وبلاگ :
روستاي سادات محله ي (بوجايه - لاهيجان)
يادداشت :
عشق محمد بس است وآل محمد+ميلادپيامبرص و امام صادق مبارک+وبلاگ رو
نظرات :
0
خصوصي ،
4
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
خانه ي خانواده
در حاليکه صرف نظر از قواعد باب تعريف ! آقا امام باقر عليه السلام مي فرمايند ، وقتي بعنوان مثال به مستندي چشم مي اندازيد ، يا گوش ميديد ، داريد بندگيش مي کنيد ! نه اينکه تفسير و تعبير مي کنيد ! با عبارتي بجز تعبيري که چشم بر اون افتاده ! در متن خوان و بقولي هرمنوتيک قاعده عبوديته !
در نمازم گفته ميشه : اياک نعبد ! در مقابل مالک يوم الدين ، رحمان رحيم ، ربّ العالمين ! الحمد لله ... .
مشتاق روش ، متد و يا ... ي عشقي شما ، هنوزم هستم استاد گرامي و با تشکر پيشاپيش بابتش .
+
خانه ي خانواده
عليکم السلام استاد و ممنون از پاسختون .
حالا گيريم که قصه آنطور باشد که شما تعريف کردين ، و مراد از تعبير دوست داشتنم عشق ورزيدن باشه ، که ظاهرا اين نيست .
اما باطن ، که باز بنا بر شناخت خود باشه ، آيا خود مساوي عشق !؟
و راهشم عشق ورزي ؟
خب گيريمم که نخستين تصوير از خودم عشق باشه و عشق بخود !
خب تا اينجا که درام درس درست پس ميدم !؟
حالا ! چه جوري دارم پس ميدم !؟ استاد !؟
عشقي !؟
محل عرض بنده اينجا بود !؟
ولي استاد :"استدلالي" پاسخ دادن! نه عشقي !؟
با استناد به مستنديم که :"عشق" ي تفسير شد !
+
خانه ي خانواده
سلام عليکم برادر ، استاد عزيز .
متقابلا ميلاد نور ، نوري ، نور محمدي ، و عقل ، عقل صادقو خدمت شما تبريک عرض مي کنم .
خب بله ! نقلم شده که اول ما خلق الله عشق !
حالا کاريم به ناقلش نداشته باشيم و مسموع مطبوع هم باشه ، باز اين اول دوميم داره !؟ يا بقول قرآن عظيم : تنها آفريده هست !؟ و خلاصه ساده بگم عشق کافيست !؟
خيلي مشتاق خواهم شد اگر نظر استادم ، داشته باشم ! مگه اينکه بازم کافي باشه ! مثلا افتادن چشم به نوشته ، و در ثاني هم نيازي به ديدن نداشته باشه !
البته اگه اول چشم افتاده باشه به نوشته ، و خونده باشه نوشته رو و نيازيم به باز خواني نداشته باشه !
حالا چطور يادآوري شد !؟ و مسئله دارشم !؟ بمونه !
با تشکر از نظر استاد عزيز ، پيشاپيش .
پاسخ
سلام و درود بر شما . تشکر از لطف و عنايت تون.اساس آفرينش ، عشق حضرت حق به جمال و جلوه خويش است زيرا دوستي و حُبّ ذاتِ خود ، يکي از اسباب عشق است . خداوند نيز به عنوان برترين موجود به دليل عشق به ذات و جلوه جمالش ، جهان را پديد آورد در حديث قدسي آمده است که خداوند فرمود : کُنتُ کَنزاََ مَخفِيّاََ فَأَحبَبتُ اَن اُعرَفَ فَخَلَقتُ الخَلقَ لِکَي اُعرَفَ يعني من گنج پنهاني بودم که دوست داشتم شناخته شوم پس آفريدگان را ( از جمله صادر اول يعني نور محمد و آل محمد عليهِمُ السلام )آفريدم تا شناخته شوم. خداوند عالم هستي را بر اساس عشق آفريد . اول و آخر هر چه هست ، عشق است و بس .(سيداصغرسعادت ميرقديم لاهيجي