***نسیم معرفت***
** ویژگی ها و خاطرات ناب از شهید بهشتی از دیدگاه شخصیت ها
1- مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای :
*** مرحوم شهید بهشتی یکی از آن شخصیت هایی بود که یک حالت استثنایی در آنها مشاهده می شود. می دانید آدمها دو جور هستند، یکی آدمهایی هستند که هیچ ویژگی استثنایی در آنها نیست، با استعدادند، با فکرند، ارزشمندند، اما عادی و معمولی اند... لکن بعضی هستند که از معمول انسان ها یک چیزی بیشتر دارند، یک برجستگی در اینها وجود دارد، این برجستگی خیلی هم زود فهمیده نمی شود، در گذشتِ زمان مشهود می شود و بهشتی از این قبیل بود. او دارای فکر بلندی بود، مغز قوی و فعالی داشت، علاوه بر این دارای اراده و روحیه ممتازی بود، بر خود و احساسات خویش شدیداً غالب بود ، یک فرد بیشتر متفکر بود تا احساساتی، اگر چه گاهی اوقات احساسات او هم یک جمعیت میلیونی را به جوش می آورد، یعنی اینجور احساساتی هم گاهی می شد ، اما در همان وقت هم می توانست مطمئن باشد که دارد منطقی حرف می زند، از آن قبیل آدم هایی نبود که احساساتشان آنها را سوار بر یک اسب سرکشی بکند که مهارش در دستشان نیست، بلکه از آن قبیل انسان هایی بود که در اوج احساساتشان هم آدم می دانست که دارد منطقی و متین و محاسبه شده حرف می زند...
این مرد، مردی شدیداً متعبد بود، یعنی دین و شریعت را به درستی و از بُن دندان قبول داشت، با کمال خلوص و صمیمیت عامل به شرع و معتقد به دین بود. از تظاهر، از ریاکاری، از کارهایی که برخلاف صمیمیت و خلوص هست شدیداً بیزار و روگردان بود، خودش نداشت و از هر کسی که دارای این صفات بود بدش می آمد... از جمله خصوصیات آقای بهشتی این بود که کارها را از بنیان شروع می کرد، با رژیم هم که مبارزه می کرد، مبارزه ای بنیانی بود...
بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مُرد، به خاطراینکه در دوران زندگیش کسی به عمق و والایی شخصیت این مرد پی نبرد. شهید بهشتی واقعاً انسان برجسته ای بود در همه ابعاد.
اشخاص درباره شهید بهشتی خیلی صحبت کرده اند خیلی چیزها گفته شده و گفتنی ها گفته شده؛ آنچه که ما کم داریم شناخته شدن شخصیت این عزیز هست. در آثار علمی او، در آثار وجودی او، در مشخص شدن مفاهیم کلمات او در طول زمان.
همه چیز را می شد روی دوش او گذاشت و در همه مشکلات می شد به فکر او متکی شد.
... وقتیکه انسان یک فکر و شورایی را می کرد و یک کاری را می خواست اقدام بکند و می ترسید که مبادا گوشه ای از آن عیب پیدا بکند وقتی در جلسه بهشتی بود آدم خاطرش آسوده بود.
به دلیل اینکه شهید مظلوم بهشتی ، دارای شخصیت ممتازی بود همواره مورد حمله لیبرالها و منافقین واقع می شد به قول شاعر: «اول بلا به مرغ بلند آشیان رسید» آنکس که آشیانش و پروازش بلندتر و شخصیت اش برجسته تر است بیشتر از همه مورد تهاجم دشمنان قرار می گیرد . دشمنی با کسی که تأثیر در روند این مبارزه ندارد کاری ندارد.
شهید بهشتی بزرگترین تأثیر را داشت، یعنی از شخص امام که بگذریم، در میان مردم دیگری که در کار مبارزه ، رهبری این مبارزه و اداره این انقلاب نقش داشتند، از همه مهمتر و مؤثرتر مرحوم شهید بهشتی بود. طبیعی بود که او را بیشتر مورد تهاجم قرار بدهند.
http://article.tebyan.net/60037/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D9%87%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A2%DB%8C%D8%A9%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D9%88-%D8%AD%D8%AC%D8%A9%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D9%81%D8%B3%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%86%DB%8C
2- دکتر غلامحسین حدّاد عادل :
*** در تصویری که از شخصیت بهشتی در ذهن من به جا مانده است سه عنصر بارز وجود دارد که به آنها به اختصار اشاره میکنم:
1. نظم
آقای بهشتی مظهر نظم و انضباط بودند، وقتشناس و منظم. این خصوصیت، جزئی از خصلت مدیریتی ایشان بود که بعدها در انقلاب اسلامی به نحوی مؤثر و مفید آشکار شد.
2. امیدواری
آقای بهشتی دوستان خود را همواره به آینده امیدوار میکردند و به آنان روحیه میبخشیدند. مجلس و محضر ایشان، مجلس منفیبافی و اظهار یأس و دلسردی و دلمردگی نبود، بلکه مجلس تجدید نشاط در کار و تقویت روحیه و اراده و خوشبینی بود.
3. ابتکار و نوآوری
بهشتی همواره خلاق و مبتکر بود و معمولاً در هر دیدار یک فکر جدید به دوستان جوان خود القا میکرد و آنان را با یک فعالیت جدید در عرصة فکر و فرهنگ و تبلیغ اسلامی آشنا میساخت.
*** خاطرة نخستین دیدار خود با شهید بهشتی را فراموش نمیکنم. سال 1337، دانشآموز سال دوم دبیرستان بودم و سیزده سال داشتم. دبیرستان علوی یک مدرسة اسلامی بود که در آن به دین و اخلاق و آموزش اهمیت بسیار داده میشد. تدریس زبان انگلیسی هم در آن مدرسه مهم و جدی بود. معلمی داشتیم پاکستانی که تحصیلکردة اکسفورد بود و به او “مستر هاشمی” میگفتیم. روزی پیش از ظهر که مستر هاشمی مشغول تدریس بود ناگهان دو نفر روحانی برای ورود به کلاس اجازه خواستند، یکی از آن دو، آقای علیاصغر کرباسچیان، معروف به علامه، مؤسس مدرسة ما بود و دیگری سیدی بلندقامت و خوشصورت که با معرفی آقای علامه معلوم شد آقای بهشتی است.
روحانی تازهوارد نگاه نافذ و لبخندی دلنشین و صدایی گیرا و متین داشت و در همان دقایق اول، توجه و احترام همگان را برانگیخت. آقای بهشتی با معلم کلاس چند جملهای انگلیسی صحبت کردند و از او خواستند تدریس را ادامه دهد. بعد از چند دقیقه که از تدریس و سؤال و جواب در کلاس گذشت آقای بهشتی شروع به صحبت کردند و گرم و مهربان، دانشآموزان را در فراگیری زبان انگلیسی راهنمایی و تشویق کردند و خود مثالهایی آوردند و عملاً در تدریس انگلیسی شرکت جستند. این دیدار در من و دوستان همکلاسیام، که عدهای از آنها امروز در جمهوری اسلامی عهدهدار مسئولیتهای مهم هستند اثری شیرین و شگرف بر جای نهاد. در آن زمان برای ما تصور اینکه یک روحانی، علاوه بر زبان عربی، زبان انگلیسی هم بداند دشوار بود و آن روز ما با چنین پدیدة نادری مواجه شده بودیم و حیرت کرده بودیم.
http://www.tabnak.ir/fa/news/106418/%D9%88%D9%8A%DA%98%DA%AF%D9%8A%C2%AD%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%B5%D9%81%D8%A7%D8%AA-%D8%B4%D9%87%D9%8A%D8%AF-%D8%A8%D9%87%D8%B4%D8%AA%D9%8A
3- آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی :
* یکی از تفاوتهای شهید بهشتی با دیگران ، این بود که دیگران حاضر بودند برای کارهای سطحی تری وقت صرف کنند اما ایشان می گفت کار را باید از ریشه شروع کنیم.
* شهید بهشتی یک سعه صدری داشت، یک منطقی داشت که بر پایه شخصیت ایشان می شد یک عده ای بیشتر تاب بیاورند و اختلافاتشان را حل کنند.
* تعادلی در وجود آقای بهشتی بود که مواظب جهات مختلف بودند و جامعیت اسلام هم ، این را اقتضا می کند.
* ما نباید اجازه بدهیم که افکار اجتماعی سیاسی و اقتصادی شهید بهشتی از دست برود یا علامت سئوال روی آنها بگذارند، اینها افکار جالبی است.
* در تاریخ اسلام از ائمه معصومین که بگذریم شخصیتی مانند آیة الله بهشتی خیلی کم داریم. او مجتهد، فقیه، فیلسوف مکتب شناس، سیاست دان، سخن دان، سخنران، اهل قلم و نویسنده و مدیر بود و به چهار زبان زنده روز ( عربی، فارسی، انگلیسی، آلمانی) تکلم می کرد.
http://article.tebyan.net/60037/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D9%87%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A2%DB%8C%D8%A9%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D9%88-%D8%AD%D8%AC%D8%A9%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D9%81%D8%B3%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%86%DB%8C
************************************
** ویژگیها و صفات شهید بهشتی + سایت خبری تحلیلی تابناک
** شهید بهشتی از زبان مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای و حجت الاسلام رفسنجانی+تبیان
***نسیم معرفت***
** فرق امامت و ولایت چیست؟
کلمه امام به معنای پیشوا است. کلمه پیشوا درست ترجمه کلمه امام در عربی است. خود کلمه امام یا پیشوا مفهوم مقدسی ندارد. پیشوا یعنی کسی که پیشرو است و عده ای تابع و پیرو او هستند، اعم از آنکه عادل و درست رو باشد و یا باطل و گمراه.[1]
قرآن هم کلمه امام را در هر دو مورد به کار برده است. در یک جا می فرماید:
"وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا"[2] "ما آنها را پیشوایان هادی به امر خودمان قرار دادیم".
و در جای دیگر می فرماید:
"وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ"[3] "پیشوایانی که مردم را به سوی آتش می خوانند".
معنای اصطلاحی امام:
معنای اصطلاحی امام نزد علمای شیعه و سُنّی متفاوت است. بررسی ریشه ای این معنا و تفاوت آن را بعد از بررسی معنای ولایت خواهیم گفت. اما در اینجا معنای اصطلاحی امام را اجمالاً از دیدگاه اکثر علمای شیعه اشاره می کنیم:
"امامت یعنی پیشوایی و زمامداری کلی در تمام امور دینی و دنیوی".[4]
این پیشوایی در تمام امور، دارای شؤونی است که در بررسی معنای ولایت ذکر می شود . طبق عقیده شیعه دارا بودن این شؤون با عصمت همراه است و امام کسی است که از خصیصه عصمت برخوردار است.
معنای ولایت:
ولا، وَلایت، وِلایت از ماده "ولی" (واو ، یاء ، لام ) اشتقاق یافته است. معنای اصلی این کلمه همچنانکه راغب در "مُفرداتُ القُرآن"[5] گفته است، قرار گرفتن چیزی در کنار چیز دیگر است به نحوی که فاصله ای در کار نباشد به همین مناسبت طبعاً این کلمه در مورد قرب و نزدیکی به کار رفته است، اعم از قرب مکانی و قرب معنوی، و باز به همین مناسبت در مورد دوستی، یاری، تَصدّی امر، تسلط و معانی دیگر از این قبیل استعمال شده است چون در همه اینها نوعی مباشرت و اتصال وجود دارد.[6] راغب راجع به کلمه وِلایت می گوید:
ولایت (به کسر واو) به معنی نصرت است و اما ولایت (به فتح واو) به معنی تَصدّی و صاحب اختیاری یک کار است و گفته شده است که معنی هر دو یکی است و حقیقت آن همان تَصدّی و صاحب اختیاری است.[7]
معنای اصطلاحی ولایت:
از نظر اسلام دو نوع ولاء وجود دارد: ولاء منفی و ولاء مثبت. یعنی مسلمانان از یک طرف مأمورند که نوعی ولاء را ترک کنند که از آن به ولاء منفی تعبیر می کنیم و نوع دیگر از ولاء را داشته باشند که آن را ولاء مثبت می نامیم. ولاء اثباتی نیز بر دو قسم است: ولاء عام و ولاء خاص. و ولاء خاص نیز اقسامی دارد همانند: ولاء زعامت دینی، ولاء زعامت اجتماعی، ولاء تصرف یا ولایت تکوینی.[8]
ولایت منفی:
همان طور که گفته شد «ولایتِ منفی» به معنی ترک کردن نوعی ولاء و دوستی است. مسلمانان علاوه بر اینکه باید با یکدیگر رابطه دوستی و محبت داشته باشند و به اصطلاح دارای ولایت مثبت باشند، در مقابلِ دشمنان و کفار باید به گونه ای دیگر رفتار کنند یعنی آن دوستی و محبتی را که مابین خود دارند نسبت به کفار نداشته باشند و البته این به معنای آن نیست که نسبت به کفار بغض و کینه داشته باشند.
در مورد ولایت منفی قرآن می فرماید:
"یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ"[9] "ای کسانی که ایمان آوردید، دشمن من و دشمنان خودتان را وَلیّ نگیرید که دوستی بر آنان افکنید و حال اینکه به حقی که شما را آمده است کافر شده اند".
و این دشمنی به آن جهت است که:
"إِنْ یَثْقَفُوکُمْ یَکُونُوا لَکُمْ أَعْداءً وَ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَ وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ"[10] "اگر به شما دست یابند دشمنتان هستند و دست و زبانشان را به بدی به سوی شما می گشایند و دوست دارند کافر شوید".
قرآن سِرِّ لزوم اجتناب و احتیاط از بیگانه را این می داند که آنها دوست دارند دیگران نیز به کیش آنها درآیند. و البته همین کفار اگر دشمنی نورزند اگر چه نباید به عنوان دوست و سرپرست مسلمانان باشند اما رابطه محبت با آنها نفی نشده است.
"لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ"[11] "خدا باز نمی دارد شما را از کسانی که با شما در دین مقاتله و جنگ نکردند و شما را از خانه هاتان بیرون نرانده اند که نیکی کنید نسبت به آنان و دادگری کنید همانا خدا دادگران را دوست دارد".
در مورد ولایت اثباتی عام نیز که همان رابطه دوستی بین مسلمانان است در قرآن آمده است:
"وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ یُطیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ"[12] . مردان و زنان مؤمن بعضی وَلیّ بعضی دیگرند به معروف امر می کنند و از منکر باز می دارند.نماز را برپا می دارند و زکات را می پردازند و خدا و رسولش را اطاعت می کنند بزودی خدا آنان را مورد رحمت خویش قرار می دهد خداوند توانا و حکیم است .
ولایتِ خاص :
ولایتِ خاص یعنی ولایتی که اشخاص خاصی آن را دارا هستند و مربوط به رابطه عموم مسلمانان نیست. این ولایت را نیز در سه قسم بیان می کنیم:
ولاء پیشوایی، مقام مرجعیت دینی، یعنی مقامی که دیگران باید از وَلیّ پیروی کنند و او را الگوی اعمال و رفتار دینی خویش قرار دهند و دستورات دینی را از او بیاموزند، به عبارت دیگر مقام زعامت دینی.
ولاء زعامت، یعنی حق رهبری اجتماعی و سیاسی . اجتماع نیازمند رهبر است و آن کسی که باید زمام امور اجتماعی را بدست گیرد و شؤون اجتماعی مردم را اداره کند، وَلیِّ امرِ مسلمین است.
ولاء تصرف، یا ولاء معنوی، بالاترین مراحل ولایت است این ولایت نوعی اقتدار و تسلط فوق العاده تکوینی است. مقصود از ولایت تکوینی این است که انسان در اثر پیمودن صراط عبودیت به مقام قُرب الهی نائل گردد و اثر وصول به مقام قرب - البته در مراحل عالی آن - این است که معنویت انسانی که خود حقیقت و واقعیتی است ، در وی متمرکز می شود و با داشتن آن معنویت قافله سالار معنویات مسلط بر ضمائر و شاهد بر اعمال و حجت زمان می شود. زمین هیچگاه از وَلیّی که حامل چنین معنویتی باشد و به عبارت دیگر از انسان کامل خالی نیست.
رابطه امامت و ولایت:
گفتیم که امامت دارای شؤونی است، سه قسم ولایت خاص که گفتیم، شؤون امامت را تشکیل می دهند، یعنی امام کسی است که هم زعامت دینی و هم زعامت و رهبری اجتماعی را به عهده دارد و دارای ولایت تکوینی نیز هست. این اعتقاد، اعتقاد اکثریت شیعه در مورد امامت است. اما غیر شیعه بعضی از این شؤون را برای امام نمی پذیرند. اهل سنت تنها زمامداری و سرپرستی جامعه را از شؤون امام می داند و شأن دیگری را برای امام معتبر نمی دانند.
نتیجه آنکه ولایت و امامت تفاوت واقعی ندارد و به اصطلاح تفاوت آنها اعتقادی است، امام همان وَلیّ است و تفاوت آن تنها در این است که ولایت شأن امامت است.
منابعی دیگر برای مطالعه بیشتر:
1- امام شناسی، علامه سیدمحمدحسین تهرانی.
2- امامت و رهبری، محمدحسین مختاری مازندرانی.
3- ولایت و امامت، هادی نجفی.
[1] . مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص 46، انتشارات صدرا.
[2] . انبیاء / 73.
[3] . قصص / 41.
[4] . ابراهیم امینی، بررسی مسائل کلی امامت، ص 27، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.
[5] . مفردات القرآن، راغب اصفهانی، مادی ولی.
[6] . مرتضی مطهری، ولاءها و ولایت ها، ص 13-15، انتشارات صدرا.
[7] . مفردات القرآن، راغب اصفهانی، ماده ولی.
[8] . مرتضی مطهری، ولاءها و ولایت ها، ص 16، انتشارات صدرا.
[9] . الممتحنه / 1 و 2.
[10] . الممتحنه / 1 و 2.
[11] . الممتحنه / 8.
[12] . توبه / 71.
http://tarikhe-eslam.blogsky.com/1390/01/22/post-25/
********************************
** فرق امامت و ولایت چیست؟ +نسیم معرفت
** فرق امامت و ولایت چیست؟ - تاریخ اسلام
** امامت»، «ولایت»+ بحثی پیرامون مفهومِ امامت و ولایت و ولایت فقیه
** امامت و خلافت ؛ انتصاب یا انتخاب+مؤسّسه تحقیقاتی حضرت ولیّعصر عج+استادحسینی قزوینی
** ولایت فقیه ؛انتخابی یا انتصابی؟+انجمن راسخون
***نسیم معرفت***
** اهمیت رِفق و مدارادرزندگی فردی و اجتماعی و خانوادگی+نسیم معرفت
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مُروّت با دشمنان مدارا
از حافظ شیرازی
تذکر : البته منظور حافظ مدارا با دشمنان قسم خورده دین و قرآن و ... نیست ....
** قال عَلِیُُ ( عَلَیهِ السَّلامُ ) : کَم مِن صَعبِِ یَسهُلُ بِالرِّفقِ
علی ( عَلَیهِ السَّلامُ ) فرمود : بسا سختی که به سبب مدارا و نرمی آسان می گردد.
شرح غُرَرُالحِکَم، ج 4، ص 551. -غُرَرُالحِکَم عَبدُالواحِد آمُدی، ص 244.
** قال عَلِیُُ ( عَلَیهِ السَّلامُ ) :عَلَیکَ بِالرِّفقِ فَإِنَّهُ مِفتَاحُ الصَّوابِ وَ سَجِیَّةُ أولِی الألبَابِ. [**] .
علی ( عَلَیهِ السَّلامُ ) فرمود : بر تو باد به ملایمت، زیرا که آن کلید و گشایش راه درست و از سجایا و ویژگی های خردمندان است.
غُرَرُالحِکَم، ج 2، ص 20.
** قال عَلِیُُ ( عَلَیهِ السَّلامُ ) : رَأسُ السِّیاسَةِ الرِّفقُ. [**] .
امام علی ( عَلَیهِ السَّلامُ ) فرمود : اساسِ سیاست و مدیریت ، مدارا و ملایمت است.
غُرَرُالحِکَم، ج 1، ص 372.
** قال عَلِیُُ ( عَلَیهِ السَّلامُ ) : اَلرِّفْقُ یُیَسِّرُ الصِّعَابَ وَیُسَهِّلُ شَدِیدَ الْأَسْبَابِ.[**] .
علی ( عَلَیهِ السَّلامُ ) فرمود : مدارا و ملایمت دشواریها را آسان می سازد و سبب ها و عواملِ سخت و دشوار را سهل و آسان می نماید.
شرح غُرَرُالحِکَم، ج 2، ص 45.
** قال عَلِیُُ ( عَلَیهِ السَّلامُ ) : اِرفَق بِالخاصَّةِ وَ العامَّةِ فَأِنَّ الرِفقَ یُمْنٌ. [**] .
امام علی ( عَلَیهِ السَّلامُ ) فرمود :با خواص و عوامِ مردم به مُدارا رفتار کن که مدارا کردن و ملایمت سبب یُمن و برکت است.
الغارات، ص 127.
** قال عَلِیُُ ( عَلَیهِ السَّلامُ ) : مَا استُجلِبَتِ المَحَبَّةُ بِمِثلِ السَّخاءِ ، وَالرِّفقِ و حُسنِ الخُلُقِ .
امام علی ( عَلَیهِ السَّلامُ ) فرمود : چیزی به اندازه سخاوت، مدارا و خوش اخلاقی محبّت به وجود نمی آورد.
غُرَرُالحِکَم عَبدُالواحِد آمُدی، ص 244.
** قال الجَوادُ ( عَلَیهِ السَّلامُ ) : مَن هَجَرَ المُداراةَ قارَبَهُ المَکرُوهَ .
امام جواد ( عَلَیهِ السَّلامُ ) کسی که مدارا را کنار بگذارد، ناخوشی ها به او نزدیک می شود.
مُسنَد اَلأِمام الجَواد، ص 243.
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
*****************************************
** رفق و مدارا ... – تبیان فرهنگی
** رفق و مدارا در زندگی زناشویی – تبیان فرهنگی - تبیان
***نسیم معرفت***
به نام خدا
** قِصّه بخشِ سَراباغِ آبدانانِ ایلام+حدود سی شهید سَراباغ+نسیم معرفت
( شعر مربوط به سال 1379 است . در رمضان المبارک سال 1379 هجری شمسی جهت تبلیغ از شهر قم به استان ایلام اعزام شدیم و عده ای از مبلِّغین از جمله بنده