***نسیم معرفت***
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
خبر دلخراش جان باختن سی و دو نفر از هموطنان عزیز ما در حادثه کشتی نفتکش سانچی که در شانزدهم دی هزار و سیصد و نود وشش در سواحل و آب های شانگهای چین رخ داد موجب حزن و اندوه فراوان برای هموطنان و مردم شریف ایران شده است . پرسنل محبوب و زحمت کش کشتی سانچی با آگاهی از دشواری ها و مخاطرات و خطرات شغلی خود _ در دل دریا ها_ برای خدمت به کشور و میهن عزیز خود و اعتلاء ایران اسلامی خدمت می کردند و نام نیکشان هیچگاه از خاطره ها زدوده نخواهد شد و سواحل و آبراه چین برای همیشه یادآور این عزیران خواهد بود و هر ساله این مکان به نامشان گلباران خواهد شد . اینجانب به عنوان یک شهروند ایرانی این مصیبت وارده را به ولی الله الاعظم حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و به مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای و به ملت شریف ایران بویژه به خانواده های داغدیده صمیمانه تسلیت عرض می کنم . روحشان شاد و نامشان جاوید باد .
#سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
.
#حادثه_کشتی_سانچی
#سواحل_و_دریای_چین
#دریا
#ایران
#نفتکش
#بندر_عسلویه
#کره_جنوبی
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
***نسیم معرفت***
** (حیات طیّبه)+بیانات مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العُظمی امام خامنه ای در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى+ در تازیخ 25 / 6. / 1394 .
... خب، انقلاب چهکار میکند؟ کاری که انقلاب در آغاز انجام میدهد، ترسیم آرمانها است؛ آرمانها را ترسیم میکند. البتّه آرمانهای عالی، تغییرناپذیرند؛ وسایل تغییرپذیر است، تحوّلات روزمرّه تغییرپذیر است امّا آن اصول که همان آرمانهای اساسی است، تغییرناپذیر است؛ یعنی از اوّل خلقت بشر تا امروز، عدالت یک آرمان است؛ هیچوقت نیست که عدالت از آرمان بودن بیفتد؛ آزادی انسان یک آرمان است -آرمانها یعنی اینجور چیزها- آرمانها را انقلاب تصویر میکند، ترسیم میکند، بعد آنوقت به سمت این آرمانها حرکت میکند. حالا آرمان را ما اگر بخواهیم در یک کلمه بگوییم و یک تعبیر قرآنی برایش بیاوریم،«حیات طیّبه» است که: فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَة؛(1) . اِستَجیبوا للهِ وَ لِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم؛(2) شما را زنده کند. دعوت پیغمبر و همهی پیغمبران به حیات است؛ چه جور حیاتی؟ طبعاً «حیات طیّبه» .
خب، «حیات طیّبه» یعنی چه؟ یعنی همهی این چیزهایی که بشر برای بِهزیستی خود، برای سعادت خود به آنها احتیاج دارد. مثلاً عزّت ملّی جزو «حیات طیّبه» است؛ ملّت ذلیل، توسریخور، «حیات طیّبه» ندارد. استقلال، وابسته نبودن به بیگانگان و به دیگران جزو «حیات طیّبه» است. «حیات طیّبه» را فقط در عبادات و در کتابهای دعا که نباید جستجو کرد؛ واقعیّات زندگی اینها است. «حیات طیّبه ی» یک ملّت، از جمله این است که این ملّت، عزیز زندگی کند، سربلند زندگی کند، وابسته نباشد، مستقل زندگی کند ......
یکی از چیزهایی که «حیات طیّبه» را تأمین میکند، پیشرانی در علم و تمدّن جهانی است. یک ملّتی بتواند در مجموعهی دانش جهانی و مدنیّت جهانی، حالت پیشران داشته باشد و جلو ببرد؛ برای ارتقای کلّ بشریّت، یک نردبان جدیدی را جلوی پای بشریّت بگذارد؛ این یکی از اجزای «حیات طیّبه» است. غربیها اینجور نیستند؛ بله، پیشرفتهای مادّی زیاد آوردند، در این زمینهها حرفهای جدید زدند، هنوز هم دارند میزنند، مُنتها این را همراه کردند با چیزی که سقوط از این نردبان در آن حتمی است؛ بله، نردبان را جلوی پای بشر میگذارند مُنتها کاری میکنند که از این نردبان حتماً بشر سقوط خواهد کرد؛ اخلاق را فاسد میکنند. شما امروز ملاحظه کنید در فرهنگ غربی زشتترین و شنیعترین کارها دارد شکل عادی، عرفی، قانونی میگیرد که اگرچنانچه کسی با اینها مخالفت بکند، محکوم میشود که چرا مخالفت میکند؛ به صِرف اینکه انسان دلش میخواهد! خب، خیلی چیزها انسان دلش میخواهد. کار این پردهدریها در غرب به کجا خواهد رسید؟ راه علاج ندارند؛ یعنی راه خلاص قطعاً ندارند؛ این راهی که اینها دارند میروند، اینجور که اینها دارند در انحطاط اخلاقی پیش میروند، پدر غرب را در خواهد آورد، نابودشان خواهد کرد. بیچاره مردمشان، انسان دلش برای مردم این کشورها و این ملّتها میسوزد؛ مردم بیچارهای هستند. نخبگان، تأثیرگذاران، برنامهریزان، سیاستگذاران، روی اهداف خُبث و پلید خودشان کارهایی دارند میکنند. .....
«حیات طیّبه» یعنی این؛ یعنی برویم به سمت یک چنین وضعی برای زندگی کشور؛ انقلاب میخواهد ما را به اینجاها برساند. رفاه، عدالت، نشاط، نشاطِ کار، شوقِ کار، علم، فنّاوری، اینها همه جزو «حیات طیّبه» است؛ در کنار اینها معنویّت، رَحم، خُلقیّات اسلامی، سَبکِ زندگیِ اسلامی، اینها جزو «حیات طیّبه» است. نظم جزو «حیات طیّبه» است؛ این حرکت بهسمت «حیات طیّبه» تمامنشدنی است. اَلآ اِلَی اللهِ تَصیرُ الاُمور؛(3) این همان صیرورت به سمت خدا [است]. صیرورت یعنی حالیبهحالی شدن، چیزی در باطن ذات خود تغییر ایجاد کند و روزبهروز بهتر بشود؛ این را میگویند صیرورت؛ بشر به سمت خدا صیرورت دارد و جامعهی مطلوب اسلامی آن است که این صیرورت در آن وجود داشته باشد؛ این صیرورت تمامنشدنی است؛ همینطور بهطور دائم ادامه دارد؛ انقلاب این است.
یکی از خصوصیّات «حیات طیّبه» و خصوصیّات این انقلاب که در قرآن به آن تصریح شده، ایمان بِالله و کفر به طاغوت است: فَمَن یَکفُر بِالطّاغوتِ وَ یُؤمِن بِاللهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی.(4) «عُروَةُالوُثقی» یعنی شما مثلاً از یک جای خطرناکی، لغزشگاهی دارید عبور میکنید، یک ریسمان، یک چیزی هست که دستتان را میگیرید که نخورید زمین، لیز نخورید، پرت نشوید پایین؛ به این میگویند «عُروَةُالوثقی». اگر ایمان بالله و کفر به طاغوت داشته باشید، این «عُروَةُالوُثقی» است. این هر دو با همدیگر است: ایمان بالله، کفر به طاغوت؛ این دو را از هم تفکیک نباید کرد. باز اینجا من اشاره کنم که ایمان بالله را از مردم بسختی میشود گرفت؛ تکیهی تبلیغات دشمنان، روی کفر به طاغوت است؛ کفر به طاغوت را ضعیف کنند بتدریج، این بخش از قضیّه را از دست مردم بگیرند خب بله، ایمان بالله هم داشته باشید، ایمان به طاغوت هم داشته باشید. این نمیشود؛ ایمان بالله با کفر به طاغوت، با هم همدوشند......
