***نسیم معرفت***
به نام خدا
دانشنامه انقلاب اسلامی
امام امت قدس سره از 22 بهمن همچون 15 خرداد، 17 شهریور، 12 فروردین و ... به عنوان «ایام الله » یاد کردند. و درباره چنین ایامی فرمودند: «بر ملت شریف ماست که این ایام الله را - که هدیه هایی از عالم غیب ربوبی است - با جان و دل حفظ و با چنگ و دندان نگهداری کنند» . (1)
علامه طباطبایی در تفسیر گران قدر المیزان می نویسند: «با این که تمام روزها و تمام چیزها از آن خدای متعال است، ولی اختصاص دادن روزهایی به نام «ایام الله » یا یوم الله به خاطر آن است که فرمان و امر خدا در آن روزها چنان آشکار است که برای فرمان غیرخدا، هیچ گونه ظهوری باقی نمی ماند، ایام الله زمان ها و شرایطی است که فرمان خدا و آیات و نشانه های وحدانیت و سلطه الهی آشکار شده، یا می شود; مثل روز مرگ که قدرت و سلطه «آخرت » در آن روز آشکار می شود و اسباب دنیوی از تاثیر می افتد، یا روز «قیامت » که هیچ کس برای دیگری مالک هیچ چیز نیست، و در آن روز فرمان از آن خداست. یا مثل ایامی که خداوند در آن ها قوم «نوح » ، «عاد» و «ثمود» را به هلاکت رسانده، که در امثال این گونه روزها، قهر و غلبه الهی آشکار شده و معلوم می گردد که تمامی عزت متعلق به خدا است.
ممکن است که منظور از ایام الله ایامی باشد که نعمت های خدای متعال آشکار است; مثل روز خروج نوح و اصحابش از کشتی با سلام و سلامتی و برکت های الهی یا روز نجات دادن ابراهیم از آتش یا غیر این ها ... از حوادث و ایامی که جز به خدا نمی توان به دیگری نسبت داد، این ها روزهای خاص خدائی (ایام الله) است ...» . (2)
پس ایام الله روزهای بزرگ و تاریخی و سرنوشت سازی است که در تاریخ یک ملت یا در سرنوشت یک نسل یا کلا در سرگذشت «انسان » پیش می آید.
گاهی به صورت نعمتی بزرگ و گاهی به صورت عذابی عظیم و دردناک که حتی منجر به زوال یک ملت گشته و نام «عذاب استیصال » به خود می گیرد.
علامه طباطبایی رحمه الله در جای دیگر می فرماید: «ایام الله ایامی است که هیچ حکومت و سلطه ای نیست، مگر برای خدا، مثل روز مرگ، برزخ، روز قیامت و روز عذاب استیصال ...» . (3)
ایام الله در روایات
در روایات متعددی، به روز مرگ، قیامت و روز قیام حضرت مهدی - عجل الله تعالی فرجه - ایام الله اطلاق شده است.
از امام باقر علیه السلام چنین نقل شده است که فرمود:
«اَیّامُ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ ثَلاثَةٌ: یَوْمُ یَقُومُ القائِمُ وَیومُ الکَرَّةِ وَیَوْمُ الْقِیامَةِ»(4)
ایام الله روز قیام حضرت مهدی موعود علیه السلام، روز رجعت و روز قیامت است.»
در تفسیر علی بن ابراهیم نیز روایتی بدین مضمون نقل شده، ولی به جای کلمه « الکَرَّةِ» «یوم الموت » آمده است. (5)
ابن ابی الحدید می نویسد: «ایام الله، هم ایام «اِنعام » است و هم ایام «انتقام » تا بدین وسیله «رغبت » و «ترس » ایجاد شود» . (6)
22 بهمن نیز یکی از روزهایی است که خداوند متعال نعمت بزرگ پیروزی را به ملت به پاخاسته ایران اسلامی عطا فرمود و به فرموده امام امت از ایام الله گردید.
ملتی که سال های سال زیر چکمه های حکام جور و دژخیمان خودفروخته، آخرین نفس های حیات خود را می کشید، خداوند متعال با برانگیختن رهبری فرزانه و بی نظیر روح تازه ای در آن ها دمید و با حرکتی یک پارچه و پرخروش، با سلاح ایمان و رهبریت روح خدا در مقابل طاغوتیان تا دندان مسلح ایستادند و لطف بزرگ الهی و نعمت پیروزی را نصیب خود گردانیدند.
.......................... ادامه دارد....................... ادامه دارد..................
**یوم الله 22 بهمن - پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت (کلیک کنید)
**یوم الله 22 بهمن - پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت (کلیک کنید)
**یوم الله 22 بهمن - پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت (کلیک کنید)
***نسیم معرفت***
اقسام ظلم :
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع قَالَ الظُّلْمُ ثَلَاثَةٌ ظُلْمٌ یَغْفِرُهُ اللَّهُ وَ ظُلْمٌ لَا یَغْفِرُهُ اللَّهُ وَ ظُلْمٌ لَا یَدَعُهُ اللَّهُ فَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی لَا یَغْفِرُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَالشِّرْکُ بِاللَّهِ وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی یَغْفِرُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَظُلْمُ الرَّجُلِ نَفْسَهُ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی لَا یَدَعُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَالْمُدَایَنَةُ بَیْنَ الْعِبَادِ
امام باقر علیه السلام فرمود: ظلم و ستم سه گونه است: ستمی که خدا می آمرزد و ستمی که خدا نمی آمرزد و ستمی که خدا رها نمی کند. آن که خدا نیامرزد؛ شرک به خداست و آن که می آمرزد؛ ستم بر نفس است و آن که وانگذارد واز آن نمی گذرد، حق بندگان است بر یکدیگر. بحارالانوار، ج72، ص 311 .
**هرچه کنی به خود کنی گرهمه نیک وبد کنی
ظلم وستم از گناهان بزرگی است که خشم وغضب الهی را در پی دارد وخداوند قادر متعال در کمینگاه ستمگران است تا در وقت خود آنها را به سزای اعمال ننگینشان برساند. اگر چند روزی در این دنیا باسرمستی وکبر وغرور دست به هر ظلم وجنایتی می زنند دلیل برآن نیست که از چنگ قدرت وکیفر خداوند خارج شده اند . اینکه خداوند به کفارو ستمگران ،فرصت می دهد ،نفعی به حال آنان ندارد بلکه پرونده ننگین و سیاه اعمالشان سنگین تر وقطورتر میگردد وبه شدیدترین عذاب ها در دنیا وآخرت دچار خواهند شد
در سوره آل عمران آیه 178 آمده است: وَ لا یحْسبنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلى لَهُمْ خَیرٌ لاَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلى لَهُمْ لِیزْدَادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ .آنها که کافر شدند، (و راه طغیان پیش گرفتند،) تصور نکنند اگر به آنان مهلت مى دهیم ، به سودشان است ! ما به آنان مهلت مى دهیم فقط براى اینکه بر گناهان خود بیفزایند؛ و براى آنها، عذاب خوارکننده اى (آماده شده ) است
حال ستمگران به هنگام سکرات موت:
در سوره انعام آیه 93 حال ستمگران را دروقت جان دادن وسکرات موت چنین بیان می نماید: وَ لَوْ تَرَى إِذِ الظلِمُونَ فى غَمَرَتِ المْوْتِ وَ الْمَلَئکَةُ بَاسِطوا أَیْدِیهِمْ أَخْرِجُوا أَنفُسکمُ الْیَوْمَ تجْزَوْنَ عَذَاب الْهُونِ بِمَا کُنتُمْ تَقُولُونَ عَلى اللَّهِ غَیرَ الحْقِّ وَ کُنتُمْ عَنْ ءَایَتِهِ تَستَکْبرُونَ . و اگر ببینى هنگامى که (این ) ظالمان در شداید مرگ فرو رفته اند و فرشتگان دستها را گشوده به آنان مى گویند جان خود را خارج سازید امروز مجازات خوار کننده اى در برابر دروغ هایى که به خدا بستید و در برابر آیات او تکبر ورزیدید، خواهید دید، (در آن روز به حال آنها تاسف خواهى خورد)
خداوند در کمین ستمگران است:
ودر سوره ابراهیم آیه 42و43آمده است:
وَ لا تَحْسبنَّ اللَّهَ غَفِلاً عَمَّا یَعْمَلُ الظلِمُونَ إِنَّمَا یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشخَص فِیهِ الاَبْصرُ * مُهْطِعِینَ مُقْنِعِى رُءُوسِهِمْ لا یَرْتَدُّ إِلَیهِمْ طرْفُهُمْ وَ أَفْئِدَتهُمْ هَوَاءٌ .
و گمان مبر که خدا از کارهاى ظالمان غافل است (نه ، بلکه کیفر) آنها را تاخیر انداخته براى روزى که چشمها در آن (از ترس و وحشت ) از حرکت باز مى ایستد.* گردنها برافراشته ، سر به آسمان کرده ، حتى پلک چشمهایشان بى حرکت مى ماند (چرا که به هر طرف نگاه کنند نشانه هاى عذاب آشکار است ) و (لذا) دلهایشان به کلى (فرو مى ریزد و) خالى مى گردد!.
"خداوند تبارک وتعالی خواهان هیچ ظلمی بر جهانیان نیست": "...وَ ما اللهُ یُریدُ ظُلماً لِّلعالَمینَ"(آل عمران/108) وساحت پروردگار به جهت آنکه غنی مطلق ومحض عدالت است از هرگونه تعدّی وتجاوز وستم ،پاک ومبرّی است واگرمجرمین و متجاوزین وستمگران را عقاب می نماید به جهت آن است که همه فرصت ها ومهلت ها ولطف ها وبخشش های الهی را از دست دادند وبا دست خود شان مستحق عذاب وعقاب وکیفر الهی قرار گرفتند .
ظلم در برابر عدل است و راغب اصفهانی در مفرداتش ذَیل کلمه عَدل وظُلم گفته است:عدل در لغت قرار دادن هرچیزی در جای خودش می باشد( وَضعُ کُلِّ شَىء فِى مَوضِعِهِ) وظلم قرار دادن هر چیزی در غیر از موضع وجایگایش می باشد. (وَضعُ الشَّىء فِى غَیرِ مَوضِعِهِ )
مولوی همین معنای مذکور از عدل وظلم را به شعر درآورده وچنین سروده است :
عدل چِبود؟ وضع اندر مَوضِعش ظلم چبود؟ وضع در نامَوضِعش
** نماند ستمکار بد روزگار بماند براولعنت پایدار
سعدی
** مَنجنیق آه مظلومان به صبح سخت گیرد ظالمان را درحصار
سعدی
نگارش متن :سیداصغرسعادت میرقدیم
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
** وبلاگ روستای سادات محله (بوجایه - لاهیجان)
** وبلاگ روستای سادات محله (بوجایه - لاهیجان)
***نسیم معرفت***
به چه کسانی رأی بدهیم وبه چه کسانی رأی ندهیم
(پایگاه اندیشوران حوزه) کلیک کنید
به چه کسانی رأی بدهیم وبه چه کسانی رأی ندهیم
(پایگاه اندیشوران حوزه) کلیک کنید
به چه کسانی رأی بدهیم وبه چه کسانی رأی ندهیم
(پایگاه اندیشوران حوزه) کلیک کنید
به چه کسانی رأی بدهیم وبه چه کسانی رأی ندهیم
(پایگاه اندیشوران حوزه) کلیک کنید
به چه کسانی رأی بدهیم وبه چه کسانی رأی ندهیم
(پایگاه اندیشوران حوزه) کلیک کنید
به چه کسانی رأی بدهیم وبه چه کسانی رأی ندهیم
(پایگاه اندیشوران حوزه) کلیک کنید
به چه کسانی رأی بدهیم وبه چه کسانی رأی ندهیم
(پایگاه اندیشوران حوزه) کلیک کنید
به چه کسانی رأی بدهیم وبه چه کسانی رأی ندهیم
(پایگاه اندیشوران حوزه) کلیک کنید
** وبلاگ روستای سادات محله (بوجایه - لاهیجان)
** وبلاگ روستای سادات محله (بوجایه - لاهیجان)
**جانا همه عالَم را بازار تو می بینم
***نسیم معرفت***
به نام خدا
جانا همه عالَم را بازار تو می بینم
مرد وزن وخاص وعام در کار تو می بینم
عقل همه چالاکان حیران تو می بینم ( عقلِ همه چالاکان حیران تو می یابم)
جان همه مشتاقان ایثار تو می بینم
با هرکه سخن گویم زو می شَنوم سِرَّت
هرجا که روم آنجا آثار تو می بینم
در حلقه مجلس ها اَسرار تو می خوانند
در جمله دفتر ها اَذکار تو می بینم
هرتن که سَری دارد در پای تو افتاده ست
هرجان که دلی دارد بیمار تو می بینم
تذکر: بنده مطلع نیستم که این شعر از کیست؟
این شعر زیبا را از کتاب خانه های مَأذون (زندگانی چهارده معصوم (عَلَیهِمُ السَّلامُ) السلام) ص59 از حجت الاسلام محمد باقر بُستان آبادی نقل کردم . عزیزانی که مطلع هستند که این شعر از کدام شاعر بزرگوار است اطلاع دهند.
سپاسگزارم.
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
** وبلاگ روستای سادات محله (بوجایه - لاهیجان)
** وبلاگ روستای سادات محله (بوجایه - لاهیجان)
***نسیم معرفت***
بسم الله الرحمن الرحیم
«اَلحَمدُ للهِ الَّذی لا بّدایةَ لَهُ، و الدائِمُ الَّذی لَا نَفادَ لَهُ، وَالأَوَّلُ الَّذی لَا اَوَّلِیَّةَ لَهُ، وَ الآخِرُ الَّذِی لَا آخِرِیَّةَ لَهُ، وَ البَاقِی بَعدَ فَناءِ الخَلقِ قَدرَ اللَّیالِی وَ الأَیّامِ، وَ قَسَّمَ فِیما بَینَهُمُ الأَقسَامِ، فَتَبَارَکَ اللهُ المَلِکُ العَلّامُ» الی أن قال:
سپاس خدای را که آغاز ندارد و دائم و پایداری که نابودی ندارد و سپاس نخستی را که نخستین ندارد و پایانی را که پسینی ندارد و پاینده ای که بعد از نابودی خلائق جاودانه است، خدائی که تقسیم و توزیع ارزاق به دست اوست، پس خجسته باد آن خدای فرمانروای بسیار دانا. امام همچنان به سخنان خود ادامه داد تا اینکه فرمود:
أَیُّهَا النَّاسُ أُعْطِینَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ أُعْطِینَا الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ وَ السَّمَاحَةَ وَ الْفَصَاحَةَ وَ الشَّجَاعَةَ وَ الْمَحَبَّةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ وَ فُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِیَّ الْمُخْتَارَ مُحَمَّداً وَ مِنَّا الصِّدِّیقُ وَ مِنَّا الطَّیَّارُ وَ مِنَّا أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ {وَمِنّا سَیِّدَةُ نِساءِ العالَمینَ فاطِمَةُ البَتولُ} وَ مِنَّا سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّةِ مَنْ عَرَفَنِی فَقَدْ عَرَفَنِی وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْنِی أَنْبَأْتُهُ بِحَسَبِی وَ نَسَبِی
أَیُّهَا النَّاسُ أَنَا ابْنُ مَکَّةَ وَ مِنَی أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا أَنَا ابْنُ مَنْ حَمَلَ الرُّکْنَ بِأَطْرَافِ الرِّدَا أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنِ ائْتَزَرَ وَ ارْتَدَی أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنِ انْتَعَلَ وَ احْتَفَی أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنْ طَافَ وَ سَعَی أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنْ حَجَّ وَ لَبَّی أَنَا ابْنُ مَنْ حُمِلَ عَلَی الْبُرَاقِ فِی الْهَوَاءِ أَنَا ابْنُ مَنْ أُسْرِیَ بِهِ مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی أَنَا ابْنُ مَنْ بَلَغَ بِهِ جَبْرَئِیلُ إِلَی سِدْرَةِ الْمُنْتَهَی أَنَا ابْنُ مَنْ دَنا فَتَدَلَّی فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی أَنَا ابْنُ مَنْ صَلَّی بِمَلَائِکَةِ السَّمَاءِ أَنَا ابْنُ مَنْ أَوْحَی إِلَیْهِ الْجَلِیلُ مَا أَوْحَی أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی أَنَا ابْنُ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَی أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ خَرَاطِیمَ الْخَلْقِ حَتَّی قَالُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ
أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ بِسَیْفَیْنِ وَ طَعَنَ بِرُمْحَیْنِ وَ هَاجَرَ الْهِجْرَتَیْنِ وَ بَایَعَ الْبَیْعَتَیْنِ وَ قَاتَلَ بِبَدْرٍ وَ حُنَیْنٍ وَ لَمْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ طَرْفَةَ عَیْنٍ أَنَا ابْنُ صَالِحِ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثِ النَّبِیِّینَ وَ قَامِعِ الْمُلْحِدِینَ وَ یَعْسُوبِ الْمُسْلِمِینَ وَ نُورِ الْمُجَاهِدِینَ وَ زَیْنِ الْعَابِدِینَ وَ تَاجِ الْبَکَّائِینَ وَ أَصْبَرِ الصَّابِرِینَ وَ أَفْضَلِ الْقَائِمِینَ مِنْ آلِ یَاسِینَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ أَنَا ابْنُ الْمُؤَیَّدِ بِجَبْرَئِیلَ الْمَنْصُورِ بِمِیکَائِیلَ أَنَا ابْنُ الْمُحَامِی عَنْ حَرَمِ الْمُسْلِمِینَ وَ قَاتِلِ الْمَارِقِینَ وَ النَّاکِثِینَ وَ الْقَاسِطِینَ وَ الْمُجَاهِدِ أَعْدَاءَهُ النَّاصِبِینَ وَ أَفْخَرِ مَنْ مَشَی مِنْ قُرَیْشٍ أَجْمَعِینَ وَ أَوَّلِ مَنْ أَجَابَ وَ اسْتَجَابَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَوَّلِ السَّابِقِینَ وَ قَاصِمِ الْمُعْتَدِینَ وَ مُبِیدِ الْمُشْرِکِینَ وَ سَهْمٍ مِنْ مَرَامِی اللَّهِ عَلَی الْمُنَافِقِینَ وَ لِسَانِ حِکْمَةِ الْعَابِدِینَ وَ نَاصِرِ دِینِ اللَّهِ وَ وَلِیِّ أَمْرِ اللَّهِ وَ بُسْتَانِ حِکْمَةِ اللَّهِ وَ عَیْبَةِ عِلْمِهِ
سَمِحٌ سَخِیٌّ بَهِیٌّ بُهْلُولٌ زَکِیٌّ أَبْطَحِیٌّ رَضِیٌّ مِقْدَامٌ هُمَامٌ صَابِرٌ صَوَّامٌ مُهَذَّبٌ قَوَّامٌ قَاطِعُ الْأَصْلَابِ وَ مُفَرِّقُ الْأَحْزَابِ أَرْبَطُهُمْ عِنَاناً وَ أَثْبَتُهُمْ جَنَاناً وَ أَمْضَاهُمْ عَزِیمَةً وَ أَشَدُّهُمْ شَکِیمَةً أَسَدٌ بَاسِلٌ یَطْحَنُهُمْ فِی الْحُرُوبِ إِذَا ازْدَلَفَتِ الْأَسِنَّةُ وَ قَرُبَتِ الْأَعِنَّةُ طَحْنَ الرَّحَی وَ یَذْرُوهُمْ فِیهَا ذَرْوَ الرِّیحِ الْهَشِیمَ لَیْثُ الْحِجَازِ وَ کَبْشُ الْعِرَاقِ مَکِّیٌّ مَدَنِیٌّ خَیْفِیٌّ عَقَبِیٌّ بَدْرِیٌّ أُحُدِیٌّ شَجَرِیٌّ مُهَاجِرِیٌّ مِنَ الْعَرَبِ سَیِّدُهَا وَ مِنَ الْوَغَی لَیْثُهَا وَارِثُ الْمَشْعَرَیْنِ وَ أَبُو السِّبْطَیْنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ ذَاکَ جَدِّی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ قَالَ أَنَا ابْنُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ أَنَا ابْنُ سَیِّدَةِ النِّسَاءِ
فَلَمْ یَزَلْ یَقُولْ: اَنا اَنا، حَتّی? ضَجَّ النّاسُ بِالبُکاءِ وَالنَّحِیبِ، وَخَشِیَ یَزِیدُ اَنْ یَگُونَ فِتْنَةً فَأَمَرَ المُؤَذِّنَ فَقَطَعَ الکَلامَ، فَلَمّا قالَ المُؤَذِّنُ: اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ، قالَ عَلِیُّ: لا شَیءَ اَکْبَرُ مِنَ اللهِ، فَلَمّا قالَ المُؤَذِّنُ: اَشْهَدُ اَنْ لا اِل?هَ اِلاَّ اللهُ، قالَ عَلِیُّ بنُ الحُسَیْنِ: شَهِدَ بِها شَعْری وَبَشَرِی وَلَحْمِی وَدَمِی، فَلَمّا قالَ المُؤَذِّنُ: اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ، اِلْتَفَتَ مِنْ فَوْقِ المِنْبَرِ اِلی? یَزید فَقالَ: مُحَمَّدٌ ه?ذا جَدِّی اَمْ جَدُّکَ یا یَزِیدُ؟ فَاِنْ زَعَمْتَ اَنَّهُ جَدُّکَ فَقَدْ کَذِبْتَ وَکَفَرْتَ وَاِنْ زَعَمْتَ اَنَّهُ جَدِّی فَلِمَ قَتَلْتَ عِتْرَتَهُ؟
«ای مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ویژگی بر دیگران فضیلت بخشیده است، به ما ارزانی داشت علم، بردباری، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین را، و ما را بر دیگران برتری داد به اینکه پیامبر بزرگ اسلام، صدیق [امیر المؤمنین علی علیه السلام]، جعفر طیار، شیر خدا و شیر رسول خدا صلی الله علیه و آله [حمزه]، و امام حسن و امام حسین علیه السلام دو فرزند بزرگوار رسول اکرم صلی الله علیه و آله را از ما قرار داد. [با این معرفی کوتاه] هر کس مرا شناخت که شناخت، و برای آنان که مرا نشناختند با معرفی پدران و خاندانم خود را به آنان می شناسانم.
ای مردم! من فرزند مکه و منایم، من فرزند زمزم و صفایم، من فرزند کسی هستم که حجر الاسود را با ردای خود حمل و در جای خود نصب فرمود، من فرزند بهترین طواف و سعی کنندگانم، من فرزند بهترین حج کنندگان و تلبیه گویان هستم، من فرزند آنم که بر براق سوار شد، من فرزند پیامبری هستم که در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سیر کرد، من فرزند آنم که جبرئیل او را به سدرة المنتهی برد و به مقام قرب ربوبی و نزدیکترین جایگاه مقام باری تعالی رسید، من فرزند آنم که با ملائکه آسمان نماز گزارد، من فرزند آن پیامبرم که پروردگار بزرگ به او وحی کرد، من فرزند محمد مصطفی و علی مرتضایم، من فرزند کسی هستم که بینی گردنکشان را به خاک مالید تا به کلمه توحید اقرار کردند.
من پسر آن کسی هستم که برابر پیامبر با دو شمشیر و با دو نیزه می رزمید، و دو بار هجرت و دو بار بیعت کرد، و در بدر و حنین با کافران جنگید، و به اندازه چشم بر هم زدنی به خدا کفر نورزید، من فرزند صالح مؤمنان و وارث انبیا و از بین برنده مشرکان و امیر مسلمانان و فروغ جهادگران و زینت عبادت کنندگان و افتخار گریه کنندگانم، من فرزند بردبارترین بردباران و افضل نمازگزاران از اهل بیت پیامبر هستم، من پسر آنم که جبرئیل او را تأیید و میکائیل او را یاری کرد، من فرزند آنم که از حرم مسلمانان حمایت فرمود و با مارقین و ناکثین و قاسطین جنگید و با دشمنانش مبارزه کرد، من فرزند بهترین قریشم، من پسر اولین کسی هستم از مؤمنین که دعوت خدا و پیامبر را پذیرفت، من پسر اول سبقت گیرنده ای در ایمان و شکننده کمر متجاوزان و از میان برنده مشرکانم، من فرزند آنم که به مثابه تیری از تیرهای خدا برای منافقان و زبان حکمت عباد خداوند و یاری کننده دین خدا و ولی امر او، و بوستان حکمت خدا و حامل علم الهی بود.
او جوانمرد، سخاوتمند، نیکوچهره، جامع خیرها، سید، بزرگوار، ابطحی، راضی به خواست خدا، پیشگام در مشکلات، شکیبا، دائما روزه دار، پاکیزه از هر آلودگی و بسیار نمازگزار بود. او رشته اصلاب دشمنان خود را از هم گسیخت و شیرازه احزاب کفر را از هم پاشید. او دارای قلبی ثابت و قوی و اراده ای محکم و استوار و عزمی راسخ بود و همانند شیری شجاع که وقتی نیزه ها در جنگ به هم در می آمیخت آنها را همانند آسیا خرد و نرم و بسان باد آنها را پراکنده می ساخت. او شیر حجاز و آقا و بزرگ عراق است که مکی و مدنی و خیفی و عقبی و بدری و احدی و شجری و مهاجری است، که در همه این صحنه ها حضور داشت. او سید عرب است و شیر میدان نبرد و وارث دو مشعر، و پدر دو فرزند: حسن و حسین. آری او، همان او [که این صفات و ویژگی های ارزنده مختص اوست] جدم علی بن ابی طالب است. آنگاه گفت: من فرزند فاطمه زهرا بانوی بانوان جهانم.
حضرت سجاد علیه السلام آنقدر به این حماسه مفاخره آمیز ادامه داد تا اینکه صدای مردم به ضجه و گریه بلند شد. چون یزید ترسید مبادا فتنه بپا شود لذا دستور داد تا مؤذن شروع به اذان کرد و سخن امام سجاد را قطع نمود.
وقتی مؤذن گفت:
اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ
حضرت سجاد فرمود: چیزی از خدا بزرگتر نیست.
هنگامی که مؤذن گفت:
أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ
علی بن الحسین فرمود: مو، پوست، گوشت و خون من به یگانگی خدا شهادت می دهند.
موقعی که گفت:
أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ
امام علیه السلام به جانب یزید روى کرد و فرمود: این محمد که نامش برده شد، آیا جد من است و یا جد تو؟! اگر ادعا کنى که جد توست پس دروغ گفتى و کافر شدی، و اگر جد من است چرا خاندان او را کشتى و آنان را از دم شمشیر گذراندی؟!»
سپس مؤذن بقیه اذان را گفت و یزید پیش آمد و نماز ظهر را گزارد.
در نقل دیگرى آمده است که: چون مؤذن گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، امام سجاد علیه السلام عمامه خویش از سر برگرفت و به مؤذن گفت: تو را بحق این محمد که لحظهاى درنگ کن، آنگاه روى به یزید کرد و گفت: اى یزید! این پیغمبر، جد من است و یا جد تو؟ اگر گویى جد من است، همه میدانند که دروغ میگوئی، و اگر جد من است پس چرا پدر مرا از روى ستم کشتی و مال او را تاراج کردى و اهل بیت او را به اسارت گرفتی؟ ! این جملات را گفت و دست برد و گریبان چاک زد و گریست و گفت: بخدا سوگند اگر در جهان کسى باشد که جدش رسول خداست، آن منم، پس چرا این مرد، پدرم را کشت و ما را مانند رومیان اسیر کرد؟! آنگاه فرمود: اى یزید! این جنایت را مرتکب شدى و باز میگویی: محمد رسول خداست؟! و روى به قبله میایستی؟! واى بر تو! در روز قیامت جد و پدر من در آن روز دشمن تو هستند.
پس یزید فریاد زد که مؤذن اقامه بگوید! در میان مردم هیاهویى برخاست، بعضى نماز گزاردند و گروهى نماز نخوانده پراکنده شدند.
منابع:
بحارالانوار جلد 45؛ نفس المهموم
(حیاه الامام زین العابدین، باقر شریف قرشی، دار الکتاب الاسلامی، ص 174 و بحار الانوار، ج 45، ص 138، س 5) آن چه در بحار الانوار آمده مانند همین متن است و تفاوت بین این دو بسیار کم است.
الإمام زین العابدین علیه السلام ـ مِن خُطبَةٍ لَهُ فی مَجلِسِ یَزیدَ ـ : أیُّهَا النّاسُ ، اُعطینا سِتًّا، وفُضِّلنا بِسَبعٍ : اُعطینَا العِلمَ ، والحِلمَ، والسَّماحَةَ ، والفَصاحَةَ ، والشَّجاعَةَ ، والمَحَبَّةَ فی قُلوبِ المُؤمِنینَ . وفُضِّلنا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِیَّ المُختارَ مُحَمَّدًا صلی الله علیه و آله ، ومِنّا الصِّدّیقُ ، ومِنَّا الطَیّارُ ، ومِنّا أسدُ اللّه ِ وأسَدُ الرَّسولِ ، ومِنّا سَیِّدَةُ نِساءِ العالَمینَ فاطِمَةُ البَتولُ ، ومِنّا سِبطا هذِهِ الاُمَّةِ وسَیِّدا شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ
.
امام سجاد علیه السلام ـ در خطبه اى در مجلس یزید ـ : اى مردم! به ما شش سرشت بخشیده شده و به هفت امر، فضیلت داده شده ایم. به ما علم، خرد، بردبارى، بخشش، گشاده زبانى، دلیرى و محبّت در دل مؤمنان بخشیده شده است و برترى داده شده ایم به این که پیامبر برگزیده، محمّد صلی الله علیه و آله و صدّیق و طیّار و شیر خدا و شیر پیامبر و سرور بانوان جهان، فاطمه بتول و دو نوه این امّت و سالار جوانان بهشتى از ما هستند.
** وبلاگ روستای سادات محله (بوجایه - لاهیجان)
** وبلاگ روستای سادات محله (بوجایه - لاهیجان)
.: Weblog Themes By Pichak :.