سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چرابایدهمسران پیامبر ص بعدازاوازدواج نکنند؟!+آیت الله سیداصغرسعا

***نسیم معرفت***


به نام خدا

سوال:

در ایه 53 سوره احزاب قرآن می فرماید که کسی حق ندارد بعد از رحلت پیامبر با همسرانش ازدواج کند .....وَمَا کَانَ لَکُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنکِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا ? إِنَّ ذَ?لِکُمْ کَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِیمًا ‏
ترجمه :
شما حق ندارید رسول خدا را برنجانید و مطلقا ‏[ نباید ‏] زنانش را پس از ‏[ رحلت] او به نکاح خود درآورید چرا که این ‏[کار ‏] نزد خدا همواره ‏[ گناهى ‏] بزرگ است .

آیا با این دستوری که در آیه آمده و ازدواج با همسران پیامبر ص را ممنوع کرده ، حق شخصی وحق انتخاب همسران پیامبر ص نادیده انگاشته نشده است؟!! آیا پیامبر ص(معاذالله) بااین دستور به همسرانش ظلم نکرده است ؟!!
آیا همسران پیامبر ص بااین دستور موافق بودند که بعد از او هرگز ازدواج نکنند؟! آیا خدای ناکرده این نوعی انحصار طلبی تلقی نمی شود؟ چرا باید همسران پیامبر ص بعد از او ازدواج نکنند؟!! و......

پاسخ :

اولا . پیامبر اسلام ص شخصیتی است که کتب آسمانی پیشین وعده آمدنش را داده بوده وحتی برخی ویژگی های او نیز درکتب آسمانی بیان شده بود. واین خبر های پیشین  درکتب آسمانی در باره پیامبر ص نشان می دهد که ظهور پیامبر اسلام ص همراه با یک انقلاب وتحول جهانی   خواهد بود و در واقع هم چنین شد وحضرت محمد ص با معجزه همیشه جاویدان خود ظهور کرد و با قرآن وسخنان وتعالیم حیاتبخش خود همه بشریت را به سوی سعادت وفلاح ورستگاری در دنیا وآخرت دعوت نمود.

ثانیا .  در روش ومنش واخلاق و رفتار پیامبر ص چه قبل از رسالت وچه بعد از رسالت کوچکترین ضعف وکجی و وامر ناشایست مشاهده نشده است و تاریخ زندگی پیامبر ص به گواهی تاریخ نویسان معتبر  ،سراسر نور ورحمت و برکت وخیر و... بوده

ثالثا . پیامبر اسلام ص قبل از رسالتش به عنوان  جوان امین  و راستگو ودرست کرداروبا عنوان امین در بین همه مردم زمانش معروف بوده واین نشان دهنده مقبولیت پیامبر ص در میان همه طوایف بوده (چه موحد وچه مشرک وبت پرست و...)و همه او را به عنوان یک انسان شریف وبزرگوار وامین ودرستکار قبول داشتند.

رابعا . پیامبر ص چه قبل از رسالت وچه بعد از رسالت درحق هیچ کسی ذره ای ظلم وستم وجفا روا نداشته است .

خامسا.  بعد از اینکه پیامبر ص در سن چهل سالگی به مقام نبوت ورسالت رسید و آیات آسمانی در قالب قرآن کریم براو نازل شد در عمل بر فرامین الهی وآیات قرآنی ذره ای کوتاهی  نورزید  و رفتار و کردارش در زندگی شخصی واجتماعی وحکومتی و... مطابقت کامل با قرآن کریم داشت و براساس فرامین الهی عمل می کرد.

سادسا.  حضرت محمد ص به عنوان پیامبر عظیم الشان اسلام و به عنوان یک شخصیت برجسته جهانی و به جهت اینکه نمونه خوبی ها وپاکی ها و کمالات وفضایل انسانی ودینی بوده ، ارتباط و همدمی با او یک افتخار و مدال برای دیگران محسوب می شد لذا  یکی از افتخارات صحابی آن حضرت این بوده که می گفتند  مدتی با پیامبر ص همراه و همدم بودند.
زنان پیامبر اسلام ص نیز کسانی بودند که همیشه افتخار می کردند که همسر رسولخدا ص  هستند و هیچکدام از همسران آن حضرت تا پایان عمر شریف پیامبر ص لحظه ای از همسری با پیامبر ص پشیمان وناراحت نبودند وحتی زمانی که  پیامبر ص طبق فرمان الهی در قرآن ،به  همسرانش فرمود که هرکدام از شما که دوست دارید از من جدا شوید می توانید با دریافت هدیه ای از طرف من ، جدا شوید وطلاق بگیریدهیچکدام از آنها راضی به جدایی وطلاق نشدند و به همسری با رسولخدا ص افتخار می کردند ودر این مساله عایشه بیشتر اظهار علاقه مندی به همسری با پیامبر ص می کرد. همسران پیامبر ص با وجود اینکه آیه 53 سوره احزاب نازل شده بود و فرمان الهی را مبنی براینکه هیچ کس بعد از رحلت پیامبرص حق ندارد با همسران او که به عنوان(ام المومنین در آیه احزاب) از آنها یاد شده ازدواج کند ، شنیده بودند با این حال هیچکدام اظهار نگرانی نکردند و درخواست جدایی با پیامبر ص را مطرح نکردند واین مساله در تواریخ معتبر ثبت شده است. زنان پیامبر ص از روی اختیار و آگاهی وعلاقه این حکم خدا را (تحریم ازدواج با زنان پیامبر ص) پذیرفته بودند واجباری در کار نبود.

سابعا.  براساس نقل معتبر عده ای قصدشان این بود که بعد از رحلت پیامبر ص با زنان آن حضرت ازدواج کنند و به اهداف ناپاک  دنیایی خود برسند و از این طریق بتوانند ضربه ای به حیثیت وجایگاه پیامبر ص وخانواده او وارد کنند وبه اسرار داخلی بیت نبوت اطلاع یابند و امت اسلامی را دچار بحران های خاصی بنمایند که خداوند جهت  حفظ  حرمت وکرامت ومنزلت  پیامبر ص  و همسرانش  آیه 53 سوره احزاب را نازل فرمود و نقشه های شوم آنها را برهم زد .

ثامنا . حضرت محمد  ص که در همه فضایل انسانی و ارزش های الهی نمونه والگو بوده وبه اوج کمالات انسانی رسیده بود که در قرآن در باره اش آمده است :انک لعلی خلق عظیم.  و عشق الهی در همه وجود وسیمای او موج می زد چگونه ممکن است که آلوده به امیال نفسانی وشهوانی باشد و تعدد زوجات او به دید نفسانی و شهوت انگیز تفسیر گردد؟!!!  تمام کارهای پیامبر ص در همه حالات براساس عقل ومنطق و حکمت وفرمان الهی بود و ذره ای هوای نفس  و وساوس شیطانی در او راه نداشت . او کسی است که قرآن در باره اش فرمود:.... ما ینطق عن الهوی. یعنی از روی هوی وهوس ومیل وخواهش نفسانی حرف نمی زد وسخن نمی گفت. کسی که به دلایل عقلی وشرعی،  فعل وقول وسیره ومنشش برای همه حجت است چگونه ممکن است براساس هوی وهوس زنان متعدد اختیار کند و به شهوت پرستی متهم شود؟!! تعدد زوجات او براساس حکمت هایی بود که در جای خود مورد بررسی قرار گرفته است و اینکه می بینیم  غیر از عایشه که جوان بوده  بقیه همسران او بیوه بودند و سن بالا داشتند نشان می دهد که هدف پیامبر ص از تعدد زوجات به جهت اهداف پاک دیگری بوده . اگر خدای ناکرده پیامبر ص دنبال عیاشی وهوسرانی بود با منزلت و جایگاه والایی که در قوم خود از همه جهات داشت  دسترسی به دختران زیبا وجوان  (به گواهی تاریخ) برایش فراهم تر بوده وبسیار کسان بودند که آرزو داشتند که همسر حضرت محمد ص باشند اما ساحت مقدس وبلند پیامبر ص از چنین نسبت های پاک ومبری است .

تاسعا .  پیامبری که به ریزترین وجزیی تربن مسایل توجه داردو حتی درباره ورود وخروج در باره مساجد  سخن گفته وراهنمایی فرمودند و .... چگونه ممکن است که درباره زنان خود بعد از رحلتش برنامه ای نداشته باشد وآنها را به حال خود رها کند تا معاذالله به صورت گدایان وفقیران وبیچارگان زندگی نمایند. کسانی که چنین نسبت های ناروایی به پیامبر ص می دهند نه پیامبر ص راشناخته اند و نه همسران او را. همسران پیامبرص در زمان حیات آن حضرت  محترمانه زیستند وبعد از رحلت پیامبر ص نیز  به عنوان همسران پیامبر ص و ام المومنین   مورد احترام همه اصحاب ومردم بودند وآبرومندانه در دنیا زندگی کردند.
زنان پیامبر ص وظیفه وتکلیف و برنامه خودشان را بعد از رحلت آن حضرت به خوبی می دانستند واگر یکی از آنها در برخی حوادث ناگوار تاریخی دچار اغوا شد هیچ عیب ونقصی در پیامبر ص ایجاد نمی کند و مشکل در عدم پایبندی به سفارشات وتوصیه های پیامبر ص بود..
درپایان  متذکر می شوم که نسبت های ناروایی که گاهی در رابطه  با تحریم ازدواج همسران آن حضرت ، به پیامبر ص می دهند یا از روی کینه وعداوت ودشمنی است ویا از روی جهالت ونادانی وعدم شناخت درست از زندگی پیامبر اسلام است.


نگارش متن  :سیداصغر سعادت میرقدیم

 

** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی



      

من ازگفتن حقیقت خسته نخواهم شد(مشروح بیانات رهبری28بهمن94+وبلاگ

**من از گفتن حقیقت خسته نخواهم شد.(مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای)

بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی‌

در آستانه‌ى سالروز قیام بیست‌و‌نهم بهمن 1356 مردم تبریز

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌(1)
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّدٍ و آله الطّاهرین.

 خوشامد عرض میکنم به همه‌ی برادران و خواهران عزیز، مخصوصاً به خانواده‌های معزّز شهیدان، علمای محترم، مسئولین محترم، آحاد مردم و جوانان عزیزی که این راه طولانی را پیمودید و امروز فضای حسینیّه‌ی ما را معطّر کردید به عطر ایمان و شور و انگیزه‌ای که مخصوص شما است؛ این سلام درواقع به همه‌ی مردم تبریز و به همه‌ی مردم آذربایجان است.

***نسیم معرفت***

 حقیقتاً روز بیست‌ونهم بهمن در هر سال برای ما -یعنی برای این حقیر- یک روز شیرین و مطلوب است و از نزدیک تجدید خاطره میکنیم با آنچه همواره از مردم عزیز آذربایجان و مردم تبریز دیده‌ایم و احساس کرده‌ایم و آگاهیم؛ یعنی همان شور و انگیزه و ایمان و نشاط و بیداری. حُسن بزرگ یک مجموعه از مردم این است که آگاه باشند، بیدار باشند، ثابت‌قدم باشند، در فعّالیّت خود دارای ابتکار باشند، راه را بشناسند، از خطرات راه واهمه نکنند و پیش بروند، که اینها همه در شما مردم عزیز آذربایجان و مردم تبریز هست و دیده شده و مکرّراً تجربه شده است؛ خدا را شکر میکنیم. حقیقتاً بنده وقتی میبینم این شور و احساس و این گفتارها و بیانهای حاکی از ایمانِ عمیق و پرشور را، خدا را سپاس میگزارم، خدا را شکر میکنم؛ اینها نشانه‌ی نصرت الهی است. خداوند متعال در قرآن به پیغمبرش میفرماید: هُوَ الَّذی اَیَّدَکَ بِنَصرِه‌ وَ بِالمُؤمِنین؛(2) خداوند تو را با نصرت خود و به‌وسیله‌ی عزم و اراده و دستهای نیرومند مؤمنان و گامهای ثابت مؤمنان کمک کرد؛ نقش مؤمنین این است. نقش شما جوانها، شما مردم عزیز و پُرانگیزه یک چنین نقش عظیمی است که خدا در قرآن بیان میکند.

 روز بیست‌ونهم بهمن یک روز فراموش‌نشدنی است
؛ البتّه مردم آذربایجان و مردم تبریز، روزهای فراموش‌نشدنی بسیاری دارند و مخصوص روز بیست‌ونهم بهمن نیست. در تاریخ معاصر ما، در تاریخ نزدیک به ما و در دوران مشروطه، قبل از مشروطه، بعد از مشروطه، روزهایی هست که هرکدام از آنها اگر تبیین بشود، توصیف بشود، مایه‌ی افتخار یک ملّت است؛ اینها مال شما است، مال آذربایجان است و مال تبریز است. البتّه ما کم‌کاری داریم؛ این حرکتهای عظیم مردمی باید در رشته‌های گوناگون هنری و تبیینی و تبلیغی باز بشود، گفته بشود، تکرار بشود؛ ما یک مقداری در این زمینه‌ها انصافاً کم‌کار هستیم. لکن بیست‌ونهم بهمن، آن‌قدر زنده هست که هرچه هم کم‌کاری داشته باشیم، جلوه‌ی آن کم نمیشود؛ اگر نگوییم روزبه‌روز بیشتر میشود. مردم تبریز یک حرکتی در روز بیست‌ونهم بهمن انجام داده‌اند که نقش آن در بیداری ملّت ایران و در حرکت عظیم ملّت ایران، یک نقش استثنائی بود.

 خب، بحمدالله مردم آذربایجان متوقّف هم نشده‌اند؛ در طول سالهای متمادی -از سال 56 تا امروز که از آن روز تا حالا 38 سال، 39 سال میگذرد؛ در تمام این مدّت- این مردم در صفوف مقدّم جهاد و مبارزه و ایستادگی و فعّالیّت حضور داشته‌اند؛ اینها ارزش است؛ این همان چیزی است که این ملّت احتیاج دارد، این همان چیزی است که آینده‌ی کشور وابسته‌ی به آن است.

 در مورد بیست‌ودوّم بهمن هم، عین همین قضیّه صادق است؛ بیست‌ودوّم بهمن باید روزبه‌روز، سال‌به‌سال زنده‌تر، درخشان‌تر و برجسته‌تر شود؛ این نیاز کشور ما است. و من لازم است که از اعماق دل تشکّر کنم از ملّت بزرگ ایران به‌خاطر حماسه‌ای که امسال در بیست‌ودوّم بهمن آفریدند. مراکزی که جمعیّتها را تخمین میزنند -تخمین‌های نزدیک به واقع- برای من گزارش آوردند که امسال جمعیّت، تقریباً در همه‌ی شهرهای کشور به‌میزان قابل توجّهی بیش از سال گذشته بود؛ در تبریز شما، یک درصدِ بالایی بیش از سال گذشته بود؛ در بعضی از شهرهای دیگر [هم] همین‌جور؛ اینها را مراکز مسئول و مرجعِ این کار برآورد میکنند و به ما گزارش میکنند. این خیلی مهم است، این خیلی باارزش است؛ این نشان‌دهنده‌ی این است که مردم در عزم راسخ خود، اندکی خلل ایجاد نکردند؛ آن‌هم در موقعیّتی که قدرتهای مسلّط جهانی، قدرتهای ظالم و مستکبر عالم که متوجّه ایران اسلامی هستند، همه‌ی تلاش خودشان را به کار میبرند که انقلاب را از یادِ مردم ببرند، یا بکلّی به فراموشی بسپرند یا آن را ضعیف کنند و کم‌رنگ کنند در ذهن مردم. این تلاشی است که امروز دارد با جدّیّت از سوی قدرتهای عالم دنبال میشود و در یک‌چنین شرایطی ملّت ایران درست عکس آنچه آنها میخواهند عمل میکند و پُرشورتر از هر سال، این مراسم را انجام میدهد.

 خب، جشن انقلاب بر شما مردم مبارک باد و بحمدالله مبارک شد؛ جشن بیست‌ودوّم بهمن یک جشن عمومی بود در سرتاسر کشور. من قبل از بیست‌ودوّم بهمن عرض کردم که ما دو عید در پیشِ‌رو داریم:(3) یکی عید انقلاب است که بیست‌ودوّم بهمن بود، یکی عید انتخابات است؛ انتخابات هم عید بزرگی است برای کشور. ما درباره‌ی انتخابات خیلی حرف زدیم؛ نه این انتخابات هفته‌ی آینده، در کلّ انتخاباتها در سراسر کشور، در طول زمان آنچه لازم است عرض کرده‌ایم، باز هم عرض خواهیم کرد و باز هم خواهیم گفت. بنده از گفتن حقیقت خسته و ملول نخواهم شد و میگویم برای مردم آنچه لازم است ان‌شاءالله.

 انقلاب اسلامی دوران تحقیر ملّت ایران را خاتمه داد؛ قبلاً ملّت ایران به‌وسیله‌ی بیگانگان و قدرتها تحقیر میشد؛ تحقیر علمی میشد، تحقیر سیاسی میشد، تحقیر اجتماعی میشد. آنچه را قدرتهای مسلّط و عمدتاً آمریکا در این سالهای آخر مایل بودند، به سران رژیم پهلوی دیکته میکردند و آنها هم عیناً همان را عمل میکردند؛ قبل از آمریکا هم انگلیسی‌ها این نقش را در کشور ایفا میکردند؛ انقلاب اسلامی آمد این تحقیر غیر قابل تحمّل را برطرف کرد و به کشور و به ملّت عزّت داد، استقلال داد و انسانیّت او را مطرح کرد. وقتی یک ملّت احساس هویّت کرد، آن‌وقت استعدادها در او شکوفا میشود و شد؛ استعدادها شکوفا شد، کشور پیشرفت کرد. امروز کشور در ردیف عزّتمندترین کشورهای دنیا است؛ ملّت ایران جزو آبرومندترین ملّتهای دنیا است در چشم دشمنان خود، چه برسد به دوستان؛ این برای دشمنان ما قابل تحمّل نیست. این برای آمریکا که یک روزی اینجا مثل حیاطِ خلوتش بود و برای رژیم صهیونیستی که اینجا یک روز آرامشگاهش بود و می‌آمدند اینجا استراحت میکردند، غیر قابل تحمّل است؛ برای دشمنان ملّت ایران اینکه یک ملّتی صریحاً بِایستد و بدون هیچ‌گونه ملاحظه‌ای نظرات قاطع خود را علیه استکبار بیان بکند و به دیگر ملّتها جرئت بدهد، قابل تحمّل نیست، لذا هرچه میتوانند دارند تلاش میکنند. این تلاش دشمن تا کِی ادامه خواهد داشت؟ تا وقتی‌که شما ملّت ایران به آن‌چنان قدرتی دست پیدا کنید که بتوانید آنها را مأیوس کنید؛ همه‌ی تلاش دشمن مصروف این میشود که مانع رسیدن شما به این مرحله بشود. همه‌ی دعواهایی که شما ملاحظه کردید بر سر مسئله‌ی هسته‌ای راه انداختند، حرفهایی که در باب حقوق بشر میزنند، تهدیدهایی که میکنند، تحریمهایی که کردند و باز هم تهدید میکنند که تحریم میکنیم، برای این است که این ملّت را در این راهی که پُرشتاب دارد حرکت میکند، از شتاب بیندازند و آن را متوقّف کنند؛ البتّه انگیزه‌ی ملّت ایران انگیزه‌ای است که با این چیزها کم نخواهد شد، کم‌رنگ نخواهد شد.

 خب، مسئله‌ی انتخابات در پیش است؛ من چیزهایی را که میبینم، چیزهایی را که احساس میکنم، باید با ملّت عزیزمان در میان بگذارم. بعضی از حرفها را باید به مسئولین محترم بگویم و میگویم، بعضی از حرفها را باید افکار عمومی ملّتمان مورد توجّه قرار بدهند و من وظیفه دارم آنها را به ملّتمان عرض بکنم: دشمن درصدد آن است که افکار عمومی ما را از اهداف خود و نیّات پلید خود غافل نگه دارد؛ برنامه‌هایی را میچینند، قطعات جداگانه‌ای را در جاهای مختلف تدارک می‌بینند تا این قطعات را به هم وصل کنند، آن‌وقت آن نقشه و توطئه‌ی اصلی آنها تحقّق پیدا کند؛ ما باید نگذاریم. چه کسی باید نگذارد؟ ملّت. کشور مال شما است، کشور مال ملّت است، صاحب کشور، ملّت عزیز ما است؛ او باید نگذارد؛ منتها امثال این حقیر هم وظیفه داریم که ملّت عزیز را آگاه کنیم. من میبینم که در زمینه‌ی انتخابات، دشمنان دارند تلاش میکنند؛ میخواهند انتخابات آن‌جوری که آنها میخواهند برگزار بشود. البتّه تهِ دلشان این بود که انتخابات برگزار نشود؛ چند سال قبل از این در یک دوره‌ای تلاش هم کردند که بلکه بتوانند کاری کنند که انتخابات برگزار نشود؛ خدای متعال نگذاشت؛ از آن مأیوسند و میدانند که سعی آنها برای متوقّف کردن انتخابات کشور به جایی نخواهد رسید، لذا میخواهند اِعمال نفوذ کنند در انتخابات و هرجور میتوانند انتخابات را خراب کنند؛ مردم باید آگاه باشند و نقطه‌ی مقابل آنچه آنها میخواهند، عمل کنند.

 یکی از کارهایی که آنها امروز بجد دنبال میکنند این است که شورای نگهبان را تخریب کنند
؛ ببینید برادران و خواهران عزیز! تخریب شورای نگهبان معنا دارد. آمریکایی‌ها از اوّل انقلاب با چند نقطه‌ی اساسی در کشور و در نظام جمهوری اسلامی بشدّت مخالف بودند که یکی‌اش شورای نگهبان بود؛ سعی کردند، تلاش کردند و از بعضی افراد داخلی غافل و بی‌توجّه هم سوءاستفاده کردند بلکه بتوانند بساط شورای نگهبان را جمع کنند -البتّه نتوانستند و نمیتوانند- حالا درصددند تصمیم‌های شورای نگهبان را زیر سؤال ببرند. معنای این کار چیست؟ جوانهای عزیز ما به این درست توجّه کنند؛ وقتی تصمیم‌های شورای نگهبان زیر سؤال رفت و ادّعا شد که اینها غیر قانونی است، معنایش چیست؟ معنایش این است که انتخاباتی که پیش رو است، غیر قانونی است؛ وقتی انتخابات غیر قانونی شد، برخلاف قانون شد، نتیجه‌اش چیست؟ نتیجه‌اش این است مجلسی که بر اساس این انتخابات تشکیل خواهد شد، غیر قانونی است؛ معنای غیر قانونی بودن مجلس این است که در طول چهار سال هر قانونی که در این مجلس بگذرد، اعتبار ندارد و بی‌اعتبار است؛ یعنی کشور را چهار سال در خلأ مجلس و خلأ قانون نگه داشتن؛ معنای تخریب شورای نگهبان این است و دشمن این را میخواهد. البتّه آن‌کسانی که با دشمن در داخل هم‌صدایی میکنند، بیشترشان ملتفت نیستند چه‌کار میکنند. من متّهم نمیکنم کسی را به خیانت؛ ملتفت نیستند، توجّه ندارند امّا واقع قضیّه این است. تخریب شورای نگهبان، اینکه شورای نگهبان را ما زیر سؤال ببریم و بگوییم که تصمیم‌گیری‌هایشان برخلاف قانون بوده است، تخریب شورای نگهبان نیست، تخریب انتخابات است، تخریب مجلس است، تخریب چهار سال قانون‌گذاری در مجلس است؛ دنبال این هستند. ببینید، نقشه را چه زیرکانه میکشند. این را من باید به افکار عمومی بگویم؛ افکار عمومی باید بدانند این را؛ آن‌کسی که علیه شورای نگهبان حرف میزند، خودش ملتفت نیست و توجّه ندارد که چه‌کار دارد میکند امّا کار این است. تلاش دشمن متمرکز است بر اینکه جمهوری اسلامی را از مردم‌سالاری دینی -این پدیده‌ی بی‌نظیر، این پدیده‌ی بدیع، این پدیده‌ی جذّاب برای ملّتهای مسلمان- محروم کنند؛ تلاششان این است. اگر میتوانستند انتخابات را متوقّف میکردند که نتوانستند و نخواهند توانست؛ اگر میتوانستند شورای نگهبان را از بین میبردند یا نظارت او را بی‌اثر میکردند که نتوانستند. حالا که نتوانستند، به این راه‌ها متوسّل شدند، از این راه‌ها دارند وارد میشوند؛ باید حواسمان جمع باشد.

 مجلس خیلی مهم است؛ مجلس شورای اسلامی جایگاه بسیار با اهمیّتی است. چرا؟ چون مجلس ریل‌گذار حرکتِ دولت است. دولتها را در نظر بگیرید مثل یک قطاری که بر روی یک ریلی باید حرکت کنند؛ این ریل را مجلس شورای اسلامی با قوانین خود میگذارد. البتّه در گذاشتن قانون، دولت و مجلس همکاری میکنند؛ دولت لایحه میدهد، مجلس لایحه را کم و زیاد میکنند، اصلاح میکنند، تصویب میکنند. این ریل گذاشته میشود و دولت باید روی این ریل حرکت بکند. اگر چنانچه مجلس به دنبال رفاه مردم، عدالت اجتماعی، گشایش اقتصادی، به دنبال پیشرفت علم، پیشرفت فنّاوری، به دنبال عزّت ملّی و استقلال ملّت باشد، ریل‌گذاری او به سمت این هدفها خواهد بود؛ اگر مجلس مرعوب غرب باشد، مرعوب آمریکا باشد، دنبال حاکمیّت جریان اشرافی‌گری باشد، ریل‌گذاری او در این جهتها خواهد بود؛ کشور را بدبخت خواهند کرد. اهمّیّت مجلس اینها است؛ اینها چیز کمی است؟ اهمّیّت مجلس همان‌طور که امام فرمودند به این است که در رأس امور است.(4) معنای «رأس امور» این نیست که در سلسله‌مراتب اجرائی، مجلس نقشی دارد یا نماینده‌ی مجلس نقشی دارد؛ نه، مجلس در سلسله‌ی مراتب اجرائی هیچ نقشی ندارد؛ دستگاه عظیم دولت است که اجرا میکند، امّا مجلس تعیین‌کننده‌ی مسیر است، مسیر را معیّن میکند؛ دولتها موظّفند و مجبورند برطبق قانون که در این مسیر حرکت کنند؛ روی این ریل حرکت کنند. خب، این ریل را چه کسی بنا است بگذارد؟ چه کسی بنا است این ریل‌کشی را بکند؟ به کدام سمت بنا است این ریل گذاشته بشود؟ این است که اهمّیّت نمایندگی مجلس و نمایندگان مجلس را روشن میکند. خب، البتّه دشمن همه‌جور کاری انجام میدهد. این مربوط به مجلس شورای اسلامی بود.

 مجلس خبرگان از لحاظ اهمّیّت اصولی و اساسی و زیربنائی از این هم مهم‌تر است. مجلس خبرگان به مسائل جاری کشور کاری ندارد امّا مسئله‌ی تعیین رهبری است. چه کسی را رهبر خواهند کرد، چه کسی بنا است تصمیم‌گیر و سیاست‌گذار اصلی کشور باشد؟ این بستگی دارد به اینکه در مجلس خبرگان چه کسانی باشند. مجلس خبرگان آن مجلسی است که در وقت لازم رهبر را معیّن میکند؛ اگر مردمی باشند دلبسته‌ی به انقلاب، دلباخته‌ی ملّت، آگاه از توطئه‌های دشمن، ایستاده و پایدار در مقابل دشمن یک‌جور عمل میکنند، اگر خدای نکرده این چیزها نباشد، جور دیگری عمل میکنند. لذا الان دشمن بر روی مجلس خبرگان هم حسّاس است.

 رادیوی انگلیسی دارد به مردم تهران دستورالعمل میدهد به فلانی رأی بدهید، به فلانی رأی ندهید! معنای این چیست؟ انگلیسی‌ها دلشان تنگ شده برای دخالت کردن در ایران. یک روزی بود که پادشاه کشور وقتی میخواست تصمیم مهمّی بگیرد، سفیر انگلیس را صدا میکرد و از او میپرسید که این کار را بکنم یا نکنم. انگلیس‌ها یک روزی این‌جور در امور کشور دخالت میکردند؛ بعد هم آمریکایی‌ها، یک مدّتی هم هر دو؛ امروز این دستها قطع شده است؛ امروز جلوی این دخالتها گرفته شده است به برکت انقلاب، به برکت بیداری مردم؛ دلشان تنگ شده، حالا از راه رادیو به مردم دارند دستور میدهند به فلانی رأی بدهید، به فلانی رأی ندهید. اینکه ما عرض میکنیم در انتخابات، مردم با بصیرت، با آگاهی، با دانایی وارد بشوند، به‌خاطر این است؛ بدانند دشمن چه میخواهد؛ وقتی شما دانستی دشمن چه میخواهد، عکس او عمل میکنی؛ معلوم است. اهمّیّت این انتخابات به‌خاطر این است که این انتخابات مثل همین راه‌پیمایی چند روز قبل -بیست‌ودوّم بهمن- مظهر بیداری ملّت ایران است، مظهر دفاع از انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی است، مظهر دفاع از استقلال کشور است، مظهر دفاع از عزّت ملّی است. اینکه بنده به همه‌ی ملّت ایران عرض میکنم که حضور پیدا کنید، شرکت کنید، اعلام نظر کنید به‌خاطر این است؛ مسئله مهم است.

 دشمنان ما دشمنان بی‌پروایی هستند
؛ در رأس آنها شبکه‌ی خطرناک و دور از انسانیّت صهیونیستی است که بر دولتها و بر قدرتهای غربی تسلّط دارند؛ بخصوص بر آمریکایی‌ها. شبکه‌ی صهیونیستی-  نه رژیم صهیونیستی؛ خود رژیم صهیونیستی یک گوشه‌ای از مجموعه‌ی استکبار آمریکایی است -  که تجّارند، پول‌دارهای درجه‌ی یک دنیایند، تبلیغات دنیا دست اینها است، بانکهای دنیا دست اینها است، متأسّفانه بر بسیاری از کشورها مسلّطند؛ بر دولت آمریکا مسلّطند، بر سیاست آمریکا مسلّطند، بر سیاست بسیاری از کشورهای اروپایی مسلّطند؛ در مقابل اینها باید بیدار بود. آمریکایی‌ها طبق نظر آنها عمل میکنند، برطبقِ میل آنها عمل میکنند.

 الان بر سر همین قضیّه‌ی هسته‌ای و این مذاکرات هسته‌ای -که خب حرفها گفته شد، مطالب گفته شد و این جریان طولانی انجام گرفت- همین دو روز قبل از این، مجدّداً بار دیگر یک مسئول آمریکایی گفت ما کاری میکنیم که سرمایه‌داران و سرمایه‌گذاران بزرگ دنیا جرئت نکنند بروند ایران سرمایه‌گذاری کنند. دشمنی را می‌بینید! آمریکا این است. یکی از هدفهای کسانی که دنبال این مذاکرات بودند -و انصافاً هم تلاش کردند و زحمت کشیدند؛ این کسانی که این مذاکرات را انجام دادند، حقیقتاً زحمت کشیدند، عرق ریختند، واقعاً صرف وقت کردند- گشایش اقتصادی با سرمایه‌گذاری خارجی‌ها بود؛ [امّا] امروز آمریکایی‌ها جلوی همین را میگیرند. چندین بار تا حالا گفته‌اند؛ باز دیروز پریروز، دو سه روز قبل از این، یکی دیگرشان مجدّداً گفت ما کاری میکنیم که سرمایه‌گذارها جرئت نکنند بروند ایران سرمایه‌گذاری کنند. اینکه بنده ده بار گفتم به آمریکایی‌ها نمیشود اعتماد کرد، معنایش این است؛ اینکه میگوییم اینها غیر قابل اعتمادند، معنایش این است.

 سیاستمداران آمریکایی
اعتراض میکنند که چرا در راه‌پیمایی‌های ایران و در اجتماعات ایران، مردم میگویند «مرگ بر آمریکا». خب [وقتی] شما این‌جوری عمل میکنید، میخواهید مردم ایران چه بگویند؟ این گذشته‌ی شما است، این سابقه‌ی شما است، این [هم] رفتار امروز شما است. دشمنی شما حتّی بدون پرده‌پوشی است. بله، در دیدارهای خصوصی لبخند میزنند، دست میدهند، حرفهای چرب‌ونرم میزنند، زبان خوش به کار میبرند؛ [امّا] این مربوط به دیپلماسی دیدارهای خصوصی است؛ اهمّیّتی ندارد، ارزشی ندارد، تأثیری در واقعیّت ندارد. واقعیّت این است که قرارداد را ببندند، مذاکرات را بکنند، دو سال چک‌وچانه بزنند، بعد که قضایا تمام شد بگویند حالا ما نمیگذاریم، و تهدید کنند که میخواهیم تحریم جدید بگذاریم برای اینکه سرمایه‌گذار خارجی بترسد، واهمه کند و نزدیک نیاید؛ تصریح هم میکنند به این! آمریکا این است؛ در مقابل این دشمن نمیشود انسان چشم خود را ببندد، نمیشود انسان حمل بر صحّت بکند. این [درباره‌ی] وفای به عهدشان و قابل اعتماد نبودنشان. ملّت عزیز ایران! طرف شما یک چنین عنصری است؛ بیدار باید بود، هشیار باید بود. ما نمیخواهیم برای خودمان دردسر بیخودی درست کنیم؛ بعضی‌ها نگویند شما مدام آمریکا را وادار میکنید و تحریک میکنید؛ نه، آمریکا تحریک نمیخواهد، آمریکا دشمن است. آمریکا یک روز صاحب ایران بوده است، انقلاب آمده این [کشور] را از دستش بیرون آورده است؛ از پا نمیخواهد بنشیند تا وقتی‌که دوباره خودش را مسلّط بکند. آمریکا این است.

 علاج کار کشور عبارت است از بیداری مردم، حفظ انگیزه‌های ایمانی مردم، به‌کار گرفتن جوانان پُرانگیزه و مؤمن، و تقویت درونی کشور؛ این تنها راه است. ملّت ایران باید از درون قوی بشود؛ اقتصادش قوی بشود، علمش قوی بشود، دستگاه‌های مدیریّتی‌اش قوی بشود و بالاتر از همه، ایمانش روزبه‌روز قوی‌تر بشود. این راه علاج است؛ این همان راهی است که تا امروز ملّت ایران رفته است. و دشمنانی میخواستند این انقلاب را، آن روزی که یک نهال باریکی بود از زمین بکَنند و نابود کنند و نتوانستند، امروز همان نهال باریک تبدیل شده است به یک درخت تناور: کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّمآءِ * تُؤتی اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها؛(5) امروز انقلاب این است. امروز دشمن غلط میکند که به فکر برافکندن انقلاب باشد. مردم اتّحاد خودشان را حفظ کنند، یکپارچگی خودشان را حفظ کنند، یک‌صدایی خودشان را در دفاع از انقلاب و اصول انقلاب و آرمانهای انقلاب حفظ کنند؛ مسئولین محترم کشور که علاقه‌مند به سرنوشت این کشورند، کار را به‌خاطر خدا و برای رضای خدا برای مردم انجام بدهند؛ به نیروهای داخلی اعتماد کنند و تکیه کنند.

 البتّه ما گفته‌ایم اقتصاد مقاوتی درون‌زا و برون‌گرا است. من هیچ‌وقت نگفتم دُور کشور حصار بکشیم، امّا این درون‌زایی را فراموش نکنید؛ اگر اقتصاد ملّی از درون نجوشد و فوَران نکند، به جایی نخواهد رسید. بله، تعامل با دنیا در زمینه‌های اقتصادی خیلی خوب است امّا تعامل هوشمندانه و تعاملی که معنایش درون‌زایی اقتصاد باشد. راهش این است که ملّت بِایستد، مسئولین بِایستند و آگاهانه و هوشیارانه حرکت کنند. جوانهای عزیز! به توفیق الهی و به فضل الهی، شماها خواهید دید آن روزی را که آمریکا و بزرگ‌تر از آمریکا و همه‌ی متّحدین آمریکا، در قبال جمهوری اسلامی ایران هیچ غلطی نخواهند توانست بکنند.

 خداوندا! رحمت و لطف خودت را بر این ملّت عزیز نازل کن. پروردگارا! این انگیزه‌ها، این ایمانها و این شور معنوی فراوان را روزبه‌روز در این کشور افزایش بده. از شما برادران و خواهران عزیز تشکّر میکنم. به همه‌ی مردم عزیز آذربایجان و مردم تبریز هم سلام میرسانم؛ مَندَن‌ده سلام یِئتیرون.

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=32331



1) در ابتدای این دیدار، آیت‌الله محسن مجتهدشبستری (نماینده‌ی ولیّ‌فقیه در استان) مطالبی ارائه کرد.
2) سوره‌ی انفال، بخشی از آیه‌ی 62
3) بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران (1394/11/19)
4) صحیفه‌ی امام، ج 17، ص 115
5) سوره‌ی ابراهیم، بخشی از آیات 24 و 25؛ «... مانند درختی پاک است که ریشه‌اش استوار و شاخه‌اش در آسمان است؛ میوه‌اش را هر دم به اذن پروردگارش میدهد ...»



      

آیا ازنظر اسلام مردان برزنان برتری دارند؟!+آیت الله سیداصغرسعادت

***نسیم معرفت***


به نام خدا



سوال:

 آیا ازنظر اسلام مردان برزنان برتری دارند؟!! چرا درآیه 228 از سوره بقره آمده است که مردان برزنان برتری دارند؟!!(
وَ لِلرِّجالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ) ونیز چرا در آیه 34 از سوره نساء  می فرماید:الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاءِ یعنی مردان سرپرست ونگهبان زنان هستند.  چه نقصی درزنان است که باید تحت سرپرستی مردان باشند؟!!

واما پاسخ بنده :


 اما راجع به آیه (
وَ لِلرِّجالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ )که در آیه 228 از سوره بقره آمده است باید گفت که این آیه دررابطه با زن وشوهر  ومربوط به بحث طلاق است وهیج ربطی به مطلق زن ومرد ندارد.این آیه می فرماید که زن مطلقه به طلاق رجعی باید سه پاکی را بگذراند و در ایام عده نیز ، حق رجوع به عهده مرد وشوهر است. منظور از برتری دراین آیه  همان حق تقدم  و اولویت تعیینی است .مثل  حق رجوع در ایام عده  وسایر اموری که بنا به مصالحی به مرد داده شده است. امور معیشتی و کارهای سنگین زندگی و برخی امور سنگین اجتماعی مثل جهاد وقضاوت و.. به عهده مردان گذاشته شده است وزنان به جهت روحیات لطیفی که دارند ونیز به جهت اینکه بنیه جسمی آنها با مردان متفاوت است از این امور مورد اشاره معاف داشته شده اند.
اینکه در آیه 228 آمده که مردان برزنان به درجه ای برتری دارد منظور از برتری همان نکات مورد اشاره دربالا است. یعنی در رابطه  با امور  زن وشوهری وزندگی داری ونیز برخی کارها ومسولیت ها ومشاغل سخت  و...خداوند به جهت مصالح وحکمت هایی برای مردان حق تقدم (دربرخی موارد) نسبت به زنان قایل شده است . ونیز دربحث ارث ودیه خداوند به جهت مصالحی سهم بیشتری  به مرد داده  است که در بحث ارث ودیه مفصلا بیان شده است...  باتوجه به نکات یاد شده می توان گفت که مردان نسبت به زنان برتری هایی دارند واین مطلب منافاتی با قابلیت واستعداد  زنان برای طی مدارج وکمالات روحی وعقلی و.... ندارد و در واقع هم برخی زنان از نظر سیر رشد عقلی وکمالی از بسیاری مردان بالاتر بوده و هستند.
واما در رابطه با آیه (
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاءِ  سوره نساء آیه 34) باید گفت که  مقصود این است که مردها در مدیریت وانجام وظایف سنگین  زندگی و امورات معیشتی خانوادگی ونیز مسولیت های خطیر وحساس اجتماعی مثل رهبری وزعامت برمردم وقضاوت وجهاد .... بر زنان مقدم هستند. درآیه 34 از نساء  نمی گوید که مردان برزنان برتری و درجه دارند بلکه تعبیر دقیق قرآن (قوامون ) است. یعنی برخی مسولییت ها با وضعیت جسمی وروحی مردان سازگاری بیشتری دارد و مردان می توانند به آن امور  (قیام ) کنند و از عهده آن بربیایند .
واما زنان وخانم ها  نوعا به جهت وضعیت جسمی وروحی که دارند نمی توانند عهده دار وقیام کننده برای پذیرش برخی مسولیت های سنگین از جمله مسولیت ومدیریت امورات معیشتی زندگی و..باشند و این عیب ونقصی برای خانم ها نیست.اسلام همه حدود وجهات کرامت زن را درنظر داشته لذا از نظر اسلام برخی کارها با کرامت وحالات روحی وجسمی زن ها در تضاد است و زنها نباید چنین کارها ومسولیت هایی رابپذیرند مثل قضاوت و شغل های سخت ودشوار که مضر به حال روحی وجسمی خانم ها است. متاسفانه امروزه در جوامع غربی ونیز بسیاری از ممالک اسلامی باشعار فریبنده  تساوی حقوق زن ومرد  ، مردان وزنان را به تباهی کشیدند و بنیان خانواده ها را متزلزل ومتلاشی کردند و با این شعارهای فریبنده نه تنها حقوق زنان استیفاء نشده بلکه بیشترین ضربه و آسیب را نسبت به این قشر مظلوم وارد کردند!!!  از نظر اسلام زن ومرد در برخورداری از حقوق حیاتی ونیز قابلیت طی مسیر کمالات معنوی وعقلی مساوی هستند وهرکس غیر از این بگوید اسلام وقرآن را نشناخته است..

سیداصغرسعادت میرقدیم


یکی از بزرگواران سوالی به شکل زیر در ارتباط با مطلبی درباره متن فوق مطرح کردند که بنده به اختصار پاسخ دادم.

واما سوال:

با سلام،،لطفا دلیل یا دلایلتان در مورد،به تباهی کشیده شدن مردان و زنان در جوامع غربی را بیان کنید.



واما پاسخ مختصر بنده:

برخی از بحران های ویرانگر درغرب:


درباره جوامع غربی از قدیم تا حال بحث های زیادی در مقولات وموضوعات  مختلف شده است وخواهد شد و خوشبختانه از جناب جلال آل احمد گرفته تا جناب محمود حکیمی و دیگران کتاب ها ومقالات مفیدی در این زمینه ها نگاشته اند. بزرگترین ومهم ترین رخداد درغرب درعصر رنسانس بوده که درمقابل تفکر انجمادی ویا استبدادی کلیسا بوجود آمده ومنجر به تفکر اومانیستی (اصالت انسان ویا انسان محوری وانسان گرایی ) شده وبعد ها شاخه ها ویا مصادیقی از این مکتب اومانیستی به نام های لیبرالیسم وسکولاریسم و فمینیسم و مادی گرایی محض ومانند آن شکل گرفت که نوعا ارمغان های شوم ونامبارکی برای غرب ودیگر جوامع بوجود آورد. پیدایش چنین تفکرات انحرافی و ضد دینی وضدانسانی  منجر به بحران ها ی ویرانگر در غرب شده که به اختصار به برخی از آنها اشاره می نمایم:
1-ضدیت با دین و جدایی دین از علم وسیاست و حکومت واقتصادو...
2-رواج مادیگری بی مهار درغرب و افول ارزش های انسانی والهی درغرب
3-متلاشی شدن بنیان های خانواده درغرب. عنوان پدر ومادر بودن درغرب بسیار کمرنگ شده است.
4- آمار تکان دهنده  ورو به افزایش زاد و ولد های نامشروع درغرب.
5- افزایش سقط جنین در کشورهای غربی (وبه اصطلاح صنعتی)
6- رواج گسترده  مساله تعویض همسر در غرب تاجایی که دربرخی از مسولان و دولت مردان آنها هم رسوخ کرده است؟!!!
6- شیوع گسترده پدیده شوم شیطان پرستی در غرب به معنای  اعم آن.
7- گسترش پدیده شوم همجنسگرایی در غرب و قانونی شدن آن
8- افزایش طلاق درغرب
9-ازدواج سفید
10- ترویج شبکه های ماهواره ای مخرب و ویرانگر.
11- ....


تذکر:
درادامه مطالب فوق الذکر باز آن برادر بزرگوار سوالی دراین راستا مطرح کردند که بنده باز به اختصار پاسخ دادم.

واما سوال:

با سلام و عرض ادب دوباره و عرض تشکر از اینکه وقت گران خود را صرف پاسخ به پرسش حقیر نمودید، خواستم عرض کنم که : درست است که ایمان به خدا و دین مداری همچون داشتن نگهبان نامرئی در زندگی ما انسان هاست که واقعا اجازه نمیدهد خیلی از مشکلات فوق الاشاره حضرت عالی دامنگیرمان شود،،،ولی،،،
ولی همانگونه که مستحضرید جامعه اسلامی ما بخصوص در سه دهه اخیر دچار بحران زیرپوستی غریبی شده است،،مشکلاتی که بعضا جوانان را در پارادوکس عجیبی قرار داده است،،مثلا افزایش ربای دولتی ( بانک ها)،،، فساد جنسی زیر پوستی که اگر امار دقیق در دسترس باشد، از خیلی کشورهای غربی اگر بیشتر نباشد خیلی کمتر نیست،،،،افزایش روز افزون طلاق،،،بی بند و باری ها و بد رفتاری های ملموس اجتماعی،،،سست شدن روابط و بنیان خانواده مخصوصا در بین جوانان،،،دین گریزی در بین جوانان بخصوص قشر تحصیل کرده،،،افزایش اعتیاد، که امارش وحشتناک است، و خیلی از انحرافات که به حکم ادب از بیانش صرف نظر میکنم،،همه و همه در جامعه ایی رخ میدهد که به دین مبین اسلام به ظاهر اعتقاد دارند،،،
شما این مشکلات را چگونه تفسیر میکنید، در جواب قشری که اعتقاد دارند دین اسلام و قوانین ان با فرمول اداره جوامع کلان سازگار ی ندارد،،چه پاسخی دارید،،،انها معتقدند چرا با وجودحاکمیت دین مبین اسلام، این همه مشکل سرراه جامعه لاینحل مانده است،،،؟؟؟؟



اما پاسخ بنده:

به نام خدا

باسلام واحترام

خیلی سپاسگزارم از اهتمام حضرتعالی در تعقیب وتحقیق در مطالبی که ارایه می شود.البته فضای مجازی مقتضی است که بنده  مطالب رو به اختصار ارایه کنم تا جایی که نه تطویل ممل (ملالت آور) باشد ونه مختصر مخل(که اخلال به مقصود رخ دهد) و جستجو وتحقیق مراتب دیگر به عهده جناب محقق است .
به محضر شریفتان عارضم که فرق اساسی جوامع غربی( با شناختی که از نوع تفکر وحاکمیت آنها داریم واهل تحقیق هم بخوبی به آن پرداخته اند) با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران وحکومت هایی همانند آن  این است که در جوامع غربی ،مکتب های مختلف انحرافی تاجایی که برای حکومتشان ایجاد مزاحمت نکند بطور کلی آزاد است و حتی مورد حمایت وپشتیبانی همه جانبه قرار می گیرد لذا برخی از فساد هایی که در جوامع غربی ذکر کردم وغیر آن ها مورد حمایت وتایید وتقویت دولتمردان نیز هست. آنها با تخدیر  افکار وعقول مردم(مخصوصا در ایام انتخابات و....) سعی دارند که به مقاصد حزبی وحکومتی خود نایل آیند و بیداری وهوشیاری مردم را آفت اهداف نامیمون خود می دانند. .....
واما در حکومت ونظام مقدس جمهوری اسلامی ایران ومانند آن باتوجه به اصول حکومت اسلامی که درقانون اساسی جمهوری اسلامی ایران متبلور است و حاکمیت از آن ولایت فقیه مطلقه مشروعه است هیچگاه مکتب ها وعقاید منحرف (که درجای خود درباره آن ها بحث شده) مورد تایید وتقویت از سوی نظام ما نمی باشد اگرچه ممکن است دربدنه نظام ما عده ای از عناصر همسو با منحرفین ومفسدین( به انواع مختلف آن) باشند ویا برخی نهادها (دولتی وحوزوی و...)سستی روا دارند و رسالت خود را به درستی انجام ندهند ولی اصل نظام ما درمقابله با انحرافات ومفاسد و.... است.البته ما ادعا نمی کنیم که نظام ما صد درصد درتحقق اهداف مقدس ومتعالی خود موفق بوده است ولی اگر دولتمردان ما و خواص جامعه و.... از اول انقلاب تاکنون تابع وپیرو حقیقی(نه تصنعی وشعاری) ولی فقیه (با شرایط واوصاف وجایگاهی که برای ولی فقیه ذکرشده) بودند می بایست بسیاری از انحرافات ومفاسد جلویش گرفته می شد و آسیب ها وفساد هایی که شمردید  به حد اقل می رسید . علل ناهنجاری ها ومفاسد مختلف در کشور ما ناشی از نوع حکومت متعالی ولایت فقیه واسلام ودین نیست بلکه  ناشی از نقشه های شوم استکبار جهانی ودر راس آنها آمریکا وسستی وکاهلی و عدم اهتمام  برخی مسولیین ویا دربرخی موارد خیانت برخی از آن ها بوده است. کسی که مرعوب وسرسپرده جاذبه های غربی باشد و بعد با ترفند هایی (اگرچه با لعاب شرعی ومردم پسند) مسولیتی رو  در کشور به عهده بگیرد معلوم است که چه نتایج سویی بهدنبال خواهد داشت که متاسفانه در طول انقلاب مواردی را  همه ما وملت  ما شاهد بودند واگر لطف الهی ورهبری هوشمندانه  حضرت امام خمینی و مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای وهوشیاری وبصیرت ملت و...نبود شاید تاکنون فاتحه انقلاب ونظام مقدس ما خوانده می شد. ......
دومورد از آسیب هایی که شمردید کمی درباره آنها توضیح می دهم و علت وجود برخی ناهنجاری های دیگر را ازمطالبی که دربالا عرض کردم تا حدی می توان فهمید.
دررابطه با مواد مخدر باید عرض کنم که این مساله یک مساله جهانی است و با همه تلاش هایی که خالصانه در راه مبارزه با مواد مخدر صورت گرفته ولی  این معضل و آفت هنوز وجود دارد ورو به افزایش است. البته نقش عوامل  خارجی (بخصوص  آمریکا واشغال افعانستان وتبعات آن) و ضعف دستگاه ها وعوامل مربوطه  درافزایش مواد مخدر درکشور را نباید نادیده گرفت.
واما دررابطه دین گریزی جوانان باید گفت که اگرچه موج انحرافات زیاد است ولی اینکه بگوییم جوانان دین گریز شدند کمی اغراق آمیز است و برخی محققین وبزرگان ازجمله مقام معظم رهبری می فرمایند که میل جوانان به سوی معنویت ودین نه تنها کم نشده بلکه افزایش هم یافته است.به نظر بنده لازم است که یک گروه اهل تحقیق که قابلیت های علمی وتحقیقی دراین زمینه دارند  باید تشکیل شود وبا تحقیق کامل دراین زمینه از قبل از انقلاب تاکنون ، اظهار نظر نمایند تا مورد استناد قرارگیرد ........

سیداصغرسعادت میرقدیم

 

**آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی



      

نظرشما درباره میزان ارتباط با یک نامحرم چیست؟+آیت الله سیداصغرسع

***نسیم معرفت***

باسلام واحترام

سوالات زیر را یکی از عزیزان برایم ارسال نمود ودرخواست کرد که پاسخ دهم.

 واما سوالات:


1-با توجه به آداب معاشرت نظرشما درباره میزان ارتباط با یک نامحرم چیست؟
2-اگر یکی از رفقایتان به منزل شما بیاید شما دوست دارید همسرتان با او چگونه برخورد کند؟
3-شما میان نامحرمی که جزو فامیل است با دیگر نامحرمان تاچه اندازه تفاوت قایلید؟
4-شرکت درمجالس مذهبی را تاچه اندازه جزو زندگی می دانید؟
5-اگر همسرتان به جهت احترام به دیگران درمجلسی نشست ونمازش قضا شد چه حالی به شما دست می دهد؟

 واما پاسخ بنده به سوالات بالا

پاسخ سوال 1:
ارتباط با اشخاص به اشکال وشیوه های مختلف است: ارتباط شغلی وکاری-ارتباط معامله ای و تجاری- ارتباط قومی و محلی-ارتباط فامیلی- ارتباط عاشقانه-ارتباط تحصیلی - ارتباط استاد وشاگر-ارتباط مرید ومراد-ارتباط مردم با امام معصوم ع-...
ارتباط هم گاهی کلامی است وگاهی نوشتاری و گاهی هم با وسایل ارتباطی مثل تلفن وموبایل واینترنت و...می باشد
 ارتباط محرم ونامحرم  می تواند در یکی از قالب های مذکور در بالا باشد. ارتباط محرم ونامحرم  در حد متعارف ومعقول بدون اینکه مفسده ای دربین باشد اشکالی ندارد ولی درمواردی  که .چنین ارتباطی(ارتباط محرم ونامحرم)  مفسده ای ویا مفاسدی داشته باشد باید پرهیز نمود.

پاسخ سوال 2:

 با حضور شوهر درمنزل   و رضایتش و درصورت نیاز وصلاحدید، احوال پرسی در حد متعارف اشکالی ندارد.
3- از نظر نامحرمیت فرقی بین نامحرمی که فامیل باشد ونامحرمی که غیرفامیل وجود ندارد ولی نامحرمی که فامیل باشد و فساد اخلاقی نداشته باشد ارتباط متعارف با حضور سایرین بلااشکال است. ضمنا حفظ احترام فامیل لازم است ونباید به هیج عنوانی حرمت فامیلی شکسته شود. نامحرمی که غیر فامیل باشد نیازی به ارتباط وجود ندارد مگر درحد ضرورت. اصل احتیاط در روابط با نامحرم بایدهمیشه ملحوظ نظر باشد و حریم ها مراعات گردد.
به طور کلی به حکم عقل وشرع  باید از ارتباط هایی که خوف مفسده و خلاف درآن وجود دارد پرهیز کرد و در غیر این صورت در حد متعارف و معقول با حفظ حریم و توجه به نکات جانبی ، ارتباط  بلامانع است.

پاسخ سوال 4:
افراط وتفریط در هرکاری مذموم است. دین اسلام دین اعتدال  و منطبق با فطرت است. باید به واجباتی که در اسلام معین شده ملتزم بود(البته واجبات فقط نماز وروزه وحج نیست .... بسیاری از واجبات است که متاسفانه در بین مسلمین مورد غفلت است ) واز محرمات پرهیز کرد و عمل نمودن  به مستحبات با مراتبی که دارد در حدی که ضرر به واجبات نزند پسندیده ومطلوب است. اگر زیارت حرم ویا دعای ندبه رفتن ومانند آن(که از مستحبات است )  موجب نارضایتی پدر ومادر ویا شوهر باشد و سبب تضییع حقوق آنها و دیگران و... گردد ، معصیت وحرام است.
پس شرکت در مجالس مذهبی تا حدی که موجب ترک واجبات وتضییع حقوق دیگران نشود اشکالی ندارد وچه بسا سفارش هم شده است.
پاسخ سوال5:
اگر کسی ملتزم به وظایف شرعی ودینی باشددر واقع ناراحت میشود واز این کار اظهار نگرانی می کند اما حق پرخاشگری وظلم به همسرش را ندارد.باید به خوبی و ملایمت اظهار نگرانی نماید.درمسایل اعتقادی خشونت هیچ جایگاهی ندارد ونتیجه نامناسب وبد خواهد داشت. البته اگر کسی عمدا وقصدا واز روی آگاهی با قلم وبیان وزبان برضد دین اقدامی انجام دهد بر مردم ودیگران واجب است که با مراعات سلسله مراتب بطور معقول ومنطقی با او برخورد نمایند...
والسلام


سیداصغرسعادت میرقدیم

 

 

** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

 



      

زندگی بدون یاد خداوند تاریک است+وبلاگ روستای سادات محله بوجایه-ل

***نسیم معرفت***

به نام خدا

کسی که چشم دلش کور نشده باشد در هر حالی خدا را با چشم دل می بیند. باباطاهر هم چنین می گوید:
 به صحرا بنگرم صحرا ته وینم
به دریا   بنگرم    دریا ته وینم
بهر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان  از روی   زیبای ته وینم

ویا اینکه هاتف اصفهانی چنین سروده:
یار بی‌پرده  از  در  و  دیوار
در تجلی است یا اولی‌الابصار
زندگی بدون یاد خداوند تاریک است و اگر کسی همه دنیا را هم داشته باشد ولی از خداوند غافل باشد درواقع سودی نبرده مگر در حد حیوانیت وچه بسا حیوانات بر او برتری دارند چون پرندگان وچرندگان وحشرات و... طبق فرمایش قرآن کریم تسبیح و ذکر خداوند دارند که جلال الدین مولوی دراین باره چنین می گوید:

گر تو را از غیب چشمى باز شد
با تو ذرات  جهان   همراز شد
نطق آب و نطق خاک و نطق گل
هست محسوس حواس اهل دل !
جمله  ذرات  عالم    در   نهان
با تو مى گویند روزان و شبان
ما سمیعیم و بصیر و باهشیم
با شما نامحرمان ما خامشیم
از جمادى سوى جان جان شوید
غلغل   اجزاى  عالم   بشنوید
فاش  تسبیح   جمادات   آیدت
وسوسه ى تاءویلها بزدایدت

سیداصغرسعادت میرقدیم

 

** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی



      
<      1   2   3   4   5   >>   >