فروردین 96 - روستای سادات محله ی (بوجایه - لاهیجان)
درباره وب

جستجوی وب
ذکر ایام هفته
آی پی کاربر
برچسب‌ها وب
شعر (4)
لینک های مفید

***نسیم معرفت**

مراد از صُلب و تَرائب در(آیاتِ 5 و 6 و 7 ) از سوره طارِق چیست؟

 

فَلْیَنظُرِ الْانسَانُ مِمَّ خُلِقَ  «5 »  خُلِقَ مِن مَّاءٍ دَافِقٍ  «6»  یَخَْرُجُ مِن بَینْ‏ِ الصُّلْبِ وَ الترََّائبِ  «7»  (الطارق آیاتِ 5،6،7)

ترجمه: انسان باید بنگرد که از چه آفریده شده است‏ * از آب جهنده خلق شده است‏ * همان آبى که از میان کمر و استخوان‌هاى سینه (یا جلو) بیرون مى‏آید.

در این آیه سخن از این که نطفه‌ی مرد پس از ورود به رحم زن با چه ترکیب می‌شود و «اوول» در زن از کجا تشکیل شده یا خارج می‌شود نیامده است، بلکه سخن فقط راجع به «مَنی» مرد است که از آن به عنوان «آب جهنده» نام برده شده و بیان شده که این آب، ( یَخَْرُجُ ) از «صُلب» و «تَرائب» خارج می‌شود. چرا که اوول در زن «دافِق – جهنده» نیست. در مورد نقش مشترک زن و مرد در به وجود آمدن فرزند، در آیات دیگری بحث شده است.

 

«صُلب»،‌ به معنای چیزی سخت و شدید است و در آناتومی بدن نیز به استخوان‌های پشت گفته می‌شود که از پس گردن تا آخر ران و کمر ادامه دارد. «بین صُلب» همان نخاع و آب نخاع است که مرکز اعصاب کل بدن بوده و محل عبور اجزای منی است تا در انتها به شکل نهایی «مَنی» درآید.

«تَرائب» نیز از ریشه‌ی تراب است و به معنای دو چیز مساوی در بدن به کار می‌رود. لذا بین دو سینه، بین نخاع و سینه و هم چنین بین دو استخوان ران (محل آلت تناسلی) نیز تراب نامیده می‌شود.

دقت شود که قرآن کریم احکام بسیاری در باره‌ی طهارت، جنابت، نزدیکی و حتی زنا و لواط دارد، اما هیچ گاه به اسامی آلت تناسلی زن یا مرد اشاره نمی‌نماید.

با توجه به معانی متفاوت «ترائب»، مفسران تعاریف متفاوتی از خروج منی از بین صُلب و تَرائب کرده‌اند که البته هیچ کدام با علم امروز منافات ندارد.

الف – منظور از صُلب و تَرائب  این است که آب مَنی از بین ستون فقرات پشت (محل تشکیل) و دو استخوان ران پا (محل آلت تناسلی – محل خروج) خارج می‌شود.

ب – صُلب یعنی استخوان‌ها پشت و ترائب یعنی استخوان‌های جلو و آب منی از بین استخوان‌های پشت عبور کرده و از بین استخوان‌های جلو (محل آلت تناسلی) خارج می‌شود.

ج - «صُلب» به معنای پشت مرد، به عنوان یک مرکز عصبی، و «تَرائب» به معنای ما بین دو استخوان ران است، که کنایه از دستگاه تناسلی مرد دارد پس آیه‌ی صُلب و تَرائب  با نظرات دانشمندان جنین‌شناسی نیز مطابقت دارد.

د – صُلب به معنای استخوان‌های سفت و محکم پشت و ترائب در مقابل صلب به معنای استخوان‌های جلو یا اسخوان‌های نرم و سفید جلو (در زن و مرد – محل قرار گرفتن آلت تناسلی) است. که در این صورت نیز منافاتی با علم امروز پیدا نمی‌کند.

ھ - منی مرد از میان صُلب (استخوان‌های پشت) و ترائب (استخوان پاهای) او خارج می‌شود. از نظر کالبد شکافی، تمامی نقاط و مجاری عبور منی در محدوده صُلب و ترائب (استخوان پاها) قرار دارند. غدد کیسه‌ای پشت پروستات (که ترشح آنها قسمتی از منی را تشکیل می‌دهد) نیز در این محدوده قرار دارند. پس می‌توان گفت: منی از میان صلب مرد به عنوان یک مرکز عصبی ـ تناسل امر کننده ـ و ترائب او به عنوان رشته‌های عصبی مأمور به اجرا، خارج می‌شوند.

و - ترائب یعنی پیش روی انسان است در مقابل صلب به معنی پشت انسان قرار دارد و «صلب و ترائب» جمع هر دو و به معنای کل وجود است. چرا که منی از کل اجزای مرد گرفته می‌شود و به همین دلیل وقت خروج همه بدن مرد سست می‌شود. در این برداشت «صلب و ترائب» کنایه از همه‌ی بدن، چه نواحی پشت و چه نواحی جلو می‌باشد. و بیان شده است که عمده‌ترین پیدایش نطفه‌ی مرد از نخاع شوکی است.

ز- جای اولیه‌ای که بیضه یا رحم در جنین قرار می‌گیرند، پشت و انتهای ستون فقرات آن است. قبل از شش ماهگی جنین، تخم و تخمدان هر دو در پشت قرار دارند و پس از شش ماهگی در جنس نر هر دو به پایین کشیده شده و در پوسته‌ی بیضه قرار می‌گیرند و به وضع عادی در می‌آیند و در جنس ماده نیز مختصر جابجا شده و در دو طرف پهلو محاذی لوله‌های رحم جایگزین می‌شوند.)

چنان چه مشهود است، هیچ یک از این تعابیر و تفاسیر با علم امروز منافات ندارد.

 


http://www.x-shobhe.com/shobhe/1042.html




تاریخ : پنج شنبه 96/1/17 | 1:32 صبح | نویسنده : سیذ اصغر سعادت میرقدیم | نظر

***نسیم معرفت**

سلام و احترام

***شرک و بت پرستی با ادبیات عصر جدید!!!!!

بررسی یک متن انحرافی که یکی از افراد در یکی از گروه های مجازی ارسال کرده بود. 

واما متن انحرافی

دین باید مشوق زندگی باشد. باید زندگی تو را غنی تر و زیباتر سازد. باید آفریننده باشد، نه انزواطلب. دین نباید حواس تو را پرت کند و راکد سازد، بلکه باید تو را حساس تر سازد. برای من هیچ خدایی غیر از خود زندگی و هیچ معبودی غیر از خود هستی وجود ندارد. پس همه چیز یک جشن الهی است. وقتی می گویم همه چیز منظورم همه چیز است:‌ زندگی و مرگ، پیوند و جدایی، کودکی و جوانی و پیری .... همه چیز یک جشن شادی است. اگر همه چیز را جشن بگیری، یک پرستشگر واقعی می شوی. لازم نیست باوری داشته باشی. هرجا باشی و هرکاری انجام دهی، پرستش تو می شود. نیایش و دینداری تو می شود.

واما بررسی متن انحرافی توسط بنده


متن فوق به حسب ظاهر زیبا است ولی متن انحرافی و دارای اجمال و ابهام و حتی تناقض  می باشد. اگر جمله (لا الا الا الله) را معتقد باشیم با برهان عقلی  نتیجه آن است که معبودی غیر از خدا نیست و جز او قابل پرستش نیست. اینکه در متن گفته شده که (برای من .... هیچ معبودی غیر از خود هستی وجود ندارد)  مراد از هستی چیست؟  اگر مراد هستی محض و وجود صرف باشد  در این صورت آن همان خداوند سبحان است که وجودش صرف الوجود و عین الوجود و هستی محض است و اگر مراد از هستی
اطوار وانواع و پدیده های هستی باشد کما اینکه عبارات بعدی در متن مذکور گویای آن است که مراد نویسنده از هستی همان اطوار وانواع و پدیده های هستی است نه هستی محض  ، در این صورت چنین شخصی غیر خدای سبحان را معبود خود قرار داده است و دچار شرک و انحراف شده است .
بت پرستان عصر جاهلی تعدادی از بت ها را معبود های خود می دانستند ولی بت پرستان عصر مدرن  همه پدیده ها را می پرستند و معبود خود قرار می دهند؟!!   و گفتار انحرافی و کفرآمیز و شرک آلود خود را چنین  بیان می دارند  که ( ...پس همه چیز یک جشن الهی است . وقتی می گویم همه چیز ، منظورم همه چیز است : زندگی و مرگ ، پیوند و جدایی ، کودکی وجوانی و پیری ...  همه چیز یک جشن شادی است. اگر همه چیز را جشن بگیری یک پرستشگر واقعی می شوی!!!لازم نیست باوری داشته باشی!!!! هرجا باشی وهرکاری انجام دهی ، پرستش تو می شود. نیایش و دینداری تو می شود!!! )  درود بر بت پرستان عصر جاهلی که اقلا چند خدایی بیشتر نداشتند ولی بت پرستان عصر مدرن  با متن هایی فریبنده  تشویق به بت های بی شمار می کنند.  اینها می گویند هرکاری انجام دهی وبه هر که رو آوری و به هر چیزی توجه کنی نیایش و دینداری و پرستش توست ونیازی نیست که دین خاصی داشته باشی. میگویند لازم نیست که معتقد به دین محمد صلی الله علیه وآله وسلم باشی. لازم نیست خدای یگانه را بپرستی. همه چیز می تواند در همه حال معبود تو باشد و تو هم در همه حال در نیایشی  پس همه چیز یک جشن الهی است!!!  این همان سخنان کفرآمیز وشرک آلود و گفتار انحرافی است که با ادبیات عصر جدید تبیین شده است....!!!!

سیداصغرسعادت میرقدیم


**در رابطه با مطالبی که در بالا ارائه داشتم یکی دیگر از عزیزان اشکال نمود و بعد بنده نیز پاسخ دادم:


واما اشکال :


سلام بر حاج آقا سعادت، برادر بزرگوار. اینکه گفته میشود اعراب جاهلی بت پرست بودند بر حسب شهادت خدا بت پرست نبودند. ما دستکم دو آیه در قران داریم که می گوید. آنان (اصنام) شفیعان ما هستند در نزد خدا. هوءالا شفعنا عندالله. پیش از ظهور اسلام خدا در نزد اعراب جاهلی شناخته شده بود و فقط بت ها را بعنوان واسطه و توسل بین خودشان و خدا قرار میدادند. مشکل شان با محمد ص بر سر این بود که چرا خدا بین ما بزرگان قریش و محمد ص، محمد را برگزیده در صورتی که ما از هر جهت بر محمد ص برتری داریم و رسول اکرم و رسالتش را دروغ می پنداشتند. یک چنین شکلی را در مسیحیت هم داشتیم و کاهنان دین یهود میگفتند ما به خدا نزدیک تریم تا مریم س و عیسی ع . تنها تفاوت کاهنان و اعراب جاهلی در نوع تفکرشان این بوده که کاهنان دارای کتاب و اهل کتاب بودند. بله اگر وجود این دو آیه نبود بنده هم میگفتم اعراب جاهلی بت پرست بودند. آنان بتان را شفیعان خود نزد خدا قرار دادند. اگر کار آنان بت پرستی بود پس ما هم بت پرست هستیم . اعراب به سیصد و اندی بت قانع بودند اما ما کارمان از هزاران بت هم گذشته. ما هم به حضور انواع بقاع شناخته شده و نشده میرویم و از آنان میخواهیم شفاعت کنند ما را نزد خدا. باز در قران آیات مختلفی داریم که ما را از این اعمال باز داشته. منتهی چون اکثریت مردم از قران بی خبرند و در عمرشان لای کتاب خدا باز نکرده اند تا ببینند خدایشان چه گفته مبادرت به این کار میکنند. تازه آن قران خوانده هاشان هم مبادرت به این کار میکنند از بس که قرنها تو گوششان نسل اندر نسل خوانده شده و عادت کرده اند و تبدیل به ذات و فطرتشان شده. همه اینها در قیامت باید پاسخگوی اعمالشان باشند. بی شک آنجا برای فرار خودشان از مهلکه خواهند گفت ما بی تقصیرین و در دنیا پدران ما و علمای دین ما بما اینطور آموختند و این جوابها هیچ کمکی به آنها نخواهد کرد. ما یک عقب افتادکی فکری دیگری هم داریم که اعراب جاهلی نداشتند و آن اینکه (بویژه در شمال کشور ) درختان را هم شفاعتگر خودشان میدانند. دخیل می بندند . پارچه های سبز دور تا دور تنه درختان بسته اند و به راز و نیاز می پردازند. آیا از نظر حضرتعالی این اعمال از مصادیق چیست؟ در سیاهکل خیابان لشکریان بعد از پل کانال سر خیابان چندین درخت است که همین کار ها را باهاش کرده اند. آنانی که دیده اند که دیده اند و آنانی که ندیده اند چند تصویر از زوایای مختلف می گیرم و می فرستم. این درختان کنار یک خیابان است و مانعی در خیابان است و هیچکس از مسولین از دست مردم ان محل جرات نمیکنند این مظاهر شرک  را قطع کنند. بله حاج آقای عزیز ما هم با اعراب پیش از اسلام هیچ فرقی نداریم.


واما پاسخ بنده :


سلام واحترام

تشکر از لطف شما

در سوره صافات آیه 95 از قول حضرت ابراهیم بت شکن  ع  در خطاب به بت پرستان آن عصر چنین آمده است که :
اتعبدون ماتنحتون  آیا چیزی را که خود با دستان خود تراشیدید و ساخته اید  می پرستید. باید توجه شود که مشکل بت پرستان در عبودیت و ربوبیت بود نه در خالقیت. آنها خدا را خالق می دانستند ولی ربوبیت برای خدا قایل نبودند لذا بتان را اربابان خود می پنداشتند و بت ها را مستقل در تاثیر می دانستند و در برابر آن ها به سجده می افتادند و قربانی ها می کردند. آنها به پندا غلط خود بت ها را وسیله ای برای تقرب به خدا می پنداشتند ولی اعتقاد کامل به ربوبیت بت ها داشتند( دقت بفرمایید) پس دو چیز در بت پرستان مسلم است : 1- استقلال در ربوبیت آن ها که بت ها مستقل در تاثیر هستند  2- عبودیت که منحصرا از آن خداست آن را در برابر بت ها انجام می دادند  و بعد  فروعات شرک آلود دیگر را به این دواصل بت پرستی اصافه بفرمایید و در تاریخ مطالعه کنید که چه می کردند.  بحث شفاعت وتوسل به حضرات معصومین ع  هیج قابل مقایسه با رفتار بت پرستان نیست و دقت در این مباحث هرگونه سو فهم را برطرف می سازد و ایرادات جاهلانه وهابیت در باب توسل وشفاعت بطور مستوفی و مستدل پاسخ داده شده است و به نظر می رسد که جناب آقای..... خطوط اصلی انحراف بت پرستان را توجه نفرمودند لذا قیاس مع الفارق با زیارت وتوسل وشفاعت نسبت به حضرات معصومین علیهم السلام و امام زادگان فرمودند.   بت پرستی یک عمل خرافی برخلاف عقل وفطرت است که همه شقوق آن در هر عصر و مصری باطل است....
گل تقدیم شمافَتَأَمَّل جَیِّدا


واما اینکه برخی از مردم به خرافاتی مانند توجه خاص به فلان درخت می کنند تا حاجت هاشان را بگیرند اگر این عمل از روی اعتقاد کامل و استقلال در تاثیر باشد  هم شرک است و هم مصداق بت پرستی به شکلی دیگر....
ولی به نظر بنده برخی از مردم عزیز ما که گاهی چنین رفتار هایی از آنها رخ می نماید  منظورشون استقلال در تاثیر نیست بلکه به جهت برداشت های سطحی و عرفی غلط خود برخی اعمال جاهلانه از آن ها سر می زند  که نیازی به توضیح نیست....
درضمن در همه ما انسان ها یا شرک خفی است ویا شرک جلی  واما در بت پرستان مصداق بارز شرک جلی بوده است. به طور قاعده کلی عرض می کنم که اگر به هر شخص و چیزی در برابر خداوند متعال تاثیر استقلالی قایل باشیم دچار شرک جلی خواهیم بود  .....

موفق باشید

سیداصغرسعادت میرقدیم


** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

*************************************************************

**مفاهیم دینی در اندیشه «اُوشُو»(OSHO)پرسمان دانشجویی اخلاق

**   اُوشُو (OSHO)  کیست؟





تاریخ : پنج شنبه 96/1/17 | 1:25 صبح | نویسنده : سیذ اصغر سعادت میرقدیم | نظر

***نسیم معرفت**

به نام خدا


گل تقدیم شماتوانا بود هر که دانا بود
    زدانش دل پیر برنا بود



**در یکی از گروه ها  روز  پنج شنبه 23 اردیبهشت 95  یکی از اعضاء  شعر  زیر رو داد  که  بعدش  بنده  شعری سرودم که  ذیلا ذکر شده است  :



معلمی گفت :  توانا بود هرکه... ؟
دانش آموز گفت :
"توانا بود هرکه دارا بود"
ز ثروت دل پیر برنا بود
تهیدست به جایی نخواهد رسید
اگر چه شب و روز کوشا بود
ندانست فردوسی پاکزاد
که شعرش در این ملک بیجا بود
گر او را خبر بود از این روزگار
که زر بر همه چیز والا بود
نمیگفت آن شعر معروف را
"توانا بود هرکه دانا بود"



به نام خدا

این شعر ناقابل را در تاریخ 23 اردیبهشت( ساعت سه ونیم عصر  پنج شنبه  سروده ام)

به فردوسی بادا هزاران درود
که این شعرزیبا چه عالی سرود

توانا بود هر که دانا بود
زدانش دل پیر برنا بود

توانایی در مال و ثروت مجو
توانایی خواهی تو دانش بجو

که دانش بود ثروتی ماندگار
به دانش نمایند همه  افتخار

به دانش دل ما شود استوار
به دانش شود نام ما برقرار

خوش آن را که دانش بود هم قرین
که دانش بود    ثروتی    بهترین


شعر از سیداصغرسعادت میرقدیم




تاریخ : پنج شنبه 96/1/17 | 1:22 صبح | نویسنده : سیذ اصغر سعادت میرقدیم | نظر

 

شهید سید علی سعادت میرقدیم لاهیجانی - وبگاه نسیم معرفت

***نسیم معرفت**

 


گل تقدیم شمادو وصیتنامه از شهید سید علی سعادت میر قدیم لاهیجانیگل تقدیم شما


** وصیت نامه شهید سیدعلی سعادت میرقدیم

 

بِسمِ رَبِّ الشُّهداءِ وَالصّدِّیقین

اینجانب فرزند شما سیدعلی سعادت تقاضا دارم که وقتی خبر شهادت من را شنیدید بسیار شادمان باشید وهرگز برایم گریه وزاری نکنید چون شهید لازم به گریه ندارد. شما پدر ومادر وخواهر وبرادر ودوستان وآشنایانِ من از شما می خواهم راه من را ادامه دهید وهمیشه علیه دشمنان اسلام قیام کنید چه با مشت وچه با سلاح وچه با چماق وهرگز با دشمن اسلام سازش نکنید وهرگز به این منافقان اعتماد نکنید وآنها را نابود کنید.

پدر ومادرعزیزم اگر من شهید شدم در روز عزای من با رویی شاد وشادمان باشید چون شهید همیشه زنده وجاوید است وانشاءالله که شهادت من باعث به حرکت درآمدن شما وباایمانشدن مردم محل ما باشد.

پدر ومادر وخواهر وبرادر وداماد وعروس وعمه وخاله من از شما امید آن دارم که هرگز برایم گریه نکنید وبجای گریه راه من را ادامه داده واز دوستان بخواهید که اشکالاتی که داشتم مرا ببخشند وراه من را ادامه دهند. من از برادرم سیدحسن **  می خواهم که تو می توانی راه من را ادامه دهی واین را نیز می دانم که می توانی. از او می خواهم مرا فراموش نکند . حتما.

انشاءالله آن چیزهایی که در نامه نوشته بودم اجرا می کنید ودوباره به مادرم می گویم : تومادرِ زینبی هستی وخدا از تو راضی است وتو ای پدرم  تو هم مثل پدران شهیدان کربلا وشهیدان جنگ ایران هستید.

به مادرم بگویید که شیرش را برمن حلال کند ودر آخر همه شما را به خدا می سپارم.

والسلام

سیدعلی سعادت میرقدیم

***********************************************************************************

**وصیتنامه دیگر از شهید سیدعلی سعادت میرقدیم


بسمه رب الشهداء و الصدیقین

این بنده قبل از انقلاب و دوران طاغوت بچه ای بودم که اسلام واقعی را نمی شناختم و فکر می کردم که اسلام یک دینی است که فقط تشویق به نماز خواندن و روزه گرفتن می کند ، ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری یک مرجع تقلید تشیع و یک رهبر بیدار و آگاه یعنی امام خمینی ( ره ) اسلام واقعی را شناختم و به مبارزه با ظالمان و ستمگران و منافقان روی آوردم .

در ابتدا وارد بسیج مستضعفین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی لاهیجان شدم تا بتوانم ضمن خدمت به مردم مسلمان ، مبارزه با ضد انقلاب داخلی و خارجی را پیشه خود سازم و از شما برادران مسلمان می خواهم که اسلام واقعی را بشناسید و در راه اسلام مبارزه کنید . به امام خمینی که رهبری بی نظیر است اعتماد کنید و از سخنان و رهنمودهایش سر پیچی نکنید. رهبری که طرفدار سرسخت مستضعفان و محرومان جهان است. شما پدر ومادر و بستگان من ، بعد از شهادتم برایم گریه نکنید و ناراحت نباشید و افتخار کنید که در راه اسلام عزیز کشته شده ام. شما هم برای اسلام فداکاری کنید و به هر وسیله ای که می توانید به میدان مبارزه علیه کفر بیایید و راه مرا ادامه دهید . پدر و مادر عزیز و دیگر فامیل ها و بستگان  ، امید آن را دارم در روز عزایم نه تنها غمگین و ناراحت نبوده بلکه سرحال و شادمان باشید زیرا که شهید گریه و زاری ندارد و همیشه زنده و جاوید است و نزد خداوند روزی می خورد که قرآن کریم می فرماید : وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ (سوره آل عمران آیه 169)  .

انشاءالله شهادت من باعث به حرکت درآمدن شما و مردم محل مان باشد. از دوستانم بخواهید که اگر از من بدی دیدند به بزرگی خودشان ببخشند و راه مرا که مبارزه با دشمنان اسلام است ادامه دهند . از برادرم سید حسن می خواهم که مرا فراموش نکند و راه مرا ادامه دهد.   انشاءالله مطالبی را که توصیه کرده ام به آن عمل کرده و به مادرم نیز سفارش می کنم که تو مادر زینبی باش ودر شهادتم صبر را سر مشق زندگی خود قرار ده تا خدا از تو راضی باشد و تو پدر بزرگوار مانند پدران شهدای کربلای امام حسین (علیه السلام) و کربلای ایران نیز صَبور باش . از مادرم می خواهم که مرا حلال کند .

در خاتمه باید عرض کنم که من دو آرزو دارم : یکی اینکه اگر مُردم ، مرگ من شهادت در راه خدا باشد و دیگر اینکه شهادتم همراه با پیروزی اسلام باشد.  به خداوند قسم یاد می کنم اگر هزار جان داشتم در راه خدا و اسلام عزیز فدا می کردم .  همه شما را به خداوند بزرگ و مهربان می سپارم.

والسلام علیکم و علی عبادالله الصالحین .

کوچک شما سید علی سعادت



**تذکر: جناب حجت الأسلام سید حسن سعادت میرقدیم دو، سه سال قبل از شهادت شهید سید علی سعادت ،  طلبه شده بود ودر مدرسه علمیه لاهیجان وبعد از آن در حوزه علمیه کاشان مشغول تحصیل علوم دینیه بوده.


***  شهید سید علی سعادت اشعاربسیار جالبی از برادر رزمنده  در آن زمان  جناب فضل الله صلواتی را در آخر وصیتنامه خود آورده که ذیلا ذکر می شود

(البته روزگار میچرخد ، بعضی ها در حوادث  مختلف روزگار، دگرگون واستحاله می شوند وبعضی ها هم ثابت قدم واستوار وسالم می مانند امیدواریم که جناب دکتر فضل الله صلواتی نیز از مسیر درست انقلاب واسلام وارزش ها و اطاعت از ولی امر مسلمین حضرت آیت الله خامنه ای  منحرف نشده باشند؟!!!: 

 

 

** مبادا اجر خود را کم کنی مادر

 عزیزم مادرم

آیا شنیدی؟

که اندرکربلا ظالم چه ها  کرد؟

نه رحمی ، نه خداوندی

نه وجدانی ، نه انسانیتی

نه از مردی واز مردانگی چیزی

مگر فرزند تو مادر

از آن مردان پاک حق بُوَد بهتر

مسلّم این نخواهد بود

مبادا مادرم

کفران کنی لطف خدایی را

مبادا کم کنی از شکرهای خود

مبادا اجر خودرا کم کنی مادر

مبادا صبرتوشیطان برد مادر

وازغیرخدا یاری بخواهی ومددکاری

توباید فخر برعالم کنی

شادان شوی ازاینکه فرزندت فدای راه حق گردید

درراه حقیقت ها شد  قربان

مگر مادر نمی دانی

که مرگ وزندگی دست چه کس باشد؟

نمی دانی که عمر هرکسی ثابت ومرگش نیز معلوم است؟

نمی خواهی توای مادر

بجای مرگ در بستر

که فرزندت شهید راه حق گردد

شهید راه انسانیت ها

شهید راه پاکی ها

شهیدراه پاکیزه ها

جاوید مانَد

زنده گردد تا ابد

در پیش خدا

در عالم معنی

در ورای عالم پیدا

بمانَد جاودان

روزی خورَد

اندر بهشت ونزد مردان خدا

نزد پیغمبر وامامان

فداکاران راه دین وایمان

تا راه یزدان جاودان مانَد

 نخور غم مادرم

نالان مشو

شیوَن مکن

شادان وسرخوش باش

شادی کن 

برای صبح پیروزی که نزدیک است

به امّید چنین روزی  به امّید چنین روزی

{ عزیزم، مادرم،

 آیا شنیدی

که اندر کربلا ظالم چه ها کرد؟

نه، رحمی، نه خداوندی

نه، وجدانی، نه انسانیتی

نه از مردانگی و نه از مردی چیزی

مگر فرزند تو مادر از آن مردان پاک حق بود بهتر

عزیزش بیشتر داری

مسلم این نخواهد بود،

مبادا مادرم کفران کنی، لطف خدایی را

مبادا کم کنی از شکرهای خود

مبادا اجر خود را کم کنی مادر

مبادا صبر تو شیطان بَرَد مادر

 و از غیر از خدا یاری بخواهی و مددکاری

 و از جز او کمک خواهی

تو باید فخر بر عالم کنی

شادان شوی از اینکه فرزندت فدای راه حق گردد

 و در راه حقیقت ها شود قربان

 مگر مادر نمی دانی که مرگ و زندگی دست چه کس باشد

نمی دانی که عمر هرکسی ثابت و مرگش نیز معلوم است

نمیخواهی تو ای مادر به جای مرگ خِفّت بار و ننگ آور

 به جای مرگ در بستر

که فرزندت شهید راه حق گردد

شهید راه پاکیها

شهید پاکبازیها

جاوید مانَد، زنده گردد تا ابد در این جهان و در دل تاریخ

 در پیش خدا در عالم معنا

ورای عالم پیدا،

بمانَد جاودان

 روزی خورَد اندر بهشت و نزد مردان خدا

نزد پیغمبرها، امامان و فداکاران راه دین و ایمان

راه یزدان جاودان ماند

مخور  غم مادرم،

نالان مشو شیون مکن

 شادان و سرخوش باش برای صبح پیروزی که نزدیک است

به امید چنین روزی به امید چنین روزی}

تذکر: عزیزانی که  در باره شهید سید علی سعادت عکس وتصویر وخاطره و... دارند لطف کنند از طریق ایمیل برای ما ارسال فرمایند

ایمیل ما:saadat_110@mihanmail.ir

 




تاریخ : پنج شنبه 96/1/17 | 1:21 صبح | نویسنده : سیذ اصغر سعادت میرقدیم | نظر

***نسیم معرفت**


** دریایی از معارف در سوره حمد ( فاتِحَةُ الکِتاب)

 

بسم الله الرحمن الرحیم(1)

الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ (2) الرَّحْمـنِ الرَّحِیمِ (3) مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ (4) إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ (5) اِهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ (6) صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ (7)
سلام علیکم


سوره
فاتِحَةُ الکِتاب به عنوان اُمُّ القُرآن نامیده شده و در واقع دربرگیرنده اصول وخطوط اصلی معارف قرآنی می باشد. اگر ما مسلمانان کمی وقت بگذاریم و در پی فهم اسرار سوره حمد باشیم بخشی از مشکلات فکری وعقیدتی ما در بُعد معرفتی حل خواهد شد  آنگاه در بُعد نظری وفکری وعقیدتی نه راه افراط خواهیم پیمود ونه راه تفریط . به نظر بنده برخی افراد که فقط به بُعد رحمانیت خدا توجه نمودند و مردم را به این سو  فرا می خوانند  هنوز درک درستی از سوره حمد ( فاتِحَةُ الکِتاب) ندارند. سوره حمد از ابتداء تا انتهاء یک دوره معارف را به ما تعلیم می دهد و شایسته است که در فهم این معارف بلند کوشا باشیم. در بخشی از سوره حمد که روزانه چندین بار در نماز ها می خوانیم چنین آمده است:.....  اِهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ. صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ


سه پرسش در اینجا وجود دارد:
1-
أَنعَمتَ عَلَیهِمْ    چه کسانی هستند ؟
2-
اَلمَغضُوبِ عَلَیهِمْ چه کسانی هستند؟
3-
اَلضَّالِّینَ  چه کسانی می باشند؟
بنده الان در مقام آن نیستم که به طور تفصیلی به پاسخ این سه سوال بپردازم  بلکه مقصودم توجه دادن به برخی نکته ها بود.
یکی از نکات آن است که خداوند با همه لطف و رحمتی که دارد و رحمتش هم برغضب و خشمش غلبه دارد با این حال در سوره حمد ( که آغازش به رحمت عام وخاصش اشاره دارد)   بیان می دارد که عده ای مورد خشم وغضب الهی بودند و هستند و ما مسلمانان و بندگان الهی نباید در طریق (
اَلمَغضُوبِ عَلَیهِمْ) گام برداریم. اگر کسی از صراط مستقیم خارج شود ودر مسیر انحراف وفساد وتباهی و ضلال واِضلال و.... گام بردارد  و بر این امور اصرار بورزد قطعا مشمول خشم وقهرو غضب الهی قرار می گیرد و جایگاهش آتش جهنم است. همانطور که ما بر اساس آموزه های قرآنی و دینی موظف به بشارت و تبشیر هستیم  همچنین موظف هستیم که دیگران را از قهر وخشم الهی پرهیز دهیم و بترسانیم. به نظر بنده تعالیم بلند  سوره حمد  برخلاف گفته های  فلانی و بهمانی است که مردم را فقط به رحمانیت و رحیمیت خداوند دعوت می کنند و سخنانشان طوری است که دیگران را نسبت به معاصی و گناهان گستاخ و جسور می نماید و توازُن و تعادل بین خوف و رجاء را که سفارش دین راستین پیامبر بزرگ اسلام (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) است از بین می برد...

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

والسلام
سیداصغرسعادت میرقدیم

تذکر :  در یکی از گروه های مجازی کلیپی ارسال شد که حاوی گزیده هایی از سخنرانی های حجت الأسلام .....  و حجت الأسلام ..... بود که به نحوِ افراط  مردم را دعوت به رحمانیت و رحیمیت خداوند دعوت می کردند و کسانی را که از عذاب الهی در برابر گناهان  و معاصی سخن می گویند و مردم را از عذاب وعقاب الهی بیم و پرهیز می دهند به شدت مورد اعتراض و انتقاد وتوبیخ قرار دادند...  بنده نیز به تناسب به اختصار پاسخ دادم.


** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

***************************************************

**چه ویژگی‌هایی انسان را مغضوب خدا می‌کند؟ - تبیان

**غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِم وَلَاالضّالّین [ دو خط انحرافی ] (تَرَنُّم)

**نقدی بر تفسیر و مفسران 46 - اهدنا الصّراط المستقیم(عندلیب آنلاین) 

**تفاوتهای مغضوب علیهم و ضالین - مرکز آموزش تخصصی تفسیر

**منظور از نعمت داده شدگان، مغضوبین و ضالین در سوره حمد چه کسانی هستند(سایت اسلام کوئیست زیر نظر استاد هادوی تهرانی)





تاریخ : پنج شنبه 96/1/17 | 1:19 صبح | نویسنده : سیذ اصغر سعادت میرقدیم | نظر


  • paper | فال حافظ | فروش Backlinks
  • رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی