجود حقیقی خارجی تشریعی دارد و قابل دسترسی است.  واما جریان ارجاع جنینی که بزرگ وبالغ شده  ارجاع به نقص است. پس دقت کنید وببینید که دراین مقایسه دواشتباه رخ داده:1- اینکه قیاس یک قیاس مع الفارق است یعنی مقایسه امر حقیقی تشریعی به  امرحقیقی تکوینی 2- اینکه این مقایسه ، مقایسه بین ارجاع به کامل وکمال  وارجاع ناقص است
آقای سروش  اسلام ناب وجامع وجود دارد و مسلمین موظف هستند که آن را بشناسند ودر آن طریق وراه قرار گیرند وهرکس به فراخور درک وفهم واستعداد خود از آن بهره مند گردند. اسلام ناب محمدی ص همانند عسل خالص و ناب است که در بلندای کوه قراردارد و برای رسیدن به آن وچشیدن آن باید زحمت ها وخون جگرها کشید. عسل ناب ، نافع وشفابخش است.اما عسل تقلبی وغیر خالص چه بسا مضر ومهلک است. برای رسیدن ولمس و درک کردن اسلام ناب وجامع هم همانند عسل ناب وخالص ، باید همه مسلمین تلاش کنند و از کارشناسان واقعی اسلام بهره مند شوند.
درپایان با بیان آشکار ومستدل می گوییم که اسلام ناب امرخیالی وتوهمی نیست بلکه وجود حقیقی تشریعی در خارج دارد و امثال سروش با این تُرَّهات و اراجیف نمی توانند نور درخشنان اسلام ناب نبوی علوی حسینی علیهم السلام را خاموش کنند
والسلام
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
پانزدهم شهریور 1394 ه ش
**آیا اسلام ناب وجود دارد؟!! ( ایرنا )

**صرفا جهت مطالعه...

**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی



      

پرسش و پاسخ+آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی+وبلاگ روستای سادات محل

نتیجه تصویری برای پرسش و پاسخ

***نسیم معرفت**


پرسش و پاسخ


با عرض سلام

 یک سوال

همان طوری که خداوند در قرآن کریم در سوره مائده آیه 51 می فرماید:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِیَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ 51 .

اى کسانى که ایمان آورده‏ اید یهود و نصارى را دوستان [خود] مگیرید [که] بعضى از آنان دوستان بعضى دیگرند و هر کس از شما آنها را به دوستى گیرد از آنان خواهد بود آرى خدا گروه ستمگران را راه نمى ‏نماید (51)

*سوال اینجاست
وقتی دیپلماتهای جمهوری اسلامی ایران با گروه 5+1 به گفتگو نشستن بعد سر یک سفره غذا خوردن آیا گروه 5+1 یهودی و نصارانی نبودن اگه بودن چرا بر خلاف قرآن عمل کردن اگر خلاف قرآن عمل نکردن پس اینها کی بودن لطفا توضیح بفرماید


و اما پاسخ


سلام واحترام

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى‏ أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ»
 اى کسانى که ایمان آورده‏اید! یهود و نصارى را ولّى(دوست و تکیه‏گاه) خود انتخاب نکنید! آنها اولیاى یکدیگرند و کسانى از شما که با آنان دوستى کنند از آنها هستند، خداوند جمعیّت ستم‌کار را هدایت نمی‌کند.
سوره مایده آیه 51 .

آنچه که در آیه 51 سوره مائده  قابل توجه است همان کلمه (
أَوْلِیاء) می باشد که باید درست معنی شود. کلمه أَوْلِیاء جمع  وَلِیّ است و کلمه وَلِیّ معانی گوناگونی دارد که عبارتند از :
@سرپرست و قَیِّم
@هم پیمان
@هم عهد
@یاور
@مُتَوَلِّی
@دوست و همنشین و مُعاشِر و رفیق
@پیرو و تابع
@خویشاوند و فامیل
@داماد
@عبد مُؤمن و بنده پاک و مُقرّب الهی
@ ونیز به کسی که نزدیکی و قرب و اتصال  فوق العاده ای با شخصی داشته باشد ( وَلِیّ ) اطلاق می شود و به انسان و عبدی که قرب فوق العاده با خداوند داشته باشد  وَلِیُّ الله  می گویند.

بعد از توجه به معانی فوق الذکر که برای کلمه وَلِیّ ذکر شد باید بدانیم که  کلمه
أَوْلِیاء و  وَلِیّ  از ریشه ولایت است و ولایت هم معانی گوناگونی دارد که عبارتند از :
@ سلطنت و  تسلط و حکومت و فرمانروایی و ریاست و پادشاهی
@سرپرستی
@محبت
@یاری کردن
@دوست داشتن
@قرب و اتصال و نزدیکی
@ به منطقه و شهر و یا شهرستان و... هم ولایت گویند

به نظر بنده جامع همه این معانی ذکر شده برای کلمه  وَلِیّ و ولایت  همان معنای (اتصال و قرب) است .
در آیه 51 از سوره مائده به مسلمانان هشدار و اخطار می دهد که با یهودیان و مسیحیان که هم کیش شما و هم آیین تان نیستند  پیوند دوستی و هم پیمانی که نتیجه آن تسلط و سلطه آنها می باشد نداشته باشید زیرا که آنها یَدِ واحده در مقابل شما مسلمان ها هستند (
بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ) و مُترصِّد ضربه زدن به اساس و کیان اسلام و مسلمان ها هستند. و آیات دیگر از قرآن کریم نیز همین مطلب ذکر شده را بیان می کند که مسلمانان و مومنان در تعامل با کفار و اجانب باید هوشیار  و بصیر و... باشند و جایگاه و منزلت و عزت خود را  حفظ نمایند ( وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً .و هرگز خدا برای کافران راه تسلّطی ( در حجت و برهان ) بر مؤمنان قرار نخواهد داد. سوره نساء آیه 141) 

وظیفه مسلمان ها در تعامل با آنها ( مخصوصا زمانی که آنها دارای قدرت  و یا قدرت برتر باشند) حفظ جانب احتیاط است و اگر روزی نیاز شد که با کفاری مثل یهود و نصاری قراردادی داشته باشیم باید هوشیار و دقیق باشیم.
 توجه داشته باشیم که ما می توانیم با کفار معاشرت در حد لزوم  و مذاکرات و عقد قرار داد داشته باشیم اما منوط به این است که دلداده و تسلیم و مقهور آنها نباشیم و آنها را همراز و همدل خود ندانیم و جانب حزم و درایت و خردمندی و  هوشیاری و احتیاط را رعایت کنیم.   آیه 118 از سوره آل عمران  و نیز آیه 52 سوره مائده تایید و یا تاکید بر همین مطلب است که باید در تعامل و معاشرت و ... با اجانب حواسمون از همه جهات جمع باشد :

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفی‏ صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیاتِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ.

ای کسانی که ایمان آورده اید  مَحرم اَسراری از غیر خود ، انتخاب نکنید ، آنها از هر گونه شرّ و فسادی در باره شما ، کوتاهی نمی کنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید. ( نشانه های ) دشمنی از دهان ( و کلام ) شان آشکار شده و آنچه در دلهایشان پنهان می دارند ، از آن مهمتر است. ما آیات ( و راه های پیشگیری از شرّ آنها ) را برای شما بیان کردیم اگر اندیشه کنید .
سوره آل عمران آیه 118 .

فَتَرَی الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسارِعُونَ فیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشی‏ أَنْ تُصیبَنا دائِرَةٌ فَعَسَی اللَّهُ أَنْ یَأْتِیَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَیُصْبِحُوا عَلی‏ ما أَسَرُّوا فی‏ أَنْفُسِهِمْ نادِمینَ.
( ولی ) کسانی را که در دلهایشان بیماری است می بینی که در ( دوستی با آنان ) ، بر یکدیگر پیشی می گیرند ، و می گویند: «می ترسیم حادثه ای برای ما اتفاق بیفتد ( و نیاز به کمک آنها داشته باشیم! ) » شاید خداوند پیروزی یا حادثه دیگری از سوی خود ( به نفع مسلمانان ) پیش بیاورد و این دسته ، از آنچه در دل پنهان داشتند ، پشیمان گردند.
(سوره مائده آیه 52 )


واما در رابطه با مذاکرات هسته ای  عرض می کنم که اصل مذاکرات با حفظ و رعایت جهات احتیاط و درایت هیچ اشکالی نداشت و ندارد ولی متاسفانه به اخطارها و هشدارهای قرآنی و نیز به تذکرات و ارشادات حکیمانه مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای( در رابطه با مذاکرات هسته ای )توجه شایسته نشده است و به ناچار دچار آسیب هایی که بعضاََ جبران ناپذیر است شدیم و به فرمایش رهبری عزیز : خسارت محض بود.  [...
کسانی که امید می بندند که بنشینیم با امریکا مذاکره کنیم و به نقطه توافقی برسیم؛ از این غفلت می‌کنند که ما باید به همه تعهدات عمل کنیم اما طرف مقابل با شیوه‌های مختلف و تقلب و خدعه سر باز می‌زند و عمل نمی‌کند به تعهداتش. این چیزی است که در مقابل چشم خود می بینیم. یعنی خسارت محض.]

در پایان به یک حدیث از پیامبر اکرم ص و نیز به یک آیه از قرآن کریم اشاره می کنم و امید است که مسلمانان همیشه عزیز و سربلند باشند :
قال رسول الله
(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) : اَلإسلامُ یَعْلوا وَ لایُعْلی عَلَیهِ . اسلام عُلوّ  و برتری دارد و چیزی بر آن برتری ندارد .

مَن لا یَحضُرُهُ الفَقیه، جلد چهارم، ص334 -  وسائل الشیعه باب موانع ارث


 و قال الله  تعالی: و کلمةُ اللهِ هِیَ الْعُلْیا .
و سخن خدا ( و آیین او ) ، بالا ( و پیروز ) است و خداوند عزیز و حکیم است .

سوره توبه آیه 40

سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
21 فروردین1396

 

** آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

 

 

** وبلاگ روستای سادات محله  (بوجایه - لاهیجان)

** وبلاگ روستای سادات محله  (بوجایه - لاهیجان)



      

آثار معاشرت و همنشینی با علماء+آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی+وبل

  

 

***نسیم معرفت***

 آثار معاشرت و همنشینی  با علماء

 


وَ مَنْ خَالَطَ الْعُلَمَاءَ وُقِّرَ وَ مَنْ خَالَطَ الْأَنْذَالَ‏حُقِّرَوَ مَنْ سَفِهَ عَلَى النَّاسِ شُتِمَ‏وَ مَنْ دَخَلَ مَدَاخِلَ السَّوْءِ اتُّهِمَ وَ مَنْ مَزَحَ اسْتُخِفَّ بِهِ وَ مَنْ أَکْثَرَ مِنْ شَیْ‏ءٍ عُرِفَ بِهِ

ترجمه:   کسی که باعلماء ودانشمندان مخالطت ومعاشرت داشته باشد ،محترم وموقّر وبلند مرتبه می شود وکسی که باافراد پست وفرومایه معاشرت وهمنشینی کند ،خوار وکوچک می گردد. وهرکس که نابخردانه بامردم رفتار نماید(ویا اینکه نسبت سفاهت وبی خردی به مردم بدهد)مورد دشنام وشماتت مردم قرار می گیرد. وکسی که در محل وجایگاه تهمت وارد شود ،متهم می شود. وکسی که شوخی ومزاح(خارج از نزاکت وعفت وادب ) کند، نزد مردم خوار وسبک می گردد وکسی که زیاد به کاری دست زند به همان کار شناخته می شود(پس شایسته ونیکو است که آدمی به کارهای ارزشمند وپسندیده اشتغال داشته باشد تا نام نیکش همیشه برقرار باشد)


بحار الأنوار، ج‏1، ص205، باب 4 .

 

 

مجالست با علماء تا آن اندازه مهم است که جبرئیل هم آرزو می کرد که  همنشین علماء باشد. رسولخدا ص  در سفارشی به علی ع فرمود:یَا عَلِیُّ! تَمَنَّی جَبْرئِیلُ اَنْ یَکُونَ مِنْ بَنِی آدَمَ بِسَبْعِ خِصَالٍ وَ هِیَ الصَّلَوه فِی الْجَمَاعَه وَ مُجَالَسَتُهُ الْعُلَمَاءَ وَالصُّلْحُ بَیْنَ الاِثْنَیْنِ وَ اِکْرَامُ الْیَتِیمِ وَ عِیَادَه الْمَرِیضِ وَ تَشْیِیعُ الْجَنَازه وَ سَْقیُ الْمَاءِ فِی الْحَجِّ فَاحْرُصْ عَلَی ذَلِکَ.  رسولخدا ص به علی ع فرمود: یاعلی جبرئیل آرزو کرده که از بنی آدم باشد بواسطه هفت خصلت که در میان آنها می باشد:1-نماز جماعت2-مجالست با علماء3- آشتی وصلح دادن میان دو نفر4-احترام واکرام کردن یتیم5-عیادت از مریض وبیمار6-تشییع جنازه کردن(حضور در تشییع جنازه مؤمنین ومؤمنات)7-سیراب نمودن تشنگان در موسم حج پس یا علی بر این امور حریص باش.

زبدة الأحادیث ج1 ص15

مواعظ العددیه، ص 195.

 

قالَ الاْمامُ عَلىّ بنُ الْحسَین، زَیْنُ الْعابدین (عَلَیْهِ السَّلام) : مُجالَسَهُ الصَّالِحیِنَ داعِیَهٌ إلى الصَّلاحِ، وَ أَدَبُ الْعُلَماءِ زِیادَهٌ فِى الْعَقْلِ.

امام سجاد(علیه اسلام) فرمود: هم نشینى با صالحان انسان را به سوى صلاح و خیر مى کشاند; و معاشرت و هم صحبت شدن با علماء، سبب افزایش شعور و بینش مى باشد.


بحارالأنوار: ج 1، ص 141، ضمن ح 30، و ج 75، ص 304.

http://ahadis-o-revayat.blogfa.com/post-451.aspx

 

فراوری توسط : سیداصغر سعادت میرقدیم

 

**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی



      
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >