سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پیروز نهایی فدراسیون است!!(پنج مطلب باره نتایج انتخابات94)+وبلاگ

***نسیم معرفت***

به نام خدا


باسلام واحترام



پیروز نهایی فدراسیون است!!(پنج مطلب باره نتایج انتخابات94)


این روزها مباحثی به تناسب انتخابات ونتایج آن مطرح شده ومی شود  بنده نیز دراین رابطه عرضی به شرح زیر دارم که امید است سودمند باشد :
مطلب اصلی و اول این است که بنا به فرموده مقام معظم رهبری نتایج انتخابات هرچه که باشد پیروز نهایی فدراسیون است!!
ملت ونظام اسلامی وجمهوری اسلامی ایران برنده وپیروز است
مطلب دوم این است که رقابت سلایق مختلف سیاسی وحزبی در انتخابات از نکات مثبت ومطلوب است و یکدستی در این مساله نشانه قوت نیست.
مطلب سوم این است که ما موظف نیستیم که  نسبت به آینده افراد که چه خواهند شد وچه خواهند کرد قضاوت قطعی داشته باشیم البته با توجه به سوابق فکری وسیاسی و نیز مواضع پیشین آن ها می توانیم بطور احتمال ویا درحد اطمینان نظراتی را بطور  (له) ویا  (علیه) مطرح نماییم. موارد استثنایی هم وجود دارد که نسبت به آینده آن ها  برخی افراد خاص می توانند اظهار نظر قطعی داشته باشند ... !!
مطلب چهارم این است که نشاط و شادابی مردم نسبت به حضور درعرصه انتخابات را نباید به تلخی کشاند. متاسفانه در فتنه 88 عده ای جاهل ونادان ومغرض که از طرف دشمنان انقلاب و .... هم حمایت می شدند نشاط وشادابی وحلاوت و شیرینی مردم   نسبت به انتخابات سال 88  را  ازبین بردند و حقیقتا مردم وملت ورهبری و... را نگران وناراحت کردند . باید توجه داشت که  رفتار هایی همانند سال 88 به شکل دیگر نباید ،نتایج شیرین این دور از انتخابات را به تلخی بکشاند و هوشمندی ودرایت وبصیرت وشرح صدر سیاسی لازم است تا مشکلی وحوادثی بوجود نیاید. ضمنا  از اظهار نظر های تند وعجولانه نیز باید پرهیز کرد.

مطلب پنجم این است که کسانی که رای آوردند چه از اصول گرایان وچه از اصلاح طلبان وچه .... همه در معرض یک امتحان دیگر قرار دارند. اگر در مسیر انقلاب واهداف نظام اسلامی ومنویات مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای و .... باشند سبب تقویت نظام وانقلاب و دل گرمی وامید مردم می شوند ولی اگر عده ای از آن ها بخواهند خدای ناکرده نیات شیطانی خود ویا شیاطین داخلی وخارجی را دنبال کنند ملت انقلابی وبابصیرت ایران  و نیز علماء متعهد و انقلابیون فهیم وبا بصیرت با رهبری حکیمانه وهوشمندانه مقام معظم رهبری  در مقابل شان خواهند ایستاد و راه به جایی نخواهند برد و جز خسران و رو سیاهی و رسوایی نتیجه ای عایدشان نخواهد شد.
امیدواریم که همه انتخاب شده ها  در دومجلس ، در آینده با  اخلاص ودرایت وعقل واندیشه عمل نمایند و برای عزت وسرافرازی کشور وملت واسلام وانقلاب و تقویت وپشتیبانی  رهبری عزیز حضرت آیت الله خامنه ای وولایت فقیه و... گام بردارند وتلاش نمایند.
.....

مخلص شما  سیداصغرسعادت میرقدیم

دوشنبه دهم اسفند 1394 ه.ش

برابر با بیستم جمادی الأولی 1437 ه.ق

 

** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی



      

آزمایش وامتحان الهی چه آثاری برای انسان دارد؟+وبلاگ روستای سادات

***نسیم معرفت***

 

به نام خدا

سؤال: آزمایش وامتحان الهی چه آثاری برای انسان دارد؟

 

جواب:

 

1_صدق وکذب ادعاها آشکار میشود.

2_آدمی تربیت میشود.

3_ آدمی ارتقاء معنوی پیدا میکند.

4_ تکبر آدمی شکسته میشود.

5_ سبب قرب به خدا می شود.

6_سبب تنبه وبیداری انسان می شود.

7_ انسان پخته تر وکامل تر میشود.

8_...

(یکی ازآیات که دال بر آزمایش الهی است آیه 3 از سوره عنکبوت است:وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبینَ ما کسانى را که پیش از آنان بودند آزمودیم; باید علم خدا درباره کسانى که راست مى گویند و کسانى که دروغ مى گویند تحقق یابد!)

نگارش:  توسط سیداصغرسعادت میرقدیم

 

 

**آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی



      

هُشدار و اخطار درباره سقوط از مقام انسانیت+آیت الله سعادت میرقدی

نتیجه تصویری برای من عرف نفسه فقد عرف ربه

***نسیم معرفت***

 

اََعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ وَ مِن هَمَزاتِ الشَّیاطینِ


وَ قالَ اللُه تَبارَکَ وَ تَعالَی : ... وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطینِ

اَقُولُ تَنبیهاََ وَ أِخطاراََ

مَن دَلَجَتهُ وَ شَغَلتهُ اللَّغوِیّاتُ وَ اللَّهوِیّاتُ وَ النَّفسانِیَّاتُُ حَضَرَتهُ هَمَزاتُ الشَّیاطِینِ وَ زادَت عَلَیهِ تَسوِیلاتُ الشَّیطانِیَّةِ وَ اشتُبِهَت عَلَیهِ الحَقِیقَةُ أَوِالحَقائِقُ  وَ نَسِیَ رَبّهُ  فَأَنساهُ اللهُ نَفسَهُ وَ کانَ مِنَ الخاسِرینَ وَ الفاسِقِینَ  وَ اعلَم اَنَّ حَقیقَةَ وُجُودِ الأِنسانِ وَ ما فِیها ، مِنَ الحَقائِقِ العُظمَی فِی عالَمِ الکَونِ وَ مَن نَسِیَ نَفسَهُ نَسِیَ رَبَّهُ  وَ قالَ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالَی :  وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ ... وَ قالَ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالَی  : قُلْ إِنَّ الْخاسِرینَ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَلا ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ .   


** هُشدار و اخطار درباره سقوط از مقام انسانیت


پناه می برم به خدا از شیطان رانده شده و از وسوسه های شیطان ها .  و خداوند در سوره مؤمنون آیه 97 فرمود :  وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطینِ  ... و بگو: پروردگارا از وسوسه های شیاطین به تو پناه می برم .

از باب هشدار و اخطار می گویم :

کسی که سرگرم لغویات و کارهای بیهوده و امور نفسانی شود وسوسه های شیطانی نزدش حاضر می گردد و تسویلات و تزیینات و آرایه های شیطانی بر او افزایش پیدا می کند و حقیقت و یا حقایق امور بر او مُشتبه می گردد   و پروردگارش را فراموش می کند و خداوند هم  او را از یادش می برد و او حقیقت و ارزش واقعی خود را فراموش می کند و از دست می دهد و در ردیف زیان کاران و فاسقان خواهد بود  و بدان که حقیقت وجود انسان و آنچه که در اوست یکی از حقایق بزرگ عالم آفرینش است و کسی که حقیقت و ارزش واقعی  وجود خویش را فراموش نماید خدا را فراموش کرده است  و خداوند تبارک و تعالی در سوره حَشر آیه 19 فرمودوَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ . ومانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا هم خود آنان را از یاد خودشان برد و ایشان همان فاسقانند و نیز در سوره زُمَر آیه 15 می فرماید : ... قُلْ إِنَّ الْخاسِرینَ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَلا ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ . بگو: زیانکاران واقعی آنانند که سرمایه وجود خویش و بستگانشان را در روز قیامت از دست داده اند! آگاه باشید زیان آشکار و بزرگ  همین است .

السید اصغر سعادت المیرقدیم اللاهیجی

20 فروردین 1396 .

 

** آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی





      

شخصیت و مقام امام جواد ع+وبلاگ روستای سادات محله بوجایه-لاهیجان

نتیجه تصویری برای میلام امام جواد مبارک

نتیجه تصویری برای میلاد امام جواد مبارک

***نسیم معرفت***

امام نهم که نامش «محمد» و کنیه اش «ابو جعفر» و لقب وی «تقی» و «جواد» است، در ماه رمضان سال 195 ه. ق. در شهر مدینه دیده به جهان گشود. [1] مادر او «سبیکه» نام دارد [2] که از نظر فضایل اخلاقی در درجه والایی قرار داشت و برترین زنان زمان خود بود،[3] به طوری که امام رضا (ع) از او به بانویی منزّه و پاک دامن و با فضیلت یاد می کرد.[4] روزی که پدر بزرگوارش درگذشت، او حدود هشت سال داشت و در سن 25 سالگی به شهادت رسید[5] و در قبرستان قریش در بغداد کنار قبر موسی بن جعفر (ع) به خاک سپرده شد.

دلایل و شواهد امامت امام جواد (ع)

از آن جا که امام جواد (ع) نخستین امامی بود که در کودکی به مقام امامت رسید، اولین سؤالی که به ذهن متبادر می شود این است که چگونه یک نوجوان می تواند مسئولیت سنگین امامت مسلمانان را بر عهده بگیرد و جانشین پیامبر خدا (ص) باشد؟

در جواب می گوییم: این امر ممکن بوده و دلایل و شواهد متعددی نیز بر آن وجود دارد که به بعضی از آن ها اشاره می کنیم:

الف) نصّ بر امامت

ما شیعیان باور داریم که خداوند، امام را منصوب می کند، زیرا او مصالح بندگان خود را بهتر می داند. بی تردید امامت، استمرار خط نبوت است. خداوند که انسان را برای پیمودن راه کمال و سعادت آفریده، همان گونه که باید برای ارائه طریق و رسیدن به مطلوب، پیامبرانی را مبعوث کند، لازم است برای تداوم این راه بعد از رحلت پیامبران، جانشینان معصومی را قرار دهد، زیرا عقل انسان ها به تنهایی برای تشخیص تمام عوامل و اسباب پیشرفت و کمال، کافی نیست.

از سوی دیگر، آیین انبیا ممکن است بعد از رحلت آن ها دستخوش انواع تحریفات شود، به همین دلیل، پاسدارانی معصوم لازم است تا از آن محافظت کنند. امام صادق (ع) می فرماید: «در میان ما اهل بیت، در هرنسلی، افراد عادلی هستند که تحریفِ غلوّ کنندگان را از آن [اسلام ]نفی می کنند و دست بدعت گذاران و دین سازان و اهل باطل را کوتاه می سازند و تأویل و تفسیر نادرست جاهلان را کنار می زنند.»[6]

از طرف دیگر، تشکیل حکومت الهی که انسان را به تمام اهداف مورد نظر برساند، فقط از طریق پیشوایان معصوم امکان پذیر است، زیرا حکومت های انسانی، همیشه در مسیر منافع مادی افراد یا گروه های خاص سیر کرده اند.[7]

مطالعه دقیق قرآن به ما می فهماند که این کتاب دستورهای خود را به شکل کلی بیان کرده و سپس خدای تعالی تبیین و تفسیر آن را بر عهده رسول خدا (ص) قرار داده است؛ مانند: «و انزلنا إلیک الذّکر لتبین للنّاس ما نزّل إلیهم»،[8] «اقیموا الصلوة»، «آتوا الزکاة» و... بیان تعداد رکعات نماز و یا بیان حدّ و نصاب زکات، در قرآن نیامده است و پیامبر اکرم (ص) همه این ها را برای مسلمانان تفسیر و تشریح فرمود.

مسئله امامت امامان اثنی عشر نیز با همین شیوه (به صورت کلی) در قرآن ذکر شده است که حدود 84 آیه به آن دلالت دارد؛ از جمله: «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الأمر منکم»،[9] «فسئلوا أهل الذّکر إن کنتم لا تعلمون»،([10]) «اتّقوا اللّه و کونوا مع الصَّادقین»[11]

در این زمینه جابر بن عبد الله انصاری حدیث مشهوری نقل کرده است. وی می گوید: روزی خدمت پیامبر اکرم (ص) رسیدم در حالی که تازه آیه 59 از سوره نساء نازل شده بود. عرض کردم: یا رسول الله! خدا و رسول خدا را شناختیم و اطاعت می کنیم، اما اولی الامری که در این آیه آمده کیانند که اطاعتشان همچون اطاعت شما و خداوند بر ما واجب شده است؟ پیامبر گرامی (ص) فرمودند: «ای جابر! اولی الأمر، جانشینان من و امامان مسلمانان بعد از من می باشند که اول آن ها علی، فرزند ابوطالب، سپس حسن، بعد حسین، بعد علی فرزند حسین، سپس محمد فرزند علی که در کتاب آسمانی تورات به باقر مشهور است و تو ایشان را خواهی دید و وقتی دیدی، سلامم را به او برسان؛ سپس جعفر فرزند محمد، بعد از آن موسی فرزند جعفر، بعد علی فرزند موسی، سپس محمد فرزند علی، بعد علی فرزند محمد، پس از آن حسن فرزند علی، سپس هم نام من و هم کنیه ام حجّت خدا در زمین و باقی مانده خدا در میان بندگانش فرزند حسن بن علی است؛ همان شخصی که خداوند به وسیله او مشارق و مغارب زمین را فتح می کند و او از پیروانش غایب می شود. در زمان غیبت آن حضرت کسانی در اعتقاد به امامت او ثابت قدم می مانند که خداوند دل هایشان را با ایمان، امتحان کرده است.[12]

در روایتی دیگر از ابوبصیر نقل شده که به امام باقر (ع) عرض کردم: مردم (اهل سنّت) به ما اعتراض می کنند که اگر امامان حقّند، چرا خدا نامی از آن ها در قرآن نبرده است؟ امام باقر (ع) فرمود: در پاسخ آن ها بگویید: خدا نماز را بر پیغمبر (ص) نازل کرد و اسمی از سه یا چهار رکعت آن نبرد، تا این که رسول خدا (ص) آن را توضیح داد و نیز فریضه حج را نازل فرمود، ولی تعداد طواف های هفتگانه آن را نازل نکرد، تا پیغمبر (ص) آن را تفسیر کرد؛ همین طور است امامت ما. خداوند آیه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» را نازل و پیامبر اولوا الامر را به ائمه اثنی عشر تفسیر فرمود و اگر ساکت می شد و بیان نکرده بود، آل عباس و آل عقیل و یا دیگران مدعی می شدند که مراد از اولی الامر ماییم.... [13]

بدین سان پیامبر اسلام (ص) به دستور خدا امامان دوازده گانه را بعد از خود امام و پیشوا معرفی کرده است. این امور نشان می دهد که امام جواد (ع( لایق ترین و شایسته ترین فرد برای رهبری بوده است.

ب) جایگاه وفضایل امام

بی تردید واگذاری منصب امامت - همان طور که اشاره شد - لیاقت و شایستگی را می طلبد. این شایستگی را هر کسی داشته باشد خداوند مقام امامت را به او عنایت می کند. ممکن است این قابلیت در انسان خردسال باشد یا بزرگ سال. در قرآن از زبان حضرت ابراهیم آمده است: خدایا! امامت را در ذریه من قرار بده و خداوند در جواب فرمود: امامت، عهدی است که به هر کس عطا نمی گردد.[14] خداوند نیز می داند که این مقام را به چه کسی واگذار نماید.[15]

شخصیت امام جواد به گونه ای بود که فضایل و ابعاد شخصیت او اعجاب دانشمندان اسلامی، اعم از شیعه و سنّی را برانگیخت و آنان امام را شایسته خلافت دانستند. برای نمونه، ابن جوزی می گوید: «او در علم و تقوا و زهد و بخشش، بر روش پدرش بود.»[16]

ابن حجر هیثمی می نویسد: «مأمون، امام جواد (ع) را به دامادی انتخاب کرد، زیرا با وجود کمی سنّ، از نظر علم و آگاهی و حلم، بر همه دانشمندان برتری داشت.»[17]

شبلنجی می گوید: «مأمون، پیوسته شیفته او بود، زیرا با وجود کمی سنّ، فضل و علم و کمالِ عقل خود را نشان داده، برهان (عظمت) خود را آشکار ساخت.»[18]

ج) مولودی پرخیر و برکت

در مجامع شیعه، از امام جواد (ع) به مولودی پر خیر یاد می شد.[19] امام رضا (ع) نیز به مناسبت های مختلف، از فرزند خود با این عنوان یاد می کرد و این موضوع در میان شیعیان، معروف بود. دو تن از شیعیان به نام «ابن اسباط» و «عبّاد بن اسماعیل» می گویند: در محضر امام رضا (ع) بودیم که ابو جعفر را آوردند، عرض کردیم: این همان مولود پرخیر و برکت است؟ حضرت فرمود: «آری، این همان مولودی است که در اسلام با برکت تر از او زاده نشده است.»[20]

تولد امام جواد (ع) در شرایطی صورت گرفت که خیر و برکت خاصی برای شیعیان به ارمغان آورد، زیرا عصر امام رضا (ع)، عصر ویژه ای بود و حضرت در تعیین جانشین خود، با مشکلاتی مواجه شد که در عصر امامان قبلی، بی سابقه بوده است. از یک سو پس از شهادت امام کاظم(ع) گروهی به نام «واقفیه» براساس انگیزه های مادی، امامت حضرت رضا (ع) را انکار کردند و از سوی دیگر، امام رضا (ع) تا حدود 47 سالگی فرزند نداشتند و چون احادیث رسیده از پیامبر (ص) حاکی بود که امامان دوازده نفرند. فقدان فرزند برای امام رضا (ع)، هم امامت خود آن حضرت و هم تداوم آن را زیر سؤال می برد و واقفیه این موضوع را دست آویز قرار داده بودند.

گواه این معنا، اعتراض «حسین بن قیاما واسطی» به امام هشتم و پاسخ حضرت است. «ابن قیاما» که از سران «واقفیه» بود،[21] طی نامه ای به امام رضا(ع) او را متهم به عقیم بودن کرد. امام (ع) در پاسخ نوشت: از کجا می دانی که من فرزندی نخواهم داشت، سوگند به خدا، بیش از چند روز نمی گذرد که خدا پسری به من عطا می نماید که حق را از باطل جدا می کند.[22] امام رضا (ع) همواره سخنان و دلایل آنان را رد می کرد،[23] تا آن که تولد حضرت جواد (ع) به این سم پاشی ها خاتمه داد و موضع امام و شیعیان، تقویت گردید و اعتبار تشیع بالا رفت.[24]

با برکت بودن تولد امام جواد (ع) علاوه بر تقویت شیعیان، دلیل مهم دیگری نیز برای رهبری اوست.

د) نبوت برخی انبیا در کودکی

درست است که دوران شکوفایی عقل و جسم انسان معمولاً حد و مرز خاصی دارد، ولی چه مانعی دارد که خداوند قادر، برای مصالحی، این دوران را برای بعضی از بندگان خاص خود کوتاه و خلاصه کند. در تاریخ، افرادی بوده اند که در پرتو عنایت خاص خداوندی در سنین کودکی به مقام پیشوایی امتی رسیده اند. در این خصوص نمونه ها و شواهد متعددی وجود دارد؛ از جمله:

1 - قرآن درباره حضرت یحیی و رسالت او و این که در دوران کودکی به نبوت برگزیده شده است، می فرماید: «و آتیناه الحکم صبیاً؛[25] ما فرمان نبوت را در کودکی به او دادیم.»

بعضی از مفسّران، کلمه «حکم» را در آیه به معنای هوش و درایت گرفته اند و بعضی گفته اند: مقصود از این کلمه، «نبوت» است. مؤید این نظریه روایاتی است که در کتاب «اصول کافی» نقل شده است، از آن جمله، روایتی است از امام سجاد (ع) که حضرت طی آن، با تعبیر «حکم» در آیه مزبور، به «نبوت» حضرت یحیی در خردسالی استشهاد می کند و می فرماید:[26] پس از درگذشت زکریا، فرزند او یحیی کتاب و حکمت را از او به ارث برد: «یا یحْیی خُذِ الْکتابَ بِقُوّة وَ آتَیناهُ الحُکمَ صَبِیاً؛[27] ای یحیی! کتاب (آسمانی) را با نیرومندی بگیر، و ما فرمان نبوت را در کودکی به او دادیم.»

2 - با این که برای آغاز تکلّم و سخن گفتن کودک معمولاً زمانی حدود دوازده ماه لازم است، ولی حضرت عیسی (ع) در همان روزهای نخستینِ تولد زبان به سخن گشود و از مادر خود دفاع کرد و یاوه های معاندان را با منطق و دلیل رد کرد، در صورتی که این گونه سخن گفتن و با این محتوا، در شأن انسان های بزرگ سال است.[28]

همان طور نوزادی چون عیسی که هنوز شیر می خورد می تواند به پیامبری مبعوث شود، امام جواد (ع) نیز در سنّ کودکی می تواند امام باشد.

سنّ، اگر چه در بسیاری از امور یک مقیاس در نظر گرفته می شود اما در نزد خداوند، ملاک معتبری به شمار نمی آید. همیشه کسانی که سنّ و سال بیشتری دارند، در پیش گاه خدا بزرگ تر و بلند مرتبه تر از دیگران نیستند. چه بسا پیر فرتوتی که در نزد پروردگار، مطرود است و چه بسا جوان یا کودکی که در نزد خداوند، محبوب و عزیز است. در واقع، این عمل صالح و نیت پاک و موهبت های الهی و امثال این هاست که به فرد ارج و ارزش می بخشد و نخستین مقیاس به شمار می آید. به علاوه، اعتقاد به نبوت و امامت ممکن نیست مگر پس از ایمان کامل به قدرت خدای متعال بر این که می تواند یک فرد را مجمع فضایل و مرجع معارف گرداند و او را پیشوا و نمونه مردم قرار دهد.

ه) گفتار و رویکرد امامان

ما شیعیان باور داریم که ائمه اطهار (علیهم السلام)، معصوم اند و رفتار و گفتار آنان حجّت می باشد. بدین سان اگر آنان کسی را امام معرفی کردند بی تردید او امام است. برخی از امامان، هم امام جواد (ع) را رهبر و پیشوا معرفی کرده اند و هم شبهه خردسال بودن او را مطرح و جواب داده اند. افزون بر آن، از این طریق نیز در صدد فرهنگ سازی بودند تا افکار عمومی را آماده پذیرش امامت امام جواد (ع) نمایند.

یکی از یاران امام رضا (ع) می گوید: در خراسان در محضر امام رضا (ع) بودیم. یکی از حاضران به امام عرض کرد: سرور من، اگر (خدای نخواسته) پیش آمدی رخ دهد، به چه کسی مراجعه کنیم؟ امام فرمود: به فرزندم ابو جعفر.[29] در این هنگام آن شخص سنّ حضرت جواد (ع) را کم شمرد، امام رضا (ع) فرمودند: خداوند عیسی بن مریم را در سنّی کمتر از سنّ ابو جعفر، رسول و پیامبر و صاحب شریعتِ تازه قرار داد.»[30]

ز) انجام دادن وظایف امام

یکی از دلایل مهم اثبات امامت، انجام دادنِ وظایف می باشد؛ بدین معنا که اگر کسی توانست رسالتی را که بر عهده امام گذاشته شده است انجام دهد او امام است، حال خردسال باشد یا بزرگ سال. امام جواد (ع) در انجام رسالتِ امامت، موفق بود. او مانند سایر امامان، به هدایت و رهبری مردم پرداخت و در قالب های مختلف به سؤالات و مشکلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آنان رسیدگی نمود، به گونه ای که در مدت امامت او کسی به رهبری اش اعتراض نکرد. افزون بر آن، رهبری مدبّرانه و حکیمانه او تعجب همگان را بر انگیخت. آنانی که رهبری امام را زیر سؤال برده بودند از ایده و تفکر خود پشیمان شدند. در این جا به بعضی از وظایفی که امام جواد (ع) انجام داد اشاره می کنیم:

1 - تربیت شاگردان

یکی از ابعاد بزرگ زندگی ائمه، بُعد فرهنگی آنان است. این پیشوایان هر کدام در عصر خود فعالیت فرهنگی داشته، شاگردانی تربیت می کردند و دانش های خود را به کمک آنان در جامعه منتشر می کردند. اما شرایط اجتماعی و سیاسی زمان آنان یک سان نبوده است؛ مثلاً در زمان امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) شرایط اجتماعی، مساعد بود و به همین دلیل تعداد شاگردان و راویان حضرت صادق (ع) بالغ بر چهار هزار نفر می شد، ولی از دوره امام جواد تا امام عسکری (علیهما السلام) به دلیل فشارهای سیاسی و کنترل شدید از طرف حکومت، شعاع فعالیت آن ها بسیار محدود بود و از این نظر تعداد راویان و پرورش یافتگان مکتب آنان نسبت به زمان حضرت صادق (ع) کاهش یافت. در عین حال باید توجه داشت که در میان همین تعداد محدود اصحاب و راویان حضرت، چهره های درخشان و شخصیت های برجسته ای مانند: علی بن مهزیار، احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی، زکریا بن آدم، محمد بن اسماعیل بن بزیع، حسین بن سعید اهوازی، احمد بن محمد بن خالد برقی بودند که هر کدام در صحنه علمی و فقهی، وزنه به شمار می رفتند و حتی برخی تألیفات متعددی داشتند.

از طرف دیگر، راویان احادیث امام جواد (ع) تنها در محدّثان شیعه خلاصه نمی شوند، بلکه محدّثان و دانشمندان اهل تسنّن نیز معارف و حقایقی از اسلام را از آن حضرت نقل کرده اند. برای نمونه، خطیب بغدادی احادیثی با سند خود از آن حضرت نقل کرده است.[31] هم چنین حافظ عبدالعزیز بن اخضر جنابذی[32] و مؤلّفانی نیز مانند: ابوبکر احمد بن ثابت، ابو اسحاق ثعلبی و محمد بن مندة بن مهربذ در کتاب های تاریخی و تفسیری خویش روایاتی از آن حضرت نقل کرده اند.

2 - بیان احکام و معارف دینی و شبهه زدایی

یکی از وظایف بسیار مهم امام، بیان احکام و پاسخ گویی به سؤالات مردم و شبهه زدایی است و امامان (علیهم السلام) در قالب های مختلف، به این وظیفه عمل می نمودند. از سوی دیگر، اگر کسی در بیان احکام دچار اشتباه می شد، آن را بر طرف می کردند. امام جواد (ع) در این زمینه بسیار موفق بود. او با بیان احکام و معارف دینی و جواب پرسش ها و رفع شبهات، هم وظیفه امامت را خوب انجام می داد و هم جایگاه امامت خود را تثبیت کرد، به گونه ای که این امر موجب اطمینان شیعیان گردید، زیرا علی رغم دلایل و شواهد متعدد برای اثبات امامت امام جواد (ع)، برخی از بزرگان و علمای شیعه اختلاف داشتند و سنّ ابو جعفر را برای رهبری کم می دانستند. از این رو شیعیان در سایر شهرها متحیر شدند.[33] به همین دلیل شیعیان اجتماعاتی تشکیل دادند و به منظور حصول اطمینان از این که او دارای علم امامت است، پرسش هایی را مطرح کردند و هنگامی که پاسخ های قاطع و قانع کننده دریافت کردند، آرامش و اطمینان یافتند.

برخی مورّخان در این زمینه می نویسند: چون امام رضا (ع) در سال 202 هجری رحلت نمود، سنّ ابوجعفر نزدیک به هفت سال بود، از این رو در بغداد و سایر شهرها در بین مردم اختلاف نظر پدید آمد. «ریان بن صلت»، «صفوان بن یحیی»، «محمد بن حکیم»، «عبدالرحمن بن حجّاج» و «یونس بن عبدالرحمن» با گروهی از بزرگان و معتمدان شیعه، در خانه «عبدالرحمن بن حجّاج» گرد آمدند و در سوگ امام به گریه و اندوه پرداختند... یونس به آنان گفت: دست از گریه و زاری بردارید، باید دید امر امامت را چه کسی عهده دار می گردد و تا این کودک (ابوجعفر) بزرگ شود، مسائل خود را از چه کسی باید بپرسیم؟ در این هنگام «ریان بن صلت» برخاست و گلوی او را گرفت و فشرد، و در حالی که به سر و صورت او می زد، با خشم گفت: تو نزد ما تظاهر به ایمان می کنی و شک خود را پنهان می داری؟! اگر امامت او از جانب خدا باشد حتی اگر طفل یک روزه باشد، مثل پیرمرد صد ساله خواهد بود، و اگر از جانب خدا نباشد حتی اگر صد ساله باشد، چون دیگران یک فرد عادی خواهد بود، شایسته است در این باره تأمّل شود. در این هنگام حاضران به توبیخ و نکوهش یونس پرداختند.[34]

در آن موقع، موسم حج نزدیک شده بود. هشتاد نفر از فقها و علمای بغداد و شهرهای دیگر رهسپار حج شدند و به قصد دیدار ابو جعفر عازم مدینه گردیدند، و چون به مدینه رسیدند، به خانه امام صادق (ع) رفتند. در این هنگام عبد الله بن موسی، عموی حضرت جواد (ع) وارد شد و در صدر مجلس نشست. یک نفر به پا خاست و گفت: این پسر رسول خداست، هرکس سؤالی دارد از وی بپرسد. چند نفر از حاضران سؤالاتی مطرح کردند که وی پاسخ های نادرستی داد...[35] شیعیان، متحیر و غمگین شدند و فقها مضطرب گشتند و قصد رفتن کردند و گفتند: اگر ابو جعفر می توانست جواب مسائل ما را بدهد، عبداالله نزد ما نمی آمد و جواب های نادرست نمی داد!

در این هنگام دری از صدر مجلس باز شد و غلامی به نام «موفّق» وارد مجلس گردید و گفت: این ابو جعفر است که می آید. همه به پا خاستند و از وی استقبال کرده سلام دادند. امام وارد شد و نشست و مردم همه ساکت شدند. آن گاه سؤالات خود را با او در میان گذاشتند وقتی که پاسخ های قانع کننده شنیدند، شاد شدند و او را دعا کردند و ستودند و عرض کردند: عموی شما، عبدالله چنین و چنان فتوا داد. حضرت فرمود: عمو! نزد خدا بزرگ است که فردا در پیش گاه او بایستی و به تو بگوید: با آن که در میان امت، داناتر از تو وجود داشت، چرا ندانسته به بندگان من فتوا دادی؟[36]

اسحاق بن اسماعیل که آن سال همراه این گروه بود، می گوید: من نیز در نامه ای ده مسئله نوشته بودم تا از حضرت بپرسم. در آن موقع همسرم حامله بود. با خود گفتم: اگر به پرسش های من پاسخ داد، از او تقاضا می کنم که دعا کند خداوند بچه ای را که همسرم به آن آبستن است، پسر قرار دهد. وقتی که مردم سؤالات خود را مطرح کردند، من نیز نامه را در دست گرفته به پا خاستم تا مسائلم را مطرح کنم. امام تا مرا دید، فرمود: ای اسحاق! اسم او را «احمد» بگذار؟ مدتی بعد همسرم پسری به دنیا آورد و نام او را «احمد» گذاشتم.[37]

3 - فعالیت سیاسی

در عصر امام جواد (ع) شرایط به گونه ای بود که وی نمی توانست قیام مسلحانه انجام دهد اما از راه های گوناگون مشروعیت حکومت را زیر سؤال برده و شیعیان خود را حفظ می کرد. آن حضرت به شیعیان دستور داده بود که در حکومت نفوذ کنند. این امر موجب می شد که او از سیاست های ظالمانه حکومت علیه شیعیان آگاه شود و در این باره تصمیم بگیرد. از سوی دیگر، با نفوذ یاران امام در حکومت، شیعیان حفظ می شدند، زیرا کسانی که در حکومت نفوذ کرده بودند به روش های مختلف از ظلم و جنایت حکومت علیه شیعیان جلوگیری می نمودند. هم چنین امام، نمایندگان و وکلایی داشتند که به شهرهای مختلف اعزام شده و در واقع شبکه ارتباطی امام با شیعیان بودند.

آنان ضمن گزارش وضع حکومت و شیعیان به امام، به جمع آوری بیت المال نیز می پرداختند و در اختیار امام قرار می دادند. کارگزاران امام در بسیاری از استان ها مانند: اهواز، همدان، سیستان، بُست، ری، بصره، واسط، بغداد، کوفه و قم پخش شده بودند. آنان موظف بودند که در جاهای حساس نفوذ کنند و مناصب مهم را به دست آورند. از این رو محمد بن اسماعیل بن بزیع و احمد بن حمزه قمی، مقام والایی در دستگاه حکومت داشتند. نوح بن درّاج نیز چندی قاضی بغداد و پس از آن قاضی «کوفه» بود. بعضی دیگر از شیعیان مانند حسین بن عبدالله نیشابوری حاکم بُست و سیستان شد و حکم بن علیا اسدی به حکومت بحرین رسید.[38]

مرحوم کلینی نقل می کند که حضرت جواد (ع) بنا به درخواست یکی از شیعیانِ بُست و سیستان، طی نامه ای به والی این منطقه سفارش کرد که در اخذ مالیات، بر او سخت نگیرد. والی که از پیروان امام بود، نه تنها بدهی او را بابت مالیات نگرفت، بلکه اعلام کرد تا آن زمان که بر سرکار است وی را از پرداخت مالیات، معاف خواهد کرد. علاوه بر این دستور داد برای او مستمری نیز تعیین کردند.[39]

محورهای پژوهش

 

1 - جایگاه جود و بخشش در سیره و گفتار امام جواد (ع).

2 - زندگی سیاسی امام جواد (ع).

3 - علل ازدواج امام جواد (ع) با امّ الفضل.

4 - جایگاه علمی امام جواد (ع).

5 - مناظرات امام جواد (ع).

6 - امامت امام جواد (ع) از دیدگاه قرآن و روایات.

7 - سیره اخلاقی امام جواد(ع).

 

ادامه دارد .............            ................               ادامه دارد ............               ................


**شخصیت و مقام امام جواد (علیه السلام)+سایت حکیم زین العابدین عسکری لشت نشایی گیلانی


**شخصیت و مقام امام جواد (علیه السلام)+سایت حکیم زین العابدین عسکری لشت نشایی گیلانی

 

http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/5387/8167/107674


      

یاداشت ارزشی حضرت آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی+وبلاگ روستای ساد

 
  • پنج شنبه, 29 مهر 1395

به گزارش پایگاه خبری رشت پرس، در پی استعفای رئیس دفتر نماینده ولی فقه در استان گیلان که بازتابهای گسترده ای را فضای مجازی به همراه داشت . در چند روز گذشته شاهد اظهارنظرات مختلفی با چاشنی نقادانه در خصوص این اقدام مهدی مجرد از طرف دبیر حزب موتلفه اسلامی استان گیلان و محمد حسین قربانی نماینده مردم آستانه اشرفیه در مجلس شورای اسلامی بود .

بر همین اساس امروز امروز حضرت آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی تحلیلی بر اظهارات اخیر داشت و در تارنمای خود منتشر کرد ( اینجا ) که در ادامه به آن می پردازیم:

حضرت آیت الله زین العابدین قربانی از یک جایگاه حقیقی و حقوقی برخوردار است و ایشان نماینده ولی فقیه در استان گیلان و از بزرگان علمی و معنوی در استان و بلکه در کشور می باشد . جناب آقای حسن کربلایی عزیزِ ما اگر اعتراض و ایرادی نسبت به عملکرد آیت الله قربانی و رئیس دفتر سابق ایشان )یعنی حجت الأسلام مهدی مجرد(داشته و دارد و ممکن است از جهاتی هم درست باشد ، باید گفتار و نوشتار خود را بطور منطقی و با کمال ادب و رعایتِ شأن و منزلت بزرگان مطرح نماید . راه های معقول تری برای بیان اعتراض و شکایت وجود داشت و دارد که متأسّفانه امثال آقای حسن کربلایی عزیز رعایت نمی کنند .

با تجربه ای که ما از مسائل سیاسی و غیره در استان گیلان داریم معلوم شده که هیچگاه با اقداماتِ تند و افراطی و تنش زا و ... نمی توان به مراد و مقصود صحیح دست یافت . سخنرانی آتشین و تحریک زا و غیر اصولی در برابر حضرت آیت الله قربانی و .. نه تنها کاری و مشکلی را حل نمی کند بلکه موجب تشویش افکار عمومی و نگرانی متدینین و تشدید اختلاف ها و ... می گردد . به نظر بنده برخی از گفتار ها و نوشتارهای آقای حسن کربلایی خارج از اصول اخلاقی و منطقی و دینی بوده وهست . با کار غیر اخلاقی و مغایر با ضوابط اسلامی و دینی و... نمی توان ارزش ها ی دینی و انقلابی را در جامعه محقق ساخت .

کسی که داعیه تحقق ارزش ها ی دینی و انقلابی در جامعه را دارد و بارفتار و گفتارش خود را انقلابی مطرح می سازد پیش از هرچیزی باید انسان وارسته و ملتزم به آداب اخلاقی و دینی و ... باشد . حقِّ اعتراض و اشکال به عملکرد مسؤلان و بزرگان برای آحاد مردم محفوظ است ولی توهین و تحقیر از هیچ کسی پذیرفته نیست و متاسفانه امروزه بداخلاقی ها در جامعه زیاد شده و بدتر از آن ، بداخلاقی در لباس تدین و انقلابی گری است؟!!  البته قابل ذکر است که ما از امثال حضرت آیت الله زین العابدین قربانی انتظار داریم که ظرفیتِ پذیرشِ صدای اعتراض و نقد دیگران را در خود بیشتر بفرمایند تا چالش ها و حسّاسیت ها کمتر گردد و در پرتو محبت و احترام و اتحاد و ... همه نیروها و توانمندی ها ، صرف خدمت به اسلام و قرآن و اهلبیت )علیهم السلام) و انقلاب و فرهنگ و ارزش ها و رفع مشکلات مردم شود . حیف است که حضرت آیت الله قربانی ، اهداف عالیه اسلامی را که عمری با آن ها آشنا می باشد فدای برخی گفت و شنود ها و بگو مگو های غیر مفید و مضرّ بفرماید . گیلان ما با ظرفیت های مادی و معنوی که دارد باید به دور از این کشمکش های مضرّ و مُهلِک به جایگاه شایسته خود برسد ......

واما در رابطه با ماجرای جناب مستطاب حجت الأسلام آقای مهدی مجرد که با نظارت حضرت آیت الله قربانی به دست مبارک مرجع عالیقدر حضرت آیت الله صافی گلپایگانی در سال گذشته معمّم و مُلَبّس شد نکته ای عرض می کنم و آن اینکه ایشان از توانمندی های فوق العاده ای در برخی از امور اجرایی و غیره داشتند ولی متأسفانه به جهت عدم رعایت برخی از اصول اخلاقی و شرعی و دینی دچار آسیب گردید که مسائلی بوجود آمد که امیدوارم که به خوبی حل وفصل شود . اگر جناب آقای مهدی مجرد برخی امور را رعایت می کرد انسان بسیار موفقی می شد ولی  ........

واما در رابطه با سخنان جناب آقای دکتر محمد حسین قربانی )نماینده محترم آستانه اشرفیه) که در خطاب به آقای حسن کربلایی ایراد نمود عرض می کنم که آقای دکتر عزیز ، شما سخنان درستی ایراد نفرمودید . آقای دکتر قربانی عزیز : تهدید و تحقیر دیگران با هر بیان و ژستی ، زشت و ناپسند است . آقای حسن کربلایی )چه گیلانی باشد و چه غیر گیلانی(  به عنوان یک مسلمان و مطّلع از مسائل می تواند با حفظ اصول اخلاقی و منطقی نسبت به اموری که در استان گیلان می گذرد اظهار نظر نماید . این چه ادبیاتی است که جنابعالی در برابر ایشان اِعمال فرمودید؟!! برخی تعبیرات شما نسبت به آقای حسن کربلایی بسیار ناپسند و دور از تعالیم دینی و اسلامی بود و امیدوارم با توجه به موقعیتی که دارید اینگونه گفتارها و رفتارها از جنابعالی تکرار نشود ...  

بیاییم همه با هم در کنار یکدیگر با صبر و متانت انقلابی و سیاسی و با مهر و محبت ، با بهره مندی از تعالیم نورانی قرآن واهلبیت علیهم السلام به اسلام و قرآن و کشور و نظام و مردم و مجرومین بخصوص به مردم عزیز گیلان خدمت کنیم و همت و تلاش و توانمندی خود را در راه اعتلاء ارزش های اسلام و انقلاب و شهداء و... صرف نماییم .

بیاییم اختلاف ها را کاهش دهیم و بر وحدت و مهر و همدلی بیفزایم و همه با هم به ریسمان الهی چنگ زنیم که فرمود :  وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا * وَاذکُروا نِعمَتَ اللَّهِ عَلَیکُم إِذ کُنتُم أَعداءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلوبِکُم فَأَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ إِخوانًا * وَکُنتُم عَلى شَفا حُفرَةٍ مِنَ النّارِ فَأَنقَذَکُم مِنها * کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُم آیاتِهِ لَعَلَّکُم تَهتَدونَ . یعنی و همگی به ریسمان خدا [= قرآن و اسلام، و هرگونه وسیله وحدت‌]، چنگ زنید، و پراکنده نشوید! و نعمت )بزرگِ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دلهای شما، الفت ایجاد کرد، و به برکتِ نعمتِ او، برادر شدید! و شما بر لبِ حفره‌ای از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد؛ این چنین، خداوند آیات خود را برای شما آشکار می‌سازد؛ شاید پذیرای هدایت شوید. (سوره آل عمران آیه 103 )

سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی / پنج شنبه / 29 مهر 1395 ه.ش / هیجدهم محرّم الحرام 1438 ه.ق

شایان ذکر است حضرت آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم  دراول اردیبهشت سال 1345 در روستای  سادات محله  یکی از توابع  شهرستان لاهیجان در یک خانواده متدین و مذهبی پا به عرصه گیتی نهاد . در سال 1362  جهت تحصیلات علوم دینی وارد مدرسه علمیه لاهیجان شد و علوم مقدماتی و  بخشی از سطح  یعنی رسائل ومکاسب را در آنجا نزد اساتید آن زمان فراگرفت و درسال 1372 واردحوزه علمیه قم گردید و سال ها در دروس خارج فقه واصول ونیز دروس اسفار وفصوص ابن عربی وشفای بوعلی سینا ومنظومه مرحوم حاجی سبزواری وتفسیر.....ازمحضربزرگان در قم  بهره برد  و ازسال 1364 تاکنون یعنی تا سال  1395 بیش از  26 سال تدریس علوم حوزوی  در زمینه های فقه واصول وکلام وفلسفه و منطق  وتفسیر و ادبیات عرب و ...  داشته و دارد .


http://www.rashtpress.ir/index.php/business/item/11648-2016-10-20-18-08-51


**حضرت آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی - اخبار رشت

 

** تذکراتی به دکتر محمد حسین قربانی و وحسن کربلایی و ...

+آیت الله سعادت میرقدیم+سایت (درسیاهکل)

 

 

** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

 

** وبلاگ روستای سادات محله  (بوجایه - لاهیجان)

** وبلاگ روستای سادات محله  (بوجایه - لاهیجان)



      
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >