گمان کردم رفیق و یار بودی*ولی بدتر ز گرگ و مار بودی+وبلاگ روستای - روستای سادات محله ی (بوجایه - لاهیجان)
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وب

جستجوی وب
ذکر ایام هفته
آی پی کاربر
برچسب‌ها وب
شعر (4)
لینک های مفید

Image result for ?تعیش الأَغنام طول حیاتها خائفة من الذئاب?‎

***نسیم معرفت***


 

بِسمِ اللهِ الرَّحمن الرَّحیم

 

 

*** گمان کردم رفیق و یار بودی*ولی بدتر ز گرگ و مار بودی+نسیم ادب+سعادت

 


حِکمَةُُ  عَجَبَتْنِی :

 

تَعیشُ الأَغنامُ طُولَ (طِوالَ) حَیاتِها خائِفَةََ مِنَ الذِّئابِ ثُمَّ  فِی النِّهایَةِ یَأْکُلُهَا الرّاعِی . فَکُنْ عَلَی حَذَرِِ مِمَّن تَمنَحُهُ الثِّقَةَ وَ تَظُنُّهُ صَدیقَکَ وَ هُوَ عَدُوُّکَ .

 

ترجمه متن عربی :

حکمتی که مرا به شگفتی و تعجّب وا داشت :

گوسفندان  در طول حیات و زندگیشان با ترس و وحشت از دست گرگ ها زندگی می کنند ولی در حقیقت طُعمه راعی و شَبان و چوپان واقع می شوند و چوپان آن ها را می خورد . پس بترس و برحَذَر باش نسبت به کسی که به او اعتماد می کنی و گمان داری که صدیق و  رفیق و دوست تو است در حالی که فِی الواقِع دشمنِ تو هست و از پشت به تو خنجر می زند !!!

 

گمان کردم رفیق و یار بودی

ولی بدتر ز  گرگ و مار بودی

 

شعر :  از سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

 

 

** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

 





تاریخ : چهارشنبه 98/3/8 | 6:34 عصر | نویسنده : سیذ اصغر سعادت میرقدیم | نظر


  • paper | فال حافظ | فروش Backlinks
  • رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی