***نسیم معرفت**
تاریخ درخشان و پرافتخار حوزه های علیمه شیعه همواره شاهد ظهور و بروز عالمان بزرگ و دانشمندان تلاشگری بوده که با همتی بلند و عزمی راسخ، مراتب علم و تقوی و معنویت را یکی پس از دیگری طی نموده و به درجات بالا نائل و به چراغ فروزانی تبدیل شده و انسانهای بسیاری را به سوی نور و هدایت و رستگاری رهنمون گردیده اند.
شهید آیت اللّه مرتضی مطهری یکی از شخصیتهای برجسته و کم نظیر در تاریخ اسلام و یکی از دانشمندان اسلام شناس و محققان توانا به شمار می رود که با تلاش و مجاهدت فراوان توانست در تمامی رشته های معارف اسلامی، صاحبنظری ژرف اندیش و محققی دقیق و در پاره ای حوزه ها همچون فلسفه، فقه و اصول در قله اجتهاد قرار گیرد. وی با افکار و اندیشه های ناب و اصیل خود، آثار و نتایج بزرگی را در زمینه های گوناگون علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در میان حوزویان و دانشگاهیان بر جای گذارد. با مجهز ساختن خویش به علوم روز و نیز تحقیق درباره اسلام و تعالیم حیات بخش آن و فهم دقیق آن، در برابر انبوه تهاجمات و شبهات مختلف ایستادگی کرد و با منطق و استدلال به مبارزه با افکار الحادی، التقاطی و متحجرانه پرداخت و اسلام را بدور از هرگونه تحریف و بدعت و کژاندیشی معرفی کرد و بدینوسیله از خود نامی جاودانه و ماندگار در تاریخ باقی گذاشت.
به منظور آشنایی با شخصیت علمی و خدمات فرهنگی استاد مطهری، مراحل تحصیل، تدریس و فعالیتهای علمی و فرهنگی ایشان را در چند محور مورد توجه قرار می دهیم.
استعداد و نبوغ
یکی از ویژگیهای استاد مطهری که نقش مهمی در برجستگی و شخصیت علمی کم نظیر وی دارد، برخورداری از استعداد و نبوغ فوق العاده و قدرت فراگیری زیاد مطالب علمی است. وی درباره این ویژگی خود می گوید: «افراد از نظر استعداد و یاد گرفتن و فراگیری مطالب علمی بر دو گونه اند برخی در سنین جوانی از قدرت فوق العاده ای برخوردارند و تا چند سال می توانند به شدّت بیاموزند ولی وقتی به اصطلاح پابه سن می گذارند، دیگر گویی استعداد آنها خشک می شود و فقط به هر آنچه که تا آن موقع آموخته اند اکتفا می کنند و به اصطلاح از کیسه می خورند. عموم افراد و دانشمندان از این سنخ اند اما در مورد برخی مطلب طور دیگری است یعنی همیشه دارای قدرت فراگیری اند. من از این دسته ام من امروز بیشتر از گذشته در خودم آمادگی برای آموختن احساس می کنم من امروز دلم می خواهد که دائماً مطالعه کنم و بیاموزم و تدریس کنم و بیاموزانم. یکی از تفضلات الهی این است که در حالی که بسیاری از دانشمندان اهل نظر هر چند سال یکبار درنظریات خود تجدید نظر می کنند و به اصطلاح تغییر رأی می دهند و گاه تا آخر عمر به چندین عقیده متناوب و متضاد گرایش پیدا می کنند، من از ابتدای جوانی تا حال، حتی یک سطر هم ننوشته ام که بعداً ببینم غلط بوده است. بحمداللّه هرچه از همان روزهای اول تا حالا نوشته ام و اندیشیده ام، هنوز بر همان عقیده ام.»(1)
استاد بزرگ او علامه طباطبایی این ویژگی را مورد تأکید قرار داده است: «مرحوم مغفور مطهری دانشمندی بود متفکر و محقق، دارای هوش سرشار و فکری روشن و ذهنی واقع بین.»(2)
حضرت آیت اللّه العظمی خامنه ای نیز پس از بیان عوامل مؤثر در تکوین (تَکوُّن وشکل گیری)شخصیت آیت اللّه مطهری می افزاید «آن چیزی که همه این استفاده ها را برای آقای مطهری ممکن می کرد استعداد قوی این مرد بود. این مرد دارای استعداد فکری بسیار زیادی بود، یک مغز بزرگ بود.»(3)
تحصیلات
استاد مطهری اولین گامهای علمی خود را با حضور در مکتب خانه نزد فردی به نام شیخ علی قلی آغاز کرد، به واسطه شور و اشتیاق فراوان به درس، صبح نخستین روز، در حالی که کتابی زیر بغل داشت قبل از سایر شاگردان به مکتب خانه رفت و منتظر ماند و در همین حال بر روی کتاب خود به خواب رفت. وی در مکتب خانه به یادگیری قرآن و خواندن و نوشتن پرداخت. در سن ده سالگی تحصیلات قدیم را شروع کرد و در محضر پدر خویش مقدمات را آغاز نمود و در سال 1313 ش در سن پانزده سالگی برای ادامه تحصیل به مشهد مقدس رفت و در مدرسه ابدال خان مقدمات علوم اسلامی را دنبال نمود.
به دنبال بسته شدن مدارس علمیه به دستور رضاخان و نیز در پی تخریب منزل پدریش در فریمان توسط عمال رضاخانی، مجبور به ترک حوزه علمیه مشهد و بازگشت به فریمان شد. در طول مدت اقامت دو ساله خود در فریمان، ایام خود را با مطالعه آثار تاریخی سپری می کرد که آثار فراوانی را در زندگی ایشان بر جای گذارد، «من هرچه مایه مطالعات تاریخی دارم، مربوط به همان دو سالی است که از مشهد به فریمان برگشتم.»(4)
استاد در سال 1315 به منظور تکمیل تحصیلات و بهره مندی از اساتید حوزه علمیه قم و نیز حضور در جوار حرم حضرت معصومه(ع) به قم عزیمت کرد و در مدرسه فیضیه اقامت گزید و با شرکت در دروس اساتید بزرگوار قم، به کسب علم و معنویت پرداخت.
وی در قم، کتاب مطول را نزد شهید آیت اللّه شیخ محمد صدوقی و شرح لمعه را نیز در محضر مرحوم آیت اللّه حاج آقا شهاب الدین نجفی مرعشی و کفایه را نیز نزد آیت اللّه محقق داماد تلمذ کرد و درس خارج فقه را با حضور در دروس حضرات آیات عظام حجت، صدر و خوانساری آغاز و سالها در درس خارج آقای حجت شرکت کرده و به دلیل تلاش و فعالیتهای علمی از ایشان جایزه دریافت نمود.
یکی از اساتیدی که شهید مطهری بهره های علمی، روحی و معنوی بسیاری از او برد، امام خمینی(رض) بود ایشان به مدت 12 سال در درس امام شرکت کرد و یک دوره کامل درس خارج اصول را نزد ایشان فرا گرفت. این درس به درخواست خود استاد و یکی از دوستانش گفته شد و اولین دوره خارج اصول امام بود که به غیر از آن دو، حدود ده تن دیگر از فضلا در آن شرکت می کردند.
امام خمینی شخصیتی الهی و روحانی بود که شهید مطهری گمشده خود را در وجود او یافت، «بعد از مهاجربت به قم، گمشده خویش را در شخصیتی دیگر یافتم.»(5)
استاد همچنین در درس منظومه و عرفان امام شرکت می کرد و اسفار ملاصدرا را به همراه چند تن از فضلا به طور خصوصی از محضر امام آموخت.
مطهری از حضور خود در درس حکمت الهی در محضر امام خمینی چنین یاد کرده است. «آن ایام، تازه با حکمت الهی اسلامی آشنا شده بودم و آن را نزد استادی که...الهیات اسلامی را واقعاً چشیده و عمیق ترین اندیشه های آن را دریافته بود و با شیرین ترین بیان آنها را بازگو می کرد، می آموختم. لذت آن روزها و مخصوصاً بیانات عمیق و لطیف و شیرین استاد از خاطره های فراموش ناشدنی عمر من است.»(6)
علاوه بر دروس فوق، درس اخلاق امام از جمله درسهایی بود که شهید مطهری را به شدت شیفته خود ساخته بود و با عشق و علاقه فراوان در آن شرکت می کرد و به کسب معنویت و ایمان می پرداخت.
استاد مطهری همچنین به مدت ده سال از محضر آیت اللّه بروجردی در درس خارج فقه و اصول بهره برد و به عنوان یکی از شاگردان مبرز و ممتاز ایشان به شمار می رفت. شهید مطهری می گفت: «به روش فقاهت ایشان ایمان دارم و معتقدم که باید تعقیب و تکمیل شود.»(7)
وی یکی از شاگردان مقیّد و دائمی درس آیت اللّه بروجردی و مورد توجه خاص ایشان بود به گونه ای که اگر روزی او در درس حاضر نمی شد استاد در میان خیل شاگردان غیبت او را حس می کرد. نقل است که روزی آیت اللّه بروجردی از گذر معروف «خان» برای تدریس به طرف صحن مطهر حضرت معصومه(س) می رفت، از دور ملاحظه کرد که آقای مطهری به طرف دیگری می رود، از اطرافیان سؤال کرد آقای مطهری کجا می رود الآن وقت درس است.(8)
یکی از اساتید برجسته شهید مطهری در زمینه فلسفه و علوم عقلی، مرحوم علامه طباطبایی است.
وی از سال 1323 یعنی در حالی که 25 سال از عمر خود را سپری کرده بود، به آموزش فلسفه روی آورد و این در حالی است که علاقه به علوم عقلی و اساتید این فن از سالهای قبل در او بوجود آمده بود و همواره به دنبال مطالعه و آشنایی با اینگونه آثار بود. وی می گوید: «تحصیل رسمی علوم عقلی را از سال 23 شمسی آغاز کردم. این میل را همیشه در خود احساس می کردم که با منطق و اندیشه مادیین از نزدیک آشنا گردم، آرا و عقاید آنها را در کتب خودشان بخوانم، دقیقاً یادم نیست. شاید در سال 25 بود که با برخی کتب مادیین که از طرف حزب توده ایران به زبان فارسی منتشر می شد و یا به زبان عربی در مصر مثلاً منتشر شده بود آشنا شدم. کتابهای دکتر تقی ارانی را هرچه می یافتم به دقت می خواندم و چون در آن وقت به علت آشنا نبودن با اصطلاحات فلسفی جدید، فهم مطالب آنها بر من دشوار بود، مکرر می خواندم و یادداشت بر می داشتم و به کتب مختلف مراجعه می کردم، بعضی از کتابهای ارانی را آن قدر مکرر خوانده بودم که جمله ها در ذهنم نقش بسته بود...»(9)
آیت اللّه مطهری در سال 1329 در درس علامه طباطبایی حضور یافت و به فراگیری الهیات شفا پرداخت. در همان سالها، به اتفاق گروهی از فضلا در جلسات هفتگی شبهای پنجشنبه مرحوم علامه شرکت می کرد. این درس بعدها به صورت کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» درآمد و با مقدمه و پاورقی و توضیحات مفصل و ارزنده استاد مطهری انتشار یافت. در این جلسات روش کار بدین صورت بود که استاد مطهری، مقالات را از قبل آماده می کرد و در جلسه می خواند و توضیح می داد و به سؤالات پاسخ داده می شد و گاهی متن را تغییر داده و پرسشها و پاسخها را بر آن می افزود.
حضور استاد مطهری در درس علامه طباطبایی، حضور عالمانه، محققانه و بسیار مفید و سازنده بود علامه درباره هوش و فهم دقیق شهید مطهری چنین می گوید: «مخصوصاً مرحوم مطهری یک هوش فوق العاده داشت و حرف از او ضایع نمی شد، حرفی که می گفتیم می گرفت و به مغزش می رسید.علاوه بر مسأله تقوی و انسانیت و جهات دیگر اخلاقی که انصافاً داشت، یک هوش فراوانی هم داشت وهرچه می گفتیم، هدر نمی رفت، مطمئن بودم که هدر نمی رود. بنده وقتی که ایشان به درسم می آمدند، حالت رقص پیدا می کردم از شوق و شعف، به جهت اینکه انسان می داند هرچه می گوید، هدر نمی رود و محفوظ است.»(10)
پس از مدت پنج سال که از اقامت آیت اللّه مطهری در قم می گذشت، تقدیر روزگار بر این شد تا در تابستان 1320 به بهانه فرار از گرمای قم به اصفهان عزیمت نماید. این سفر، زمینه ای برای آشنایی با استاد یا عالم بزرگ میرزا علی آقا شیرازی و بهره مندی از منش و روش آن بزرگوار را فراهم نمود و بدینوسیله او را با عالم پهناور نهج البلاغه امیرالمؤمنین آشنا ساخت.
«تا آنکه در تابستان سال 1320، پس از پنج سال که در قم اقامت داشتم برای فرار از گرمای قم به اصفهان رفتم، تصادف کوچکی مرا با فردی آشنا با نهج البلاغه آشنا کرد. او دست مرا گرفت و اندکی وارد دنیای نهج البلاغه کرد. آن وقت بود که عمیقاً احساس کردم این کتاب را نمی شناختم و بعدها مکرر آرزو کردم که ای کاش کسی پیدا شود و مرا با دنیای قرآن نیز آشنا سازد. از آن پس چهره نهج البلاغه در نظرم عوض شد مورد علاقه ام قرار گرفت و محبوبم شد گویی کتاب دیگری است غیر آن کتابی که از دوران کودکی آن را می شناختم، احساس کردم که دنیای جدیدی را کشف کرده ام.»(11)
تدریس در حوزه
سنت حوزه های علمیه همواره بر این اساس بود که معمولاً طلاب و روحانیون در کنار تحصیل، به تدریس نیز اشتغال داشتند.
استاد مطهری نیز در دوران اقامت، در قم، در کنار تحصیل، به تدریس نیز مشغول شد. ابتدا تدریس ادبیات را عهده دار شد و پس از آن کتابهای: شرح مطالع در علم منطق، شرح تجرید در علم کلام، شرح منظومه در فلسفه، رسائل، مکاسب و کفایه را تدریس نمود.
استاد که دروس طلبگی خود را به شایستگی خوانده و فهمیده بود و از روحانیون ممتاز در حوزه به شمار می رفت و مراتب علمی بالایی بدست آورده بود. به زودی در شمار اساتید بنام حوزه قرار گرفت و حوزه درسش، زبانزد اهل علم شد.
وی پس از عزیمت به تهران نیز ارتباط خود را با طلاب و روحانیون حوزه علمیه قم قطع ننمود و با برگزاری کلاس درس، به تعلیم و تربیت آنها ادامه داد. و از سال 1351 تا 1357 هفته ای سه روز به قم می رفتند و دروس مهمی مانند فلسفه هگل، معارف قرآن، منظومه و اسفار را تدریس می کرد.
ایشان همچنین پس از اقامت در تهران، در مدرسه علمیه مروی به تدریس شرح منظومه، دانشنامه علایی و شفای ابن سینا پرداخت و حدود 20 سال در این مدرسه، به آموزش و تربیت طلاب و محققین علوم و فرهنگ اسلامی توفیق یافت.
استاد مطهری پشتکار عجیبی در تدریس داشت. یکی از شاگردان وی نقل می کند: «تنها استادی که در مدرسه مروی سراغ داشتم که قبل از اذان صبح به مدرسه می آمد و نماز صبح را در مدرسه می خواند، استاد مطهری بود. با وجود آنکه در خیابان آبشار منزل داشت از آنجا قبل از اذان صبح حرکت می کرد و می آمد و یک استکان چای می خورد و نماز صبح را ادا می کرد و می نشست، درسش را شروع می کرد و این درس همینطور شاید تا ساعت 8 یا 9 ادامه داشت.»(12)
آیت اللّه مطهری علاوه بر تدریس علوم رایج در حوزه های علمیه، از نظر فکری نیز تأثیرات فراوانی در میان روحانیون و حوزه های علمیه از خود بر جای گذارد، حضرت آیت اللّه العظمی خامنه ای درباره نقش شهید مطهری در حوزه های علمیه چنین می گویند: «من آقای مطهری را به وجود آورنده یک جریان روشنفکرانه روحانی در حوزه های علمیه می دانم. شما در حوزه های علمیه، طلاب جوانی که شاگردان آقای مطهری بودند( چه با واسطه و چه بی واسطه) و بعدها هر کدام توانستند منشأ آثار فراوانی بشوند، زیاد می بینید. من باید مطلبی را که در مورد خودم به آقای مطهری گفتم در اینجا بیان کنم.
...به ایشان گفتم: من شاگرد شما هستم، تعجب کرد و گفت: شما پیش بنده درس نخوانده اید، حقیقتاً بنده پیش استاد مطهری درس نخوانده ام اما یکی از عناصری که بنیه اصلی فکری اسلامی من را پایه گذاری کرده است. سخنرانیهای بیست سال پیش آقای مطهری است.»(13)
مهاجرت به تهران
آیت اللّه مطهری با آنکه علاقه زیادی به حوزه علمیه قم داشت. اما در سال 1331 به تهران مهاجرت کرد که نقطه عطفی در زندگی ایشان به شمار می رود.
حضور استاد در دانشگاه را نباید محدود به تدریس چند واحد درسی نمود، بلکه دارای آثار و برکات بسیار دیگری بود همچون: تحقیق و پژوهش، ارائه کنفرانس های علمی، مسافرتهای علمی، شرکت در سمینارها، گفت و گو با اساتید و شخصیتهای علمی، ایراد سخنرانی در جمع اساتید، دانشگاهیان، معلمان و...، شناخت نیازهای فکری دانشجویان و اساتید و جهت دهی به پایان نامه ها.
استاد با حضور در دانشگاه ضمن آشنایی نزدیک با عینیتها و نیازهای جامعه مصمم شد تا برای نیازهای زمان و مشکلات فرهنگی و اجتماعی پاسخی مناسب بیابد و به انبوه سؤالاتی که نسل جوان با آن روبرو بود پاسخ دهد و قشر تحصیل کرده دانشگاهی را از انحرافات، شبهات دور کند تا مبادا در دام افکار الحادی و منحرف گرفتار شوند.
نحوه اشتغال استاد مطهری در دانشگاه بدین صورت است که در سال 1333، دانشکده الهیات آگهی استخدام یک نفر دانشیار را در رشته علوم معقول و منقول در روزنامه ها منتشر کرد، در پی انتشار این آگهی،آقای مطهری داوطلب استخدام شد و تقاضایی را برای دانشکده الهیات فرستاد.
وی پس از آن در امتحان کتبی شرکت کرد و با موفقیت آنرا پشت سرگذارد. آقای محمد تقی مطهری برادر استاد می گوید: «در روز امتحان شفاهی، میرزا احمدخان سعیدی، رئیس هیئت ممتحنه گفت: «مطهری امتحان کتبی را به این خوبی داده است، حال ببینیم آزمون شفاهی را چه می کند؟» مرحوم راشد، مدیر گروه فلسفه و حکمت اسلامی به استاد گفت: «آقای مطهری! ما دیگران را با بحث های خودمان امتحان می کنیم ولی شما را با یک بحث تفألی امتحان می کنیم.» کتاب امتحانی، منظومه ملاهادی سبزواری بود. تفألی کتاب را باز می کنند.
استاد مطلب را شروع می کند. بحث را از منظومه به اشارات می برد و از اشارات به اسفار. دراین هنگام راشد رو به استاد می کند و می گوید: «صبر کن! ما از بیست بالاتر نداریم، این نمره بیست. حال، مطلب را دامه بده تا ما استفاده کنیم.» جلسه تعطیل می شود.استاد می شود شاگرد و شاگرد می شود استاد.استاد مطهری یک ساعت و نیم صحبت می کند و مطلب را به پایان می رساند. راشد می گوید: «واقعاً بهره بردم» این جمله را دوباره تأکید می کند.
ایام عید بود که استاد با من تماس گرفت و گفت: «بیا با هم به منزل راشد برویم» اتفاقاً، یک دانشجوی دانشکده حقوق هم آنجا بود. وی، از آقای راشد سؤالی کرد: آقای راشد، بی درنگ گفت: «استاد نشسته اند. دیگر جای من نیست.»استاد مطهری خودش را جمع کرد و گفت: «آقای راشد! من کجا و شما کجا؟» آقای راشد گفت: «بی تعارف می گویم: تو از من با سوادتری. می نمی دانستم این قدر باسوادی.»(14)
بدین ترتیب استاد مطهری از ابتدای حضور در دانشگاه نبوغ خود را نشان داد و خوش درخشید.
در تاریخ 2/7/34 صلاحیت علمی استاد در دانشگاه مورد تصویب قرار گرفت و ایشان از روز بیستم آبان تدریس در دانشکده الهیات را آغاز کرد.و در مدت حضور خود در دانشگاه، در دوره های لیسانس و دکترای دانشکده الهیات و معارف اسلامی، به تدریس دروس کلیات علوم اسلامی شامل منطق، فلسفه، کلام، عرفان، اصول فقه، حکمت عملی، فلسفه مشتمل بر شرح منظومه و الهیات شفا، مقاصد الفلاسفه غزالی و نیز تاریخ فلسفه، سیر فلسفه اسلامی، تاریخ مجادلات اسلامی و روابط فلسفه و عرفان پرداخت.
استاد در تاریخ 12/9/50 به عنوان مدیر گروه فلسفه و حکمت اسلامی انتخاب شد. ودر تاریخ 1/4/53 حکم استادی به ایشان ابلاغ شد، ایشان پس از سالها تلاش و فعالیت مستمر علمی و خدمات ارزنده خالصانه در محیط دانشگاه در تاریخ 19/6/56 بازنشسته شد.
حضور 23 ساله استاد مطهری در دانشگاه را باید یکی از درخشانترین دوران زندگی سراسر تلاش و خدمت وی دانست که با همتی بلند و عزمی راسخ توانست آثار،برکات و خدمات چشمگیری را در مجامع علمی و در میان دانشگاهیان از خود بر جای گذارد.
اگراستاد فرصتی را که برای تدریس و تحقیق در دانشکده الهیات صرف کرد، در حوزه علمیه قم به تحقیق و تدریس علوم اسلامی می پرداخت. بدون تردید در ردیف یکی از مراجع بزرگ و بنام تقلید قرار می گرفت و شاید می توانست تغییراتی و اصلاحاتی را نیز در سیستم آموزشی، تحقیقی و علمی حوزه به وجود آورد که همواره دغدغه او بود. امام خمینی در نامه ای که از نجف برای ایشان فرستادند نگرانی خود را از دور بودن استاد از حوزه علمیه قم ابراز داشتند.(15) و در چند نوبت از نجف به آقای پسندیده یا به آقای اشراقی دامادشان نامه نوشتند که «آقای مطهری را به قم بیاورید و نگهدارید، در قم بماند و به تدریس مشغول باشد.»
تألیفات و آثار
علامه مطهری از جمله محققان و متفکران اسلامی است که با تمام توان و با جدیت و پشتکار به دفاع از مبانی اسلام پرداخت و با درک دقیق شرایط و شناخت نیازهای زمان و آگاهی از شبهات، ابهامات و سؤالات نسل جوان، اقدام به پاسخگویی نمود. ایشان می گوید: «این بنده از حدود بیست سال پیش که قلم به دست گرفته مقاله یا کتاب نوشته ام، تنها چیزی که در همه نوشته هایم آن را هدف قرار داده ام، حل مشکلات و پاسخگویی به سؤالاتی است که در زمینه مسائل اسلامی در عصر ما مطرح است. نوشته های این بنده برخی فلسفی، برخی اجتماعی، برخی اخلاقی، برخی فقهی، برخی تاریخی است. با این حال موضوعات این نوشته ها کاملاً با یکدیگر مغایر است. هدف کلی از همه اینها یک چیز بوده و بس: «دین مقدّس اسلام یک دین ناشناخته است. حقایق این دین تدریجاً درنظر مردم، واژگونه شده است، و علت اساسی گریز گروهی از مردم تعلیمات غلطی است که به این نام داده می شود... بدین سبب این بنده وظیفه خود دیده است که در حدود توانایی در این میدان انجام وظیفه نماید.»(16) استاد هدف فوق را سرلوحه تألیفات و آثار خویش قرار داد و بدین منظور در هر زمینه ای که احساس نیاز کرد که باید دست به قلم برد، وارد شد و کتابی را به نگارش درآورد. تنوع آثار آن متفکر بزرگ در فقه، اصول، فلسفه، کلام، تایخ، قرآن، حقوق، اخلاق، و امور اجتماعی و سایر رشته ها که همگی از اتقان، انسجام، استحکام و جاذبیت برخوردار است، نشانه عمق و گستره دریای دانش و عظمت و والایی اندیشه و تفکر ایشان است.
همین افتخار او را بس است که شخصیتی همچون امام خمینی که اسلام شناسی متفکر و عالم و مجتهدی بزرگ است، تمامی آثار او را مفید، خوب و انسان ساز بداند.(17)
از اینرو باید استاد مطهری را یکی از موفقترین نویسندگان و محققانی دانست که موفق شد با نسل امروز و جوانان ارتباط برقرار کند واسلام ناب و راستین را به دور از هرگونه التقاط و انحراف و تحجر و کژاندیشی برای این نسل معرفی نماید و آنها را با اسلام آشنا و مأنوس کند.
بررسی مجموعه آثار و تألیفات آیت اللّه مطهری که قریب یکصد جلد می باشد، در این نوشتار مقدور نیست ولی به اجمال باید گفت که اولین مقاله استاد در سال 1332 در نشریه حکمت قم انتشار یافت.
اولین اثر استاد هم مقدمه و پاورقی بر جلد اول اصول فلسفه و روش رئالیسم است که در اسفند 1332 منتشر شد. متن کتاب نوشته مرحوم علامه طباطبایی است ولی با توجه به اختصار و دشواری فهم آن، از علامه تقاضای نوشتن شرحی بر آن شد، علامه این کار را بر عهده شهید مطهری واگذار کرد که خوشبختانه استاد به خوبی و شایستگی تمام آن را به انجام رساند و منتشر کرد. این کتاب نقش بسیار مؤثری در اثبات بی پایگی فلسفه مادی داشته است و از عمیق ترین و تحقیقی ترین آثار استاد مطهری به حساب می آید.
آثار فلسفی علامه مطهری متجاوز از 25 جلد می باشد.
استاد مطهری علاوه بر تألیف و انتشار دهها جلد کتاب ارزشمند در موضوعات مختلف هرگاه مطلب غیر واقعی و مخالف مبانی اسلام در نشریه ای منتشر می شد در صورت امکان اقدام به پاسخگویی و رفع شبهه می نمود از جمله در سال 1345 ابراهیم مهدوی در مجله زن روز، مطالبی در مورد حجاب و زن نوشت استاد مطهری در سلسله مقالاتی در 33 قسمت به تبیین و تشریح حقوق زن در اسلام پرداخت که بعدها با عنوان «نظام حقوق زن در اسلام» منتشر شد.
فعالیتهای فرهنگی دیگر
آیت اللّه مطهری به موازات تدریس و تألیف، با حضور در مجامع علمی و فرهنگی و ایراد سخنرانی، خدمات بزرگی را به اسلام و فرهنگ اسلامی نمود. گرچه سخنرانیهای استاد پس از ورود به تهران اولین سخنرانیهای ایشان به حساب نمی آید، ولی می توان آنرا سر فصل جدیدی در زندگی وی دانست.
سال 1334 اولین سالی بود که از استاد برای سخنرانی در انجمن های اسلامی دانشجویان دعوت به عمل آمد. در سالهای 1337 و 1338 که انجمن اسلامی پزشکان تشکیل شد، استاد از سخنرانان اصلی انجمن بود. به طوری که در سالهای 1340 تا 1350 آن بزرگوار تنها سخنران انجمن بود. وی در این جلسه مسایل فلسفی، فقهی و ایدئولوژیکی اسلام را در زمینه های اصول پنجگانه توحید،عدل، نوبت، امامت، معاد، مسأله زن از دیدگاه قرآن، مباحث اقتصاد اسلامی، بیمه و بانکداری در اسلام و مسأله بردگی را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد که بعدها در قالب کتاب منتشر شدند.
استاد چند سخنرانی در سلسله کنفرانسهای علمی درباره عرفان و حکمت حافظ در دانشکده الهیات و معارف اسلامی ایراد کرد که با عنوان عرفان حافظ به چاپ رسیده است.
به مرور سخنرانیهای استاد اوج گرفت و بیشتر دانشگاهها و مراکز علمی سراسر کشور را زیر پوشش خود قرار داد و استاد به عنوان خطیبی بلندآوازه، فیلسوفی صاحب نظر، اسلام شناسی متبحر و عالمی جامع در علوم منقول و معقول ظاهر شد و به تبلیغ دین و دفاع از اصول اسلام و هدایت جوانان پرداخت.
استاد مطهری همچنان که در تألیف و آثار خود دقتهای لازم و وقت کافی می گذاشت و مطالبی منسجم، متقن و محکم ارائه می داد، برای مطالعه سخنرانی های خود نیز وقت کافی در نظر می گرفت و با مطالعات جامع و لازم به مباحث خویش عمق و غنا می بخشید و مطالبی نو و بدیع ارائه می نمود. یکی از دوستان استاد مطهری نقل می کند که یک بار استاد مطهری را برای سخنرانی دعوت کردند و او با تواضع و صراحت تمام گفت: «آمادگی لازم جهت این سخنرانی نیافته ام، من برای هر سخنرانی، حداقل 20 ساعت مطالعه دارم.»(18)
این چنین بود که سخنرانی های شهید مطهری مورد استقبال گسترده مجامع علمی و فرهنگی شهرهای مختلف قرار گرفت و روز به روز بر دعوت از ایشان برای ایراد سخنرانی افزوده می شد.
بالأخره رژیم پهلوی، روشنگری ها و هدایت های آیت اللّه مطهری را تحمّل نکرد و ساواک در سال 1354 ایشان را ممنوع المنبر نمود. ساواک در یکی از اسناد خود چنین آورده است: «نامبرده بالا یکی از روحانیون ناراحت و افراطی است که اکثراً در بالای منبر مبادرت به اظهارات خلافی می نماید خواهشمند است دستور فرمائید مشارالیه را ممنوع المنبر نموده و از نتیجه این سازمان را آگاه سازند.»
ممنوع المنبر بودن ایشان تا آستانه پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت.
همچنین استاد مطهری همزمان با تحصیل، در ایام تبلیغی به همراه سایر همراهان، اقدام به سفرهای تبلیغی می نمود و راهی مناطق مختلف می شد سفر به اراک، همدان، اصفهان و نجف آباد از آن جمله بود.
تأسیس حسینیه ارشاد
استاد مطهری در راستای فعالیتهای فرهنگی خود، از سالها پیش در فکر تأسیس یک مرکز دینی، علمی، فرهنگی و تحقیقی برای آموزش معارف اسلامی و انتقال تعالیم دینی به نسل جوان و عموم مردم بود. این ایده تا حد زیادی با تأسیس حسینیه ارشاد در سال 1346 محقق شد.
استاد که خود در تأسیس حسینیه ارشاد نقش مهمی داشت و از اعضای هیأت مدیره آن بود، امیدوار بود که این مرکز بتواند در شناساندن اسلام و ایدئولوژی اسلام و تعالیم دینی، توفیق مطلوبی به دست آورد، از این رو با عشق و علاقه زیاد، قسمتی از وقت خود را صرف اداره آن نمود، ایشان در شرائطی «حسینیه ارشاد» را مرکز نشر و ترویج دین، عقاید اسلامی و معارف دینی در طول سال نمود که «حسینیه ها» تداعی گر روضه خوانی و عزاداری سالار شهیدان، آنهم به صورت ناقص در ماههای محرم و صفر بود. وی علاوه بر برگزاری مجالس عزاداری سالار شهیدان به شکل صحیح و منطقی، حسینیه را مرکز تفکر و خردمندی کرد و بنیان فکری و فرهنگی جامعه را در راستای اهداف شهادت امام حسین(ع) قرار داد و با فعالیتهای خود در این مرکز ثابت کرد که حسینیه نه تنها مکان عزاداری، بلکه پایگاه بزرگ اندیشه اسلامی است.
استاد مطهری در زمینه دعوت دانشمندان اسلامی برای همکاری علمی با حسینیه نقش بسیار مؤثری داشت، خود نیز سخنرانی های متعددی در آنجا ایراد می نمود که سه عنوان از آنها عبارت است از: تحریفات در واقعه تاریخی عاشورا، حماسه حسینی، جاذبه و دافعه علی(ع).
متأسفانه علیرغم تلاشها و فعالیتهایی که استاد مطهری در حسینیّه ارشاد انجام داد و سعی نمود، این مرکز را از افراط و تفریط دور نگهدارد ولی به دلیل کارشکنیها و خود سری های مدیر داخلی حسینیه ارشاد و بی اعتنایی به استاد مطهری در انتخاب سخنران، انتخاب مجلس، جلسات گوناگون و چاپ و نشر، استاد مطهری، به ناچار در سال 1349 از فعالیت در حسینیه کناره گیری کرد.
وی در بیان علت کناره گیری خود چنین می گوید: «خوب نمی شود که ما یک مؤسسه را به وجود آورده ایم، مردم اینجا را متعلق به ما می دانند، ما ندانیم اینجا کی سخنرانی می کند یا مثلاً چه موقع کتابش می خواهد چاپ بشود یا چه مطالبی گفته می شود.»
یکی دیگر از فعالیت های تبلیغی آیت اللّه مطهری، در مسجدالجواد تهران بود که در سالهای 1349، 1350 و 1351 عهده دار مسؤولیت آن بود و در بیشتر موارد سخنران اصلی مسجد بود و موضوعات آن بیشتر جنبه قرآنی داشت.
مطالبی که در این نوشتار درباره شخصیت علمی و فرهنگی آیت اللّه مطهری بیان شد، همه نشانگر عشق و علاقه فراوان به امور علمی، فرهنگی، تبلیغی و تألیف کتاب است. تداوم این برنامه آرزویی بود که استاد پس از پیروزی انقلاب داشت.
شهید آیت اللّه مفتح نقل می کند: در سال گذشته در اوج مبارزات به من می فرمود: «به خدا اگر امام و رهبر ما پیروز بشود، هیچ پستی من نمی خواهم، هیچ مقامی نمی خواهم، برای همین زندگی که الآن دارم، کتابخانه ام برای من بهترین لذت است، من همین را می خواهم که بنشینم و کتاب بنویسم، بنشینم و تحقیق کنم، بنشینم از اسلام عزیز دفاع کنم، این هدف من است.»(19)
http://www.mortezamotahari.com/fa/articleview.html?ArticleID=79048
برچسب ها : شخصیت علمی و فرهنگی شهید مطهری-علامه مطهری-مطهری
***نسیم معرفت**
جلوه ای از شخصیت بی نظیر امام کاظم علیه السلام
امام کاظم علیه السلام در زمان خود به علم و تقوا و زهد و دیانت و عبادت، شهرت داشت تا جایی که این ابن ابی الحدید معتزلی درباره ایشان می نویسد: «فقاهت، دیانت، عبادت، بردباری و شکیبایی همه در آن حضرت جمع بود.» 1
دانش امام
امام جعفر صادق علیه السلام بر علم فرزندش موسی بن جعفر گواهی داده و فرموده است: اگر از این پسرم درباره آنچه در مصحف (قرآن) وجود دارد بپرسی به یقین عالمانه پاسخت می دهد. و نیز فرموده است: حکمت فهم، سخاوت و دانش امور دینی مردم که در آن گرفتار اختلاف و سردرگمی شده اند نزد اوست. عالمان دانش های فراوانی در عرصه دین و غیر دین از آن حضرت نقل کرده و در میان محدثان به «عالم» شهره یافته بود. مفید می گوید: مردم روایات بسیاری از ابوالحسن موسی نقل کرده اند او فقیه ترین مردم زمان خود بود. 2
عبادت وتقوای حضرت
زهد و عبادت امام کاظم علیه السلام به قدری شهره بود که هارون الرشید سرسخت ترین دشمن امام نیز می گوید: این مرد از راهیان بنی هاشم است.3 تاریخ نگاران او را عابدترین مردم روزگار خود خوانده اند تا آنجا که «عبدصالح» و «زین المجتهدین» ( زیور کوشندگان در عبادت) لقب گرفت و هرگز کسی همانند او در بندگی و فرمانبرداری دیده نشده .
نمونه هایی از عبادت امام
1.نماز: شب را نمازهای مستحبی می گزارد و آنها را با نماز صبح پیوند می داد. آن گاه تا برآمدن خورشید به تعقیبات می پرداخت و چون خورشید طلوع می کرد حضرت سر به سجده می گذارد و پیوسته به دعا و ستایش خداوند مشغول بود تا این که ظهر فرا می رسید. البته باید توجه داشت که ظاهرا این عمل همیشگی حضرت نبوده است زیرا در تاریخ به کرار آمده که حضرت در پی حوائج مؤمنان بوده اند و این جزء سیره حضرات معصومین علیهم السلام است که رسیدگی امور مسلمانان را مقدم بر عبادت شبانه روز غیر از واجبات می دانستند. شاهد این مطلب اینکه دقیقا چنین مطلبی در زمان زندانی بودن حضرت نقل شده بنابراین می توان این گونه عبادت را به آن زمان تطبیق کرد. هارون از فراز کاخ خود خانه زندان ربیع را می کاوید. او در جای مخصوصی از آن خانه جامعه ای بر زمین می دید که هرگز جا بجا نمی شود و حرکتی ندارد. از این موضوع در شگفت شده از ربیع پرسید: این پیراهن چیست که همه روزه آن را در همین جا می بینم؟ ربیع پاسخ می دهد: ای امیرالمؤمنین آنچه می بینی پیراهن نیست بلکه موسی بن جعفر است که همه روزه هنگام برآمدن خورشید سرش به سجده می نهد و ظهر هنگام، سر از سجده بر می دارد. اینجا بود که هارون الرشید مبهوت شده نتوانست شگفتی خود را پنهان کند و گفت: اما او از زاهدان بنی هاشم است. 4
و نیز در زمانی که در سیاهچالهای هارون بسر می برد حضرت خطاب به خداوند عرضه می دارد: اللهم انّی أسئلک أن تفرغنی بعبادتک اللهم و قد فعلتَ فلک الحمد. بار خدایا از تو می خواستم فرصتی عنایت کنی تا به بندگی و عبادتت بپردازم خداوندا آنچه می خواستم فراهم نمودی پس ستایش تو را سزاست.
2. روزه داری: حضرت کاظم علیه السلام روزها روزه داشت و شب ها را به عبادت زنده می داشت، به ویژه زمانی که به دستور هارون در زندان بسر می برد.
3. حج: آن حضرت در حالی که اسبان راهوار و اصیل در مسیر سفر آزاد گذاشته بود مسافت میان مدینه و مکه را پیاده طی می کرد. تمام افراد خانواده حضرت و نیز برادرش علی بن جعفر درباره مدت زمانی که در راه بودند می گوید: نخستین سفر 26روز ، دومین آن 25 روز سفر سوم 24 روز و چهارمین سفر 21 روز به درازا کشید. 5
4. تلاوت قرآن: حضرت قرآن را با دقت و تدبر و خوش نواتر از هر کس می خواند و چون به خواندن قرآن می پرداخت اندوهگین می شد آن گونه که هر کس تلاوت حضرت را می شنید می گریست. 6
حفص می گوید: او قرآن را با آهنگی حزین می خواند و چون به تلاوت می پرداخت گویی که با مخاطبی گفت و گو می کند.7
5. آزاد کردن بردگان : حضرت هزار برده را به انگیزه جلب خشنودی خدا و تقرب به درگاهش آزاد کرد.
زهد امام :
ابراهیم بن عبدالحمید ابعاد و دامنه زهد امام کاظم علیه السلام را چنین بیسان می کند: وارد خانه ای شدم که حضرت در آن نماز می گزارد. در آن جا جز یک زنبیل که از برگ خرما بافته شده بود و شمشیری آویخته و یک قرآن چیزی دیگر نبود. در روایت ابراهیم زندگی امام کاظم علیه السلام آن چنان ساده و زاهدانه توصیف شده بود که حداقل نیاز ها و وسایل زندگی که طبقه ضعیف جامعه آن روز نیز از آن برخوردار بود نداشت و این خود دلیل روشنی بر رویگردانی آن حضرت از دنیا و لوازم آن است. البته امام در حالی چنین زاهدانه می زیست که اموال فراوان و حقوق شرعی از سوی شیعیان برای امام فرستاده می شد.
بخشندگی امام
مورخان به اتفاق گفته اند که او هر آنچه داشت بدون چشم داشت پاداش و یا سپاسگزاری در راه خدا به آنان داد. او آنچه به مستمندان می داد مخفیانه و به طور ناشناس بود تا مبادا ذلت خواهش را در چهره درخواست کننده ببیند. کیسه هایی حاوی دویست تا چهارصد دینار به آنان می داد . این کیسه ها در زیادی و گرانی ضرب المثل بودند. خاندان حضرت می گفتند: شگفت انگیز است کسی که از کیسه های موسی برخوردار شود و از کمبود و فقر شکایت کند. 8
بردباری حضرت
در بردباری و فرو بردن خشم نیز ضرب المثل بود. یکی از نوادگان عمر بن خطاب رفتار بد و نکوهیده ای با امام داشت پیوسته امیرالمؤمنین علی علیه السلام را ناسزا می گفت. عده ای از دوستان امام کاظم بر آن شدند تا او را بکشند. اما امام آنان را از این کار بازداشت و بر آن شد تا مشکل را به صورتی دیگر حل کند . از این رو محل او را جویا شد به حضرت گفتند: در اطراف مدینه به زراعت مشغول است. حضرت بی خبر بسوی او روانه شد آن مرد خطاب به حضرت فریاد برآورد: کشت مرا پایمال مکن! حضرت همچنان به راه خود ادامه داد تا اینکه به وی نزدیک شده بنای مهربانی با او گذاشت و با لطیف ترین گفتار با او سخن گفت؛ سپس به نرمی از او پرسید: چقدر به مزرعه تو زیان رسیده است؟ گفت: صد دینار. امام فرمود: امید داری از این مزرعه چه مقدار سود عایدت شود؟ گفت: دویست دینار . امام سیصد دینار به او داد و فرمود: این برای توست و کشت تو نیز باقی است. مرد منفعل شد و از این که پیش تر رفتاری ناشایست با امام داشت شرمنده گردید. 9
نوشته سید روح الله علوی - گروه دین و اندیشه تبیان
پی نوشت ها:
1.شرح نهج البلاغه، ج 15، ص 273
2. ارشاد، ج 2، ص 225
3. عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 31
4. عیون اخبار الرضا، ج 1، ص95
5. بحارالانوار، ج48، ص 100
6. مناقب، ج4، ص 348
7. اصول کافی، ج2، ص 606
8. عمدة الطالب، ص 185
9. ارشاد، ج2، ص233.
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=151324
***نسیم معرفت**
بسم الله الرحمن الرحیم
*گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای
مکتب متعالی و نورانی اسلام و اهلبیت (علیهم السلام) در طول تاریخ با مجاهدت ها و ایثار ها و شهادت ها همراه بوده وخواهد بود. اسلام وقرآن و آیین راستین محمدی (صَلّی الّلهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) از آغاز ظهور تا کنون مواجه با خصومت ها و دشمنی های سرسختانه دشمنان و مستکبرین بوده وبعدها نیز چنین خواهد بود. اسلام و قرآن هیچگاه دعوت به جنگ نکرده ونمی کند مگر زمانی که دشمنان اسلام آغاز به جنگ نمایند و یا توطئه بزرگی بر ضد اسلام وبشریت طراحی شده باشد که در این صورت مسلمین و مردم مُجاز خواهند بود که در برابر متجاوزین به عنوان دفاع و جهاد ، ایستادگی و مقاومت و مقابله نمایند . باب جهاد وشهادت برای مقابله با مستکبرین و متجاوزین و دشمنان اسلام وقرآن همیشه باز است و ملت ایران و پیروان اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) با الگو گیری از قیام اباعبد الله الحسین ( علیه السلام) همیشه و در همه حال برای حفظ وحراست و پاسداشت از حریم دین و قرآن و ارزش های اسلامی و دینی وانقلابی آماده جهاد و شهادت و ایثار و جانبازی وفداکاری هستند. ملت شریف ایران که به اسلام و دین محمدی (صَلّی الّلهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) و مکتب نورانی اهلبیت(علیهم السلام) عشق می ورزند هیچگاه خواهان ذلت پذیری و ظلم و ستم نبودند و در طول تاریخ نیز ثابت کردند که در برابر متجاوزین و ستمگران ساکت نخواهند ماند. زمانی که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی ، نهضت و قیام خود را بر ضد حکومت فاسد و فاجر ستمشاهی آغاز نمود ، ملت مجاهد وشهید پرور ایران با مال وجان و تقدیم هزاران شهید و جانباز از نهضت و قیام مقدس امام خمینی حمایت و پشتیبانی کردند و بعد از انقلاب نیز در همه عرصه های دشوار و در همه سختی ها وفشار ها و در برابر همه دشمنان اسلام و انقلاب از خود مقاومت نشان دادند و از انقلاب و ارزش های اسلامی وانقلابی و آرمان های امام خمینی ره دفاع کردند. زمانی که صدام تکریتی با تحریک استکبار جهانی برای نابودی انقلاب اسلامی به جمهوری اسلامی ایران حمله کرد ، باز ملت شریف ایران و اقشار مختلف و مردان و زنان و جوانان این آب و خاک در برابر ارتش متجاوز صدامی ایستادگی کردند و با رشادت ها و ایثارگری ها و جانبازی ها و شهادت ها از اسلام و قرآن و انقلاب و جمهوری اسلامی ایران دفاع نمودند. هر استانی از استان های ایران وهر شهری از شهر های ایران و بلکه شاید هر روستایی از روستاهای این کشور عزیز در بردارنده شهید ویا شهدایی است که برای حفظ اسلام و قرآن و انقلاب و ارزش های اسلامی و دینی و انقلابی جان عزیز خود را فدا کردند. گاهی بعضی خانواده ها چندین عزیز خود را تقدیم اسلام و قرآن و انقلاب نمودند و بر این فداکاری ها افتخار می کردند. استان گیلان نیز یکی از استان های ایران اسلامی است که مردم شریف آن در طول تاریخ عشق و ارادت خود را به اسلام و قرآن واهل بیت (علیهم السلام) ثابت نمودند ودر راه مبارزه با ظلم وستم بسیار خوب درخشیدند. آنها در نهضت جنگل که یکی از عرصه های پیکار با ستمگران و متجاوزین بود از خود رشادت ها و فداکاری ها نشان دادند که در تاریخ ایران وگیلان ثبت شده است. در راه حمایت از نهضت وقیام امام خمینی و نیز پشتیبانی از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از هیچ خدمت و کوششی دریغ نورزیدند . مردم گیلان در جنگ تحمیلی نیز برای دفاع از اسلام و قرآن و کشور از جهات مختلف ( کمک های مالی و معنوی و...)بسیار خوش درخشیدند و هزاران شهید و جانباز تقدیم نمودند. کگنره هشت هزار شهید استان گیلان که در تاریخ چهاردهم اردیبهشت 1395 در میدان شهدای ذهاب رشت با حضور سردار سلیمانی و حضرت آیت الله نوری همدانی و آیت الله زین العابدین قربانی و خانواده های شهداء و جانبازان و ایثارگران وسایر اقشار برگزار شد ، نشان دهنده آن است که مردم استان گیلان همیشه در خدمت اسلام و قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) و نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده وخواهند بود و لحظه ای در حفظ و حراست از ارزش های شهداء و ارزش های دینی کوتاهی و غفلت نخواهند کرد. همیشه از خط اصیل بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی و آرمان های پاک او و نیز از ولی فقیه زمان مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای حمایت کرده و در پشتیبانی از ولایت مطلقه فقیه هیچگاه کوتاهی نخواهند کرد. در پایان یادی می کنم از مرحوم آیت الله صادق احسانبخش امام جمعه سابق رشت و نماینده حضرت امام خمینی در استان گیلان که اَلحَق والأِنصاف خدمات ارزنده ای در جمیع جهات برای مردم گیلان انجام داد.
والسلام
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
چهاردهم اردیبهشت 1395 .
روز سه شنبه
25 رجب المرجب 1437 ه.ق
شهر مقدس قم
**پیام استادسیداصغرسعادت میرقدیم به مناسبت کنگره هشت هزار شهیدگیلان
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
**سردار سلیمانی در کنگره هشت هزار شهید گیلان :
گیلان افتخار ایران است
سردار قاسم سلیمانی گفت: گیلان یک بهشت الهی است ، نعمتی الهی در ایران اسلامی که قابلیت های زیادی دراد ، استانی است که نخبگان و برجستگان زیادی دارد و هدایای فراوانی به اسلام هدیه کرده است.
به گزارش درسیاهکل به نقل از 8دی، حاج قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس در نخستین کنگره شهدای استان گیلان ضمن تسلیت شهادت امام موسی کاظم گفت: چنین جلسه ای کم نظیر است ، من در کنگره های زیادی شرکت کرده ام اما کنگره شهدای گیلان بوی خاصی از آن استشمام می شود ، انگار که واقعا شهدا در آن حضور دارند و اداره جلسه توسط یادگاران شهدا فضای جلسه را عطرآگین کرده است.
وی افزود: گیلان یک بهشت الهی است ، نعمتی الهی در ایران اسلامی که قابلیت های زیادی دارد ، استانی است که نخبگان و برجستگان زیادی دارد و هدایای فراوانی به اسلام هدیه کرده است.
سلیمانی در ادامه اظهار داشت: گیلان استان کوچکی است اما همه ایران را در خود جای داده است ، گیلان افتخار اغیران است ، برگ زنده ای از ایران است، 8 هزار شهید انسان را متحیر می کند ، و بالغ بر 30 هزار جانباز ، آزاده و شهید در استانی با این جمعیت نسبت به کل کشور بی نظیر است و گیلان به تنهایی به اندازه چند استان ادای حق کرده است.
وی افزود : من به نوبه خودم به عنوان یک ایرانی و شیعه خدمتگزار دست همه ی دست اندرکاران کنگره را می بوسم و تشکر می کنم بابت برگزاری چنین جلسه ای که در آن تلاش می شود دوران دفاع مقدس و در های قیمتی که در آن وجود دارد به جامعه معرفی شود.
فرمانده سپاه قدس گفت: در این جلسه می خواهم به سه نکته اشاره کنم ، نکته ی اول در باب معرفت است ، نکته دوم در باب اهداف شهداست و نکته سوم در باب سلوک اخلاقی شهداست.
سلیمانی با اشاره به عدم توانایی ما برای درک معنای شهید و شهادت گفت: تا کسی شهید نبود ، شهید نمی شود و اگر کسی را دیدید که بوی شهید از رفتار او مشاهده می گردد بدانید شهید می شود، شرط شهید شدن، شهید بودن است. شهید حجاب های ظلمانی را پشت سر می گذارد و به جایگاه عند ربهم یرزقون نایل می شود. شهدای حرم، هوشمند ترین های معاصر اند، چون مترصد فرصتی بودند که خودشان را به محبوب اتصال دهند و به فوز اعظم دست یابند.
سلیمانی گفت: مسیر اصلی که همه ی شهدا طی کرده اند و به اینجا رسیده اند مسیر هجرت است. هجرت از خود و مقامات و زیباییها. مثل شهید عطری.. شهدا این هجرت را در همه ابعاد به کمال رساندند و مرتبه سوم جهاد است. پایداری دین است.
سلیمانی گفت: در مقام شهدا نباید تردید کرد. مثل ائمه دریای اعجاز هستند. آنها همچون قطره ای هستند که به دریا وصل شده اند، آهن همیشه آهن است اما در مدار مغناطیس که قرار بگیرد آهن ربا می شود و همه را جذب می کند و شهید به مدار الله متصل است پس اعجاز دارد و به این دلیل است که انسان توسل می کند.
وی اظهار داشت: شهید چون ذوب در خداست اخلاص پیدا کرده است ، این یک قاعده است ، هرکس به مدار علی نزدیک شد کمیل می شود ، ابوذر می شود ، سلمان می شود و فلسفه شهید فلسفه اتصال است.
سلیمانی گفت:8 هزار شهید دادن ساده نیست و گیلا در طول 8 سال دفاع مقدس 8 هزار شهید داده است یعنی هر سال هزار نفر جوان شهید شده اند.
سلیمانی در ادامه افزود: قربانی مهم است اما دلیل اصلی آن مهمتر است. امام اسلام ناب را کاووش کرد این خبرگی امام بود.انقلاب برای نجات تنها اسلام نبود بلکه برای نجات ایران بود. 700سال تاریخ ایران توسط غیرایرانی ها حکومت شد.اگر اسلام نبود ایران تمام میشد. لذا دفاع از اسلام دفاع از ایران است. نماز هم میشود قضا شود اما جهاد هرگز نباید قضا شود که اگر قضا شود نماز هم قضا میشود.
وی در پایان اظهار داشت: ما خرمنی از آتش دور کشورمان است عراق و افغانستان و ترکیه و پاکستان را ببینید. جمهوری اسلامی را با کجا می خواهیم مقایسه کنیم.این آزادی رشد علمی و امنیت را کجا باید یافت؟ عزت مهم است. چه چیزی می تواند جایگزین عزت شود؟ چه ارزشی دارد پاسپورت ما را قبول کنند؟ عزت چه می شود؟ استقلال مهم است. در اقتصاد در فرهنگ در سیاست و مساله جنگ و جبهه نباید فراموش شود.
http://www.darsiahkal.ir/69818/69818/
*******************************************************************
به گزارش «لاهیجان»، همزمان با برگزاری نخستین کنگره هشت هزار شهید استان گیلان که امروز(14 اردیبهشت) در میدان شهدای ذهاب رشت در حال برگزاری است از 270 کتاب با موضوع ایثار و شهدا با حضور آیت الله نوری همدانی و سردار سیمانی در رشت، رونمایی شد.
کتاب «فرهنگ اَعلام» که دایره المعارف 300 کلمه ای از زندگی نامه شهدا از زمان تولد تا شهادت را دربر دارد و نیز جلد اول کتاب «وصیت نامه 400 شهید استان گیلان» از جمله کتاب هایی هستند که رونمایی شدند.
این کتاب ها را بنیادشهید، بنیا حفظ آثار و نشر ارزش ها دفاع مقدس، کنگره هشت هزار شهید گیلان و حوزه هنری تدوین وم نتشر کرده است.
همچنین در این مراسم از تمبر کنگر ههشت هزار شهید استان گیلان نیز پرده برداری شد./شبستان
http://www.lahidjan.com/69213/%D8%B1%D9%88%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AA%D9%85%D8%A8%D8%B1-%DA%A9%D9%86%DA%AF%D8%B1%D9%87-%D9%87%D8%B4%D8%AA-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%DA%AF%DB%8C%D9%84.html
.......................................
به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، متن پیام رهبر انقلاب اسلامی که از سوی نماینده ولیفقیه در استان گیلان و امامجمعه رشت قرائت شد، به این شرح است:
به ارواح طیبهی شهیدان عالی مقام گیلان درود میفرستم و ارادت خود را به خانوادههای عزیز آنان ابراز میدارم. لشکر قدس گیلان در شمار یگانهای نقشآفرین در دفاع مقدس بود و اینجانب خاطرهی خوش آن صفا و صلابت و صداقت را از یاد نخواهم برد انشاء الله. بزرگداشت آن فداکاران رشید، بزرگداشت رادمردی و ایمان صادقانه است. برای همهی دستاندرکاران این مراسم پاداش الهی را مسألت میکنم.
والسلام علیکم و رحمة الله
سیّد علی خامنهای
9 اردیبهشت 1395
.: Weblog Themes By Pichak :.