ایدئولوژیزدایی یکی از حرفهای رایج [است.] حالا چند سالی بود، بعد یک چند سالی تعطیل شد، باز دوباره حالا شروع کردهاند. از دیپلماسی ایدئولوژیزدایی کنیم؛ از سیاست داخلی [ایدئولوژیزدایی کنیم]؛ نه، این درست ضدّ حق است، ضدّ حقیقت است؛ معنایش این است که اصول و مبانی انقلاب و اسلام را در سیاست داخلی و خارجی دخالت ندهیم. چطور دخالت ندهیم؟ اصلاً این سیاستها باید براساس این مبانی بهوجود بیاید؛ در همهی زمینهها اینجور است. ملاحظه کنید، این نکتهی ظریفی است؛ علم، یعنی رفتن به سمت یک واقعیّت، یک واقعیّتی را کشف کردن و آن را دانستن. البتّه در این زمینه ایدئولوژی معنی ندارد امّا اینکه ما دنبال کدام واقعیّت برویم، دنبال کدام واقعیّت نرویم؛ اینجا فکر و عقیده و ایدئولوژی -به قول فرنگیمآبها- دخالت دارد. ما دنبال این علم نمیخواهیم برویم؛ این علم، علم مضرّ است. این علم را انتخاب میکنیم، چون علم نافع است؛ علم نافع داریم، علم مضر داریم. بنابراین حتّی در قضیّهی علم هم تفکّر، اعتقاد، عقیده و به تعبیر فرنگیمآبها ایدئولوژی، مؤثّر است......
بحمدالله ابعاد مختلف این انقلاب در جوامع اسلامی، باز شده است؛ با اینکه اینهمه پول خرج کردند، اینقدر دلار نفتی خرج کردند برای اینکه بتوانند جلوی این حرکت را بگیرند، خوشبختانه بدون اینکه حالا ما هم یک کار درستوحسابی کرده باشیم -ما در تبلیغ و تبیین، کوتاهی زیاد داریم- این تفکّر قوی و مستحکم پیش رفته. امروز در اقطار دنیای اسلام بحمدالله این هست و شواهد فراوانی دارد: ملّتها، ملّتهای مسلمان، به معنای واقعی کلمه جمهوری اسلامی را دوست دارند، مسئولین جمهوری اسلامی را دوست دارند، رؤسای جمهور ما در طول این سالها هرجا مسافرتی کردند و بنا شده است که جلوی مردم باز گذاشته بشود، آنها قیامت به راه انداختند؛ در پاکستان اینجور بود، در لبنان اینجور بود، در سودان اینجور بود، و در خیلی از کشورهای دیگر. البتّه آنجایی که جلوی مردم را بگیرند، خب، مسئلهی دیگری است؛ آنجایی که مردم آن کشورهای مسلمان بدانند که میتوانند ابراز عقیده و ابراز احساسات بکنند، [میکنند] این به برکت اسلام است، این به برکت تمسّک به قرآن است.....
1-سورهی نحل، بخشی از آیهی 97؛ «... قطعاً او را با زندگی پاکیزهای، حیاتِ [حقیقی] بخشیم. ...»
2-سورهی اَنفال، بخشی از آیهی 24؛ «... چون خدا و پیامبر، شما را به چیزی فراخواندند که به شما حیات میبخشد، آنان را اجابت کنید. ...»
3- سورهی شُوری، بخشی از آیهی 53؛ «... هُش دار که [همهی] کارها به خدا باز میگردد.»
4- سورهی بقره، بخشی از آیهی 256؛ «... پس هرکس به طاغوت کفر ورزد، و به خدا ایمان آورد، بهیقین، به دستاویزی استوار چنگ زده است.»
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=30791
.: Weblog Themes By Pichak :.