وبلاگ روستای سادات محله بوجایه-لاهیجان - روستای سادات محله ی (بوجایه - لاهیجان)
درباره وب

جستجوی وب
ذکر ایام هفته
آی پی کاربر
برچسب‌ها وب
شعر (4)
لینک های مفید

نتیجه تصویری برای سخنان مقام معظم رهبری در جمع فرماندهان سپاه

***نسیم معرفت***

 

** (حیات طیّبه)+بیانات مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العُظمی امام خامنه ای در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى+ در تازیخ 25  / 6.  /   1394 . 

... خب، انقلاب چه‌کار میکند؟ کاری که انقلاب در آغاز انجام میدهد، ترسیم آرمانها است؛ آرمانها را ترسیم میکند. البتّه آرمانهای عالی، تغییرناپذیرند؛ وسایل تغییرپذیر است، تحوّلات روزمرّه تغییرپذیر است امّا آن اصول که همان آرمانهای اساسی است، تغییرناپذیر است؛ یعنی از اوّل خلقت بشر تا امروز، عدالت یک آرمان است؛ هیچ‌وقت نیست که عدالت از آرمان بودن بیفتد؛ آزادی انسان یک آرمان است -آرمانها یعنی این‌جور چیزها- آرمانها را انقلاب تصویر میکند، ترسیم میکند، بعد آن‌وقت به سمت این آرمانها حرکت میکند. حالا آرمان را ما اگر بخواهیم در یک کلمه بگوییم و یک تعبیر قرآنی برایش بیاوریم،«حیات طیّبه» است که: فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَة؛(1) . اِستَجیبوا للهِ‌ وَ لِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم؛(2) شما را زنده کند. دعوت پیغمبر و همه‌ی پیغمبران به حیات است؛ چه جور حیاتی؟ طبعاً «حیات طیّبه» .

 خب،
«حیات طیّبه» یعنی چه؟ یعنی همه‌ی این چیزهایی که بشر برای بِه‌زیستی خود، برای سعادت خود به آنها احتیاج دارد. مثلاً عزّت ملّی جزو «حیات طیّبه» است؛ ملّت ذلیل، توسری‌خور، «حیات طیّبه» ندارد. استقلال، وابسته نبودن به بیگانگان و به دیگران جزو «حیات طیّبه» است. «حیات طیّبه» را فقط در عبادات و در کتابهای دعا که نباید جستجو کرد؛ واقعیّات زندگی اینها است. «حیات طیّبه ی» یک ملّت، از جمله این است که این ملّت، عزیز زندگی کند، سربلند زندگی کند، وابسته نباشد، مستقل زندگی کند ......

 یکی از چیزهایی که
«حیات طیّبه» را تأمین میکند، پیش‌رانی در علم و تمدّن جهانی است. یک ملّتی بتواند در مجموعه‌ی دانش جهانی و مدنیّت جهانی، حالت پیش‌ران داشته باشد و جلو ببرد؛ برای ارتقای کلّ بشریّت، یک نردبان جدیدی را جلوی پای بشریّت بگذارد؛ این یکی از اجزای «حیات طیّبه» است. غربی‌ها این‌جور نیستند؛ بله، پیشرفتهای مادّی زیاد آوردند، در این زمینه‌ها حرفهای جدید زدند، هنوز هم دارند میزنند، مُنتها این را همراه کردند با چیزی که سقوط از این نردبان در آن حتمی است؛ بله، نردبان را جلوی پای بشر میگذارند مُنتها کاری میکنند که از این نردبان حتماً بشر سقوط خواهد کرد؛ اخلاق را فاسد میکنند. شما امروز ملاحظه کنید در فرهنگ غربی زشت‌ترین و شنیع‌ترین کارها دارد شکل عادی، عرفی، قانونی میگیرد که اگرچنانچه کسی با اینها مخالفت بکند، محکوم میشود که چرا مخالفت میکند؛ به صِرف اینکه انسان دلش میخواهد! خب، خیلی چیزها انسان دلش میخواهد. کار این پرده‌دری‌ها در غرب به کجا خواهد رسید؟ راه علاج ندارند؛ یعنی راه خلاص قطعاً ندارند؛ این راهی که اینها دارند میروند، این‌جور که اینها دارند در انحطاط اخلاقی پیش میروند، پدر غرب را در خواهد آورد، نابودشان خواهد کرد. بیچاره مردمشان، انسان دلش برای مردم این کشورها و این ملّتها میسوزد؛ مردم بیچاره‌ای هستند. نخبگان، تأثیرگذاران، برنامه‌ریزان، سیاست‌گذاران، روی اهداف خُبث و پلید خودشان کارهایی دارند میکنند. .....

 «حیات طیّبه» یعنی این؛ یعنی برویم به ‌سمت یک چنین وضعی برای زندگی کشور؛ انقلاب میخواهد ما را به اینجاها برساند. رفاه، عدالت، نشاط، نشاطِ کار، شوقِ کار، علم، فنّاوری، اینها همه جزو «حیات طیّبه» است؛ در کنار اینها معنویّت، رَحم، خُلقیّات اسلامی، سَبکِ زندگیِ اسلامی، اینها جزو «حیات طیّبه» است. نظم جزو «حیات طیّبه» است؛ این حرکت به‌سمت «حیات طیّبه» تمام‌نشدنی است. اَلآ اِلَی اللهِ تَصیرُ الاُمور؛(3) این همان صیرورت به سمت خدا [است‌]. صیرورت یعنی حالی‌به‌حالی شدن، چیزی در باطن ذات خود تغییر ایجاد کند و روزبه‌روز بهتر بشود؛ این را میگویند صیرورت؛ بشر به سمت خدا صیرورت دارد و جامعه‌ی مطلوب اسلامی آن است که این صیرورت در آن وجود داشته باشد؛ این صیرورت تمام‌نشدنی است؛ همین‌طور به‌طور دائم ادامه دارد؛ انقلاب این است.

 یکی از خصوصیّات
«حیات طیّبه» و خصوصیّات این انقلاب که در قرآن به آن تصریح شده، ایمان بِالله و کفر به طاغوت است: فَمَن یَکفُر بِالطّاغوتِ وَ یُؤمِن بِاللهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی‌.(4) «عُروَةُالوُثقی‌» یعنی شما مثلاً از یک جای خطرناکی، لغزش‌گاهی دارید عبور میکنید، یک ریسمان، یک چیزی هست که دستتان را میگیرید که نخورید زمین، لیز نخورید، پرت نشوید پایین؛ به این میگویند «عُروَةُالوثقی‌». اگر ایمان بالله و کفر به طاغوت داشته باشید، این «عُروَةُالوُثقی‌» است. این هر دو با همدیگر است: ایمان بالله، کفر به طاغوت؛ این دو را از هم تفکیک نباید کرد. باز اینجا من اشاره کنم که ایمان بالله را از مردم بسختی میشود گرفت؛ تکیه‌ی تبلیغات دشمنان، روی کفر به طاغوت است؛ کفر به طاغوت را ضعیف کنند بتدریج، این بخش از قضیّه را از دست مردم بگیرند خب بله، ایمان بالله هم داشته باشید، ایمان به طاغوت هم داشته باشید. این نمیشود؛ ایمان بالله با کفر به طاغوت، با هم همدوشند......

 ایدئولوژی‌زدایی یکی از حرفهای رایج [است.] حالا چند سالی بود، بعد یک چند سالی تعطیل شد، باز دوباره حالا شروع کرده‌اند. از دیپلماسی ایدئولوژی‌زدایی کنیم؛ از سیاست داخلی [ایدئولوژی‌زدایی کنیم‌]؛ نه، این درست ضدّ حق است، ضدّ حقیقت است؛ معنایش این است که اصول و مبانی انقلاب و اسلام را در سیاست داخلی و خارجی دخالت ندهیم. چطور دخالت ندهیم؟ اصلاً این سیاستها باید براساس این مبانی به‌وجود بیاید؛ در همه‌ی زمینه‌ها این‌جور است. ملاحظه کنید، این نکته‌ی ظریفی است؛ علم، یعنی رفتن به سمت یک واقعیّت، یک واقعیّتی را کشف کردن و آن را دانستن. البتّه در این زمینه ایدئولوژی معنی ندارد امّا اینکه ما دنبال کدام واقعیّت برویم، دنبال کدام واقعیّت نرویم؛ اینجا فکر و عقیده و ایدئولوژی -به قول فرنگی‌مآب‌ها- دخالت دارد. ما دنبال این علم نمیخواهیم برویم؛ این علم، علم مضرّ است. این علم را انتخاب میکنیم، چون علم نافع است؛ علم نافع داریم، علم مضر داریم. بنابراین حتّی در قضیّه‌ی علم هم تفکّر، اعتقاد، عقیده و به تعبیر فرنگی‌مآب‌ها ایدئولوژی، مؤثّر است.
.....

 بحمدالله ابعاد مختلف این انقلاب در جوامع اسلامی، باز شده است؛ با اینکه این‌همه پول خرج کردند، این‌قدر دلار نفتی خرج کردند برای اینکه بتوانند جلوی این حرکت را بگیرند، خوشبختانه بدون اینکه حالا ما هم یک کار درست‌وحسابی کرده باشیم -ما در تبلیغ و تبیین، کوتاهی زیاد داریم- این تفکّر قوی و مستحکم پیش رفته. امروز در اقطار دنیای اسلام بحمدالله این هست و شواهد فراوانی دارد: ملّتها، ملّتهای مسلمان، به معنای واقعی کلمه جمهوری اسلامی را دوست دارند، مسئولین جمهوری اسلامی را دوست دارند، رؤسای جمهور ما در طول این سالها هرجا مسافرتی کردند و بنا شده است که جلوی مردم باز گذاشته بشود، آنها قیامت به راه انداختند؛ در پاکستان این‌جور بود، در لبنان این‌جور بود، در سودان این‌جور بود، و در خیلی از کشورهای دیگر. البتّه آنجایی که جلوی مردم را بگیرند، خب، مسئله‌ی دیگری است؛ آنجایی که مردم آن کشورهای مسلمان بدانند که میتوانند ابراز عقیده و ابراز احساسات بکنند، [میکنند] این به برکت اسلام است، این به برکت تمسّک به قرآن است.....


1-سوره‌ی نحل، بخشی از آیه‌ی 97؛ «... قطعاً او را با زندگی پاکیزه‌ای، حیاتِ [حقیقی‌] بخشیم. ...»


2-سوره‌ی اَنفال، بخشی از آیه‌ی 24؛ «... چون خدا و پیامبر، شما را به چیزی فراخواندند که به شما حیات میبخشد، آنان را اجابت کنید. ...»


3- سوره‌ی شُوری، بخشی از آیه‌ی 53؛ «... هُش دار که [همه‌ی‌] کارها به خدا باز میگردد.»


4- سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی 256؛ «... پس هرکس به طاغوت کفر ورزد، و به خدا ایمان آورد، به‌یقین، به دستاویزی استوار چنگ زده است.»


http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=30791




تاریخ : یکشنبه 96/10/3 | 8:54 عصر | نویسنده : سیذ اصغر سعادت میرقدیم | نظر

** عشق محمد بس است وآل محمد+میلادپیامبرص و امام صادق مبارک

نتیجه تصویری برای میلاد پیامبر و امام صادق مبارک

***نسیم معرفت***

به نام خدا

بَلَغَ  العُلی  بِکَمالِهِ
کَشَفَ الدُّجی بِجَمالِهِ
حَسُنَت جَمیعُ خِصالِهِ
صَلُّوا  عَلَیهِ وَ  آلِهِ

دیباچه گلستان سعدی


ماه فروماند از جمال محمد

سرو نباشد به اعتدال محمد

قدر فلک را کمال و منزلتی نیست

در نظر قدر با کمال محمد

آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی

آمده مجموع در ظِلال محمد

عرصه گیتی مجال همت او نیست

روز قیامت نگر مجال محمد

همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد

تا بدهد بوسه بر نعال محمد

شمس و قمر در زمین حشر نتابد

نور نتابد مگر جمال محمد

چشم مرا تا به خواب دید جمالش

خواب نمی‌گیرد از خیال محمد

سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی

عشق محمد بس است و آل محمد


 میلاد باسعادتِ جامعِ جمیعِ محاسِن و مَحامِد ،  رسول مکرَّمِ اسلام حضرت محمد مصطفی   (صَلَّی اللهُ عَلَیهِِ وَ آلهِ وَسَلَّمَ)  و نیز خجسته میلاد صادقِ آل محمد امام جعفر صادق   (علیه السلام)   بر مُحبان و عاشقان اهل بیت (علیهِمُ السلام)   مبارک باد


سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی




تاریخ : چهارشنبه 96/9/15 | 1:13 عصر | نویسنده : سیذ اصغر سعادت میرقدیم | نظر

نتیجه تصویری برای روایاتی در باره منافق و نفاق

***نسیم معرفت***


حدیث

 


** پست ترین آدم ها،آدم دوچهره و دو رو است+حدیث امام حسن عسکری علیه السلام


 

** قالَ الأِمامُ الحَسَنُ العَسکَری (علیه السلام) بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ یَکُونُ ذاوَجْهَیْنِ وَ ذالِسانَیْنِ ، یُطْری أَخاهُ شاهِدًا وَ یَأْکُلُهُ غائِبًا ، إِنْ أُعْطِیَ حَسَدَهُ وَ إِنِ ابْتُلِیَ خَذَلَهُ (  خَانَهُ)

بد بنده ای است آن بنده ای که در روبرو از برادرش تعریف  و تمجید می کند ولی پشت سرش گوشتش را می خورد(یعنی غیبتش را می کند) . اگر نعمتی به او برسد حسادت می ورزد و اگر گرفتار شود او را رها و خوار می کند و کمکش نمی نماید  (به او خیانت می کند . به این معنا که وقتی می بیند که او گرفتار و ضعیف است  نه تنها کمکش نمی کند بلکه اقداماتی بر ضد او انجام می دهد و سخنانی دروغ آمیز بر عَلَیه او نقل می نماید)
 


قالَ رسول الله
(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ)  :  بِئسَ العبدُ عبدٌ هُمزَةٌ یُقبِلُ بِوَجهٍ و یُدبِرُ بِوَجهٍ .
بد بنده ای است  آن کسی که دو چهره و منافق است  در حضور یک چهره دارد و در غیاب چهره‌ای دیگر

(اَلشَّهاب‌ فِی‌الحِکَم وَ الآداب، ص 18)

** بررسی کلمه هُمَزَة   .  هَمَزَ یَهمُزُ - هَمَزَ یَهمِزُ  .   هَمَزَهُ  :  از او عیبجویی و غیبت کرد - آن را شکست - فشار داد - هُل داد - به او زد - گازش گرفت -

** هَمَزَ الشَّیطانُ الأِنسانَ : یعنی  شیطان انسان را وسوسه کرد .

** هَمَزَ بِهِ الأَرضَ : او را به زمین زد


 سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

 

**  آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

 

******************************************************************

 

 

منظور از هُمَزَة و لُمَزَة

پرسش : منظور از هُمَزَه و لُمَزَه در«هُمَزَه» چیست؟  


پاسخ : در اولین از«هُمَزَه» مى خوانیم(واى بر هر عیبجوىِ مسخره کننده اى)؛ « وَیل‌ٌ لِکُل‌ِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ».


آنها که با نیش زبان و حرکات دست و چشم و ابرو در پشت سر و پیش رو، دیگران را استهزاء کرده، یا عیبجوئى و مى کنند، یا آنها را هدف تیرهاى طعن و تهمت قرار مى دهند.


«هُمَزَه» و «لُمَزَه» هر دو صیغه مُبالغه است  اوّلى از ماده «هَمز»(به فتح همزه و سکون میم بر وزن رَمز ) در به معنى «شکستن» است و از آنجا که افراد عیب جو و کننده شخصیت دیگران را درهم مى شکنند، به آنها «هُمَزَة» اطلاق شده.
و «لُمَزَة» از ماده «لَمز» (بر وزن رَمز) در اصل، به معنىکردن و عیبجوئى نمودن است.
در این که: آیا این دو واژه به یک معنى است و اشاره بهکنندگان و عیبجویان مى کند؟ یا در میان این دو فرقى است؟ مفسران احتمالات زیادى داده اند:
1- بعضى آنها را به یک معنى گرفته اند و بنابراین، ذکر این دو با هم براى تاکید است.
2- ولى، بعضى گفته اند «هُمَزَه» به معنى کننده و «لُمَزَه» به معنى عیب جو است.
3- بعضى دیگر، «هُمَزَه» را به معنى کسانى که با اشارت دست و سر عیبجوئى مى کنند و «لُمَزَه» را به معنى کسانى که با زبان این کار را انجام مى دهند، دانسته اند.
4- بعضى «اوّلى» را اشاره به عیبجوئى روبرو و «دومى» را به عیبجوئى پشت سر مى دانند.
5- بعضى، اوّلى را به معنى عیبجوئى آشکار و دومى را عیبجوئى پنهان و با اشاره چشم و ابرو شمرده اند.
6- و گاه گفته شده هر دو به معنى کسى است که مردم را با القاب زشت و زننده یاد مى کند.
7- و بالاخره، در سخنى از «ابن عباس» آمده است«هُمُ الْمَشّائُونَ بِالنَّمِیمَةِ، الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الاَحِبَّةِ، الْنّاعِتُونَ لِلْنّاسِ بِالْعَیْبِ»
(آنها کسانى هستند که سخن چینى مى کنند، میان دوستان جدائى مى افکنند، و مردم را با عیوب توصیف مى کنند).
گویا «ابن عباس» این سخن را از حدیثى که از پیغمبر اکرم(صلى علیه وآله) نقل شده است استفاده کرده، آنجا که فرمود«اَلااُنَبِّئُکُمْ بِشِرارِکُمْ؟ قالُوا بَلى یا رَسُولَ اللّهِ(صلىعلیه وآله)، قالَ: الْمَشّائُونَ بِالنَّمِیمَةِ، الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الاَحِبَّةِ، الْباغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعایِبَ»
؛ (آیا شما را از شریرترین افراد دهم؟ گفتند: آرى اى رسول خدا! فرمود: آنها که بسیار سخن چینى مى کنند، در میان دوستان جدائى مى افکنند و براى افراد پاک و بى گناه در جستجوى عیوبند).
ولى از مجموع کلمات ارباب لغت استفاده مى شود که: این دو واژه به یک معنى است و مفهوم وسیعى دارد که هر گونه عیبجوئى و و طعن و استهزاء به وسیله زبان و علائم و اشارات و سخن چینى و بدگوئى را شامل مى شود.

 

حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازی

*****************************************************



 
قالَ رسول الله (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ)  : مِن شَرِّ النّاسِ عِندَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ یَومَ القِیامَةِ ذُوالوَجهَین.
آدم دوچهره در روز قیامت یکی از بدترین مردم نزد خداوند متعال به شمار می‌آید. (خصال، ج 1، ص 20)



قال علی
(علیه السلام) : اِنَّ اللهَ تبارکَ وَ تعالی یُبغضُ مِن عِبادِهِ المُتَلَوِّنَ.
خداوند تبارک و تعالی بندة چندرنگ و چند چهرة خود را دشمن می‌دارد.(خصال، ج 2، ص 144)


قال علی (علیه السلام) : اَلمنافقُ مَکُورٌ مُضِرٌّ مُرتابٌ.
آدم منافق  مکّار، حیله‌گر، زیان‌رسان و همیشه  در محل و مَعرَض شک و اتّهام است. (فهرست‌غرر، ص 394)



قال علی (علیه السلام) : شَرُّ الاَخلاقِ اَلکِذبُ والنفاقُ.
بدترین خصلت‌ها: یکی دروغ و دیگری نفاق و دورویی است. (فهرست غرر، ص 344)

 




تاریخ : شنبه 96/9/11 | 7:32 عصر | نویسنده : سیذ اصغر سعادت میرقدیم | نظر

نتیجه تصویری برای تصویر دروغ ممنوع

***نسیم معرفت***

به نام خدا

سوال : با توجه به چند روایتی که وارد شده  مبنی بر اینکه  دروغ گفتن به همسر و خانم از سوی مرد جایز است!! ، آیا  مرد و شوهر می تواند به همسرش دروغ بگوید؟!!!

جواب :  دروغ حرام است مگر اینکه راست گفتن موجب مفسده مُهمّه باشد که گفته اند دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز. پس هرگاه راست گفتن موجب فساد و فتنه باشد اولویت با توریه است و اگر توریه ممکن نباشد دروغ گفتن جایز است. از جمله موارد جواز دروغ گفتن اصلاح بین مردم با شرایطش می باشد و نیز در جایی که خوف قتل و خطر جانی بر شخصی در بین باشد... و اما روایاتی که در باب دروغ گفتن به همسر وارد شده از نظر سند و دلالت اشکالاتی دارند و مورد قبول نمی باشند و بر فرض قبول باید گفت که منظور این است که در برابر خواسته های همسر و خانم رُک و صریح جواب داده نشود بلکه با زبان ملاطفت و محبت باشد اگرچه ممکن است که خواسته همسر هم برآورده نشود . پس اصل آن است که دروغ گفتن مطلقا حرام است و حتی نسبت به همسر نیز نمی توان دروغ گفت مگر مواردی که ذکر شد که مصلحت دروغ بیشتر از راست گفتن باشد.



سؤال :  اگر دروغ گفتن "مطلقا" حرام است، چگونه تبصره خورده و در مواقعی جایز شمرده شده است؟!!

پاسخ اجمالی  :

مبحث عام و خاص  و مطلق و مقید   یکی از مباحث مهم و مبسوط اصولی و از مسایل عُقَلائیّه و رایج بین عقلاء و عرفِ عقلاء است . ....   موارد زیادی در شرع و در قوانین بشری وجود دارد که  حکمی به صورت عام ذکر می گردد و بعد با مخصصی شمول آن حکمِ عام را از مواردِ استثناء خارج می کنند تا جایی که معروف شده( ما مِن عامِِّ اِلّا وَ قَد خُصَّ) و این تخصیص ها( و تبصره ها)  آسیبی به حکم عام نمی زند و تنافی و تناقضی هم  بین عام قبل از تخصیص و بعد از تخصیص وجود ندارد . بحث های دقیقی در این رابطه وجود دارد که جای پرداختن به آن ها در اینجا وجود ندارد . ....

چند مثال :
 در قرآن کریم خداوند  می فرماید : 
أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ (سوره بقره آیه275)  خداوند بیع و معامله و تجارت و خرید و فروش را حلال فرمود   یعنی همه  معاملات و خرید و فروش ها  مطلقا  حلال است  . این یک حکم عام است  که  همه معاملات  مطلقا  حلال است  و بعد از آن  مواردی از این شمول عام  خارج می کردد .مثل بیع ربوی و مانند آن .

دروغ گفتن مطلقا حرام است  مگر  مواردی که شرعا  و عقلا از این حکم خارج شده باشد.

گوشت مطلقا  حلال است  مگر مواردی که در شرع حرام دانسته شده

اگر به مباحث دقیق عام و خاص و مطلق و مقید  رجوعِ عالمانه شود  در این موارد  تناقضی مشاهده نمی شود.
......

اگر مفسده واقعیه عُقَلائیّه  راست گفتن  (نه مفسده  خیالیه و تصوریه و ذهنیه)  بیشتر از دروغ گفتن باشد انسان (اعم از زن و مرد) می تواند جهت جلوگیری از مفاسد مهم و ضرر ها و زیان ها و خسارت های بزرگ و جبران ناپذیر دروغ بگوید و گاهی در برخی موارد دروغ گفتن واجب می شود  .  از قبیل اینکه حفظ نفس محترمه ای که مورد تهدید است منوط به دروغ گفتن باشد در اینجا  باید دروغ گفت  تا آن فرد کشته نشود نه اینکه  راست بگوییم و او را دچار قتل و سایر مفاسد نماییم  و هکذا سایر موارد .


سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

 

**  آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی


********************************************


** آیادروغ گفتن شوهر به خانم و همسرش جایزاست؟+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی


**آیادروغ گفتن شوهر به خانم و همسرش جایزاست؟+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی

** در چه مواردی دروغ گفتن جایز است ؟ - گنجینه پاسخ‌ها - اسلام کوئیست




تاریخ : پنج شنبه 96/9/9 | 6:52 عصر | نویسنده : سیذ اصغر سعادت میرقدیم | نظر

نتیجه تصویری برای شهادت امام حسن عسکری

***نسیم معرفت***

به نام خدا

شهادت جانسوز و جانگداز حضرت امام حسن عسکری علیه السلام پدر بزرگوار منجی عالم بشریت حضرت ولیعصر حجت بن الحسن العسکری 
 (علیهِما السلام) را به حجت ثانی عشر مهدی موعود (ارواحنا و ارواح العالمین له الفداء) و همه محبان و عاشقان اهلبیت (علیهِمُ السلام)   تسلیت عرض می کنم و امیدواریم که  پیوسته مشمول لطف و عنایت ایمه اطهار علیهم السلام  بویژه  امام عصر   (علیه السلام)   باشیم.

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هرکجا هست خدایا به سلامت دارش

* حدیث

قالَ الأِمامُ العَسکری  (علیه السلام)   : 
أَقَلُّ النَّاسِ رَاحَةً الْحَقُودُ

شخص کینه‏ توز ، کم آسایش‏ترین مردم است.

@تُحَفُ العُقُول بخش سخنان امان حسن عسکری علیه السلام


سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

 

 

**  آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی




تاریخ : دوشنبه 96/9/6 | 1:11 عصر | نویسنده : سیذ اصغر سعادت میرقدیم | نظر


  • paper | فال حافظ | فروش Backlinks
  • رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی