زهد وپارسایی و جریان ملااحمدنراقی وصاحب کشکول - روستای سادات محله ی (بوجایه - لاهیجان)
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وب

جستجوی وب
ذکر ایام هفته
آی پی کاربر
برچسب‌ها وب
شعر (4)
لینک های مفید

***نسیم معرفت***

** زهد وپارسایی

 


زهد وپارسایی به معنای فقیرانه زندگی کردن نیست. چه بسیارافراد فقیری که زاهد نیستند زیرا که دستشان از رسیدن به ثروت ومال کوتاه است ولی در دل تشنه دنیا هستند  وچه بسا افراد غنی وثروتمند که در واقع زاهد می باشند زیرا که دلبستگی به دارایی وثروت خود ندارند . بهترین معنایی که می توان از زهد بدست آورد ، معنایی است که از این آیه قرآن استفاده می شود که فرمود: ... لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ. هرگز آنچه از دستتان رفته غم واندوه مخورید وبرآنچه(از مال ومقام و...) که خداوند به شما داده دچارشادی غافلانه وسرمستانه نشوید.(در فرح وشادی وخوشحالی افراط نکنید)  سوره حدید آیه 23

علی ع در نهج البلاغه فیض الاسلام حکمت 431 می فرماید: تمام زهد وپارسایی بین دوکلمه از قرآن است: ...لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ .


**داستان ملا احمد نراقی ودرویش صاحب کشکول 

حکایت درویش و فاضل

حکایتی از مرحوم فاضل نراقی در کتب تاریخی آمده است که: درویشی، نام ملا احمد نراقی و تعریف کتاب معراج السعاده او را شنیده و به شدت مرید و شیفته وی شده بود. به همین سبب روزی درویش به قصد زیارت ملا احمد نراقی وارد شهر کاشان می‏شود و چون دستگاه ریاست، رفت و آمد و مراجعه مردم را به وی می‏بیند، اندکی از ارادتش نسبت به او کاسته می‏شود. از سوی دیگر ملا احمد نراقی هم در دیدارهایی که با درویش انجام می دهد متوجه این موضوع می گردد  .
بعد از چند روزی درویش می‏گوید که تصمیم دارد به کربلا برود. ملا احمد در جواب می‏گوید: چه بهتر که من هم چنین قصدی داشتم. پس صبر کن تا با هم حرکت کنیم. در این جا درویش می‏پرسد، چند روز باید صبر کنم تا شما آماده شوید؟ جواب می‏شنود: همین الان مهیا هستم. سپس با هم این سفر را آغاز می کنند.
وقتی به چند فرسخی قم می رسند به خاطر رفع خستگی در کنار چشمه‏ ای اُطراق می کنند در اینجا درویش می‏گوید: کشکول خود را در خانه شما جا گذاشته ‏ام. ملا احمد نراقی می‏فرماید: این که چیزی نیست وقتی از سفر بازگشتیم، آن را تحویل می‏گیری. او قبول نمی‏کند و می‏گوید: من به این کشکول خیلی علاقه‏ مندم. ملا احمد سوال می‏کند: آیا نمی توانی مدتی بدون کشکول باشی؟ او جواب می دهد: من تَبرزِین  وکشکول خودم را می خواهم  وبدون آن نمی توانم  باشم و آماده بازگشت به کاشان می‏شود.
در این هنگام آن فقیه زاهد و پارسا می فرماید: "ای درویش! من به آن ریاست و مقام و منزلتی که در کاشان دارم، اینقدر وابسته نیستم که تو به این کشکول خود وابسته‏ ای

 

 نگارش متن : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

 

**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

 

** وبلاگ روستای سادات محله  (بوجایه - لاهیجان)

** وبلاگ روستای سادات محله  (بوجایه - لاهیجان)

 


 




تاریخ : جمعه 96/1/25 | 1:15 عصر | نویسنده : سیذ اصغر سعادت میرقدیم | نظر
       



  • paper | فال حافظ | فروش Backlinks
  • رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی