سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نزول دفعی و تدریجی قرآن کریم ازدیدگاه آیت الله جوادی آملی+وبلاگ

نتیجه تصویری برای تصویرآیت الله جوادی آملی

***نسیم معرفت**

*نزول دفعی و تدریجی قرآن کریم ازدیدگاه آیت الله جوادی آملی

از سوی دیگر،تاریخ مُسلّمو شأن نزول آیات، نشانگر آن است که قرآن، به صورت تدریجی و طی بیست و سه سال نازل شده است و در خود قرآن نیز آیاتی بر نزول تدریجی اجزای آن تصریح دارند. در آیه کریمه ‏ای فرموده است: ( وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَی النَّاسِ عَلی‏ مُکْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزیلاً ) [3] یعنی، قرآن را متفرق نازل کردیم تا تو آن را به تدریج دریافت و به تدریج بر مردم تلاوت کنی و در آیه کریمه دیگری، اعتراض کافران را بیان می‏فرماید که می‏گفتند چرا قرآن بر تو، مانند توراتِ موسی، یک باره نازل نشده است؟ (وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً)[4]. خدای سبحان در جواب این اعتراض، خطاب به رسول اکرم ‏ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ)  می‏فرماید: (کَذلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَکَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتیلاً)[5] یعنی نزول تدریجی قرآن، برای تثبیت قلب تو است.

بنابراین، ظاهر آیات قرآنی در مسئله کیفیت نزول قرآن، متفاوت است؛ برخی از آنها بر نزول دفعی و یک باره قرآن و برخی دیگر بر نزول تدریجی و در طول زمان رسالت آن حضرت دلالت دارند. این معنا از نظر قرآن شناسی مسلّم است که هرگز اختلاف و تعارضی بین آیات کریمه قرآن وجود ندارد، چه این که خود قرآن در این باره می‏فرماید: (وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کَثیراً )[6] یعنی اگر این قرآن، از نزد غیر خدای سبحان می‏بود، به طور یقین، اختلاف فراوانی بین آیاتش راه می‏یافت ولی از آنجا که از ناحیه ذات اقدس اِله است، هیچ گونه تعارض و اختلافی در آن راه ندارد، بلکه هماهنگی و انسجام فوق‏ العاده ‏ای نیز در سراسر آن به چشم می‏خورد. ( اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ )[7].

قرآن کریم که تجلّی ذات اقدس اله است، بهترین گفتاری است که آیاتش متشابه و مثانی ‏اند. با یکدیگر تشابه و هماهنگی و همبستگی دارند، نه تنها اختلاف ندارند، بلکه مکمّل و تمام‏ کننده یکدیگرند. برای هر یک از دو دسته آیات یادشده مَحملی است که با مَحمل دیگر هماهنگ است، برای تبیین انسجام بین آیات مزبور می‏توان چنین گفت: قرآن کریم دو نزول داشته که یکی به صورت دفعی انجام گرفته است و دیگری به صورت تدریجی، و هر دسته از آیات مورد اشاره نیز دلالت بر یکی از این دو گونه نزول دارند.

نقدِ یک نظر

برخی برای جمع کردن میان این دو دسته از آیات، گفته‏ اند: قرآن کریم تنها یک نزول تدریجی داشته و آیاتی که دلالت بر نزول قرآن در شب مبارک قدر دارند، مربوط به آغاز نزول قرآن است که در شب قدر صورت گرفته است؛ زیرا شروع کارهای مهم و متدرِّج، مبدأ تحقق آن به حساب می‏ آید، پس به لحاظ مبدأ نزول گفته شده که قرآن در شب قدر نازل شده است. این سخن با ظاهر قرآن سازگاری ندارد؛ زیرا ظاهر آنجا که فرمود (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَةِ الْقَدْرِ)[8] و نیز در سوره مبارکه «دُخان»، که نخست به قرآن و کتاب مُبین قسم می‏خورد و سپس می‏فرماید: ما آن را در شب مبارکی نازل کردیم، مجموع قرآن مقصود است نه بخشی از آن. علاوه بر این که خود قرآن می‏فرماید: نزول قرآن در ماه مبارک رمضان صورت گرفته است: (شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ )[9] و چون شب قدر هم در ماه مبارک رمضان است پس اگر منظور، اولین نزول قرآن باشد نه همه آن، آغاز رسالت باید در ماه رمضان باشد؛ در حالی که تاریخ مسلّم امامیّه بر آن است که بعثت آن حضرت در ماه رجب واقع شده است. و اگر منظور، آغاز نزول وحی نباشد، اختصاصی برای شب مبارک و لیلة القدر نیست؛ زیرا هر بخشی از قرآن در زمانی خاص نازل شده است. بنابراین، ماه مبارک و شب مبارک، ظرف نزول تمام قرآن است نه خصوص آیات آغازین آن وگرنه باید مبداء رسالت، ماه مبارک رمضان باشد نه ماه اَصَبِّ رَجَب  ** و نه بخشی از مجموع قرآن؛ زیرا در آن صورت، میان ماه رمضان و غیر آن فرقی نمی‏بود[10].

استاد علاّمه طباطبایی(قدّس سرّه) در تفسیر وزین «المیزان» فرموده‏ اند: قرآن کریم در دو مرتبه نازل شده؛ مرتبه ای از آن بسیط و یکپارچه و مصون از تغییر است و مرتبه دیگرش به صورت تفصیلی و غیر بسیط است و صلاحیّت تغییر و تحوّل به گونه ناسخ و منسوخ و مانند آن را دارد. آنچه در شب مبارک قدر بر قلب مطهّر رسول اکرم‏ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) نازل شده، همان مرتبه بسیط قرآن است و آنچه طی دوران رسالت بر آن حضرت‏ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) نازل شده، همان مرتبه تفصیلی و غیر بسیط است که با ناسخ و منسوخ همراه است[11]. این تحقیق ایشان اگرچه با بعضی از شواهد قرآنی و روایی، قابل تطبیق ‏است،لیکن باید عنایت کرد که نزول قرآن کریم در شب قدر نمی‏تواند به صورت بسیط محض باشد؛ زیرا به فرموده خود قرآن، شب قدر شبی است که هر امر حکیم و یکپارچه‏ ای تفریق و تفصیل می‏یابد (فیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکیمٍ)[12] شب قدر، شب تقدیر و اندازه‏ گیری و گسترش است و چنین شبی با آن مرتبه از قرآن که بسیط محض است تناسبی ندارد، و قرآن، مانند امور دیگر، هم دارای مرحله «حکیم» بسیط، واحد، ثابت و مانند آن است و هم دارای مرحله «تفریق» ترکیب، تکثیر تدریج و نظیر آن. آنچه در شب مبارک قدر نازل می‏شود باید مناسب با تفریق باشد نه جمع، چون در آن شب هر چیز حکیم و جمع، به صورت تفریق ارائه می‏شود.

نزول اجمالی در عین کشف تفصیلی

پیش از این گفته شد که قرآن کریم دارای سه مرتبه عالی، متوسط و نازل است، مرتبه عالی قرآن همان اُمُّ الکِتاب و کتاب مکنونی است که در مقام لَدُن و نزد ذات اَقدس اِله می‏باشد؛ مرتبه متوسط قرآن همان است که در دست فرشتگان مقرّب است، و مرتبه نازل آن هم عین قرآنی است که لازمه‏ اش الفاظ و مفاهیم است و به صورت عربی مُبین تنزل یافته و جامعه انسانی در خدمت آن است. مرتبه نازله قرآن به صورت تفصیلی و طی سالیانی (23 سال)  نازل شده و این نزول هم نزولی تدریجی است که در این قسمت بحثی نیست. رسول اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) در مرتبه عالیه، قرآن را با مرتبه عالیه قلب دریافت کرده ‏اند و در مرتبه نازله، قرآن را با سمع و بصر قلب گرفته‏ اند و در شب قدر، با مرتبه متوسطه قلب. مرتبه عالی قرآن که در مقام لَدُن جای دارد، حقیقتی بسیط و محض است که هیچ گونه کثرت و تفصیلی در آن راه ندارد و نزول آن مرتبه، بر وجود مبارک رسول گرامی اسلام‏ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ)  در شب معراج و بدون واسطه فرشتگان و به صورت مستقیم رخ داده است و چنانکه پیش از این گفته شد، حضرت رسول اکرم ‏(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ)  در مقامی حقیقت مکنون قرآن را از ذات اَقدس اِله تلقّی کردند که فرشته مقرّب و جبرئیل امین گفت: « لَوْ دَنَوْتُ أَنْمُلَةً لَاحْتَرَقْتُ »[13]. مقام «لَدُن» مقام قضای الهی است و همان مرتبه بسیطِ محضِ قرآن که حضرت رسول ‏ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) آن را در مقام رفیع و بلند و بدون واسطه دریافت کردند؛ قرآن در شب قدر، که هر قضایی در آن «قَدَر» (و اندازه)  می‏شود، توسّط جبرئیل که روح امین است بر قلب مطهر پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) نازل شد: (نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمینُ * عَلی‏ قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرینَ )[14] البته در این مرحله، مرتبه بسیط محض قرآن، از بساطت محض مقام «لَدُن» خارج شده است و نوعی تفصیل یافته که متناسب با شب قدری است که هر محکمی در آن تفصیل می‏یابد: (فیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکیمٍ)[15]. بنابراین، آنچه در شب مبارک قدر نازل شده، مرتبه متوسّطی است بین مرتبه عالی بسیط و مرتبه نازلِ تفصیلی آن. و از این جهت، چون بسیط است با نزول دفعی در شب  ، خدای سبحان در سوره مبارکه «قدر» می فرماید که ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم ( إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَةِ الْقَدْرِ)[1] و در جای دیگر نزول قرآن را در شبی مبارک می داند: (حم 1 وَالْکِتَابِ الْمُبِینِ 2 إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةٍ مُبَارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ 3)[2] جمع این دو آیه و برخی آیات دیگر، نشان می دهد که قرآن کریم به صورت دفعی در شب مبارک قدر نازل شده است. قدر متناسب است و چون بسیط محض نیست و نوعی تفصیل در آن وجود دارد، با تقدیری بودن شب قدر و تفریق تناسب دارد[16].

پاسخ به یک اشکال

با این بیان، ابهام و اشکال دیگری نیز حل می‏شود که اگر شب قدر، شب اندازه‏ گیری است و لازمه‏ اش عدم بساطت قرآن است پس چرا از کلمه «اِنزال» استفاده شده است؟ مادّه «نَزل» اگر به باب افعال برود، می‏شود «اِنزال» و استعمال آن بدون قرینه در امور دفعی است نه تدریجی و تفصیلی. و اگر این مادّه به باب تفعیل برود، می‏شود «تنزیل» و استعمال آن در امور تدریجی و تفصیلی است نه دفعی و یکپارچه و بسیط؛ مگر با شاهد و قرینه. در آیاتی که نزول قرآن را در شب قدر بیان می‏دارد از کلمه «اِنزال» استفاده شده نه «تنزیل» و این خود مانعی برای اثبات نزول دفعی قرآن در شب قدر است؛ زیرا اگرچه کلمه «اِنزال» با نزول دفعی سازگاری دارد و متناسب است ولی با تقدیری بودن و تفصیلی بودن شب قدر سازگاری ندارد. رفع این مشکل، با بیان گذشته روشن می‏شود که گرچه قرآنِ نازل شده در شب قدر، امری بسیط و یکپارچه است ولی در عین بساطت و اجمالی که دارد، واجد نوعی تفصیل نیز هست که هماهنگ با تقدیری بودن شب قدر است و کلمه «اِنزال» اگر در این باره نازل شده است، از جهت بساطت قرآن در این شب است. شاید آنچه در این باره رسیده است که همه قرآن در ماه مبارک و شب قدر یک جا نازل شده ناظر به همین معنا باشد، نه مانند الواح موسی(علیه السلام)، که به صورت کتابِ دفعی و مدوّن معنوی(نه صوری) بر رسول اکرم‏ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ)  نازل شده باشد. چون چنین نزول دفعی با حکمت تدریجی بودن آن که در برخی آیات بازگو شد، هماهنگ نیست. البته نزول دفعی آن به این معنا امتناع عقلی ندارد. لیکن در این حال آن حکمت یاد شده ناظر به حال امّت اسلامی خواهد بود، نه به لحاظ شخص رسول اکرم ‏(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) .

پی نوشت ها: [1] ـ سوره قدر، آیه 1 [2] ـ سوره دخان، آیات 3 ـ 1 [3] ـ سوره إسراء، آیه 106 [4] ـ سوره فرقان، آیه 32 [5] ـ سوره فرقان، آیه 32 [6] ـ سوره نساء، آیه 82 [7] ـ سوره زمر، آیه 23 [8] ـ سوره قدر، آیه 1 [9] ـ سوره بقره، آیه 185 [10] ـ برای تحقیق بیشتر، رک: تفسیر تسنیم، ذیل آیه 185 سوره بقره. [11] ـ المیزان، ج 2، ص 18 ـ 15 [12] ـ سوره دخان، آیه 4 [13] ـ بحار، ج 18، ص 382 [14] ـ سوره شعراء، آیات 193 و 194 [15] ـ سوره دخان، آیه 4 [16] ـ شاید بتوان این مطلب را از بحث استاد علّامه (رض) درباره آیه اول سوره هود استفاده کرد.

http://www.khabaronline.ir/detail/234395/culture/religion

**از حضرت صادق علیه السلام روایتاست که حضرت رسول صلى الله علیه و آله فرمود که: ماه رجب ماه استغفار امت من است پسدر این ماه بسیار طلب آمرزش کنید که خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را "أصب" مى‏گویند زیرا که رحمت خدا در این ماه بر امت من بسیار ریخته مى‏شود پس بسیاربگوئید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ»

** وبلاگ روستای سادات محله  (بوجایه - لاهیجان)

** وبلاگ روستای سادات محله  (بوجایه - لاهیجان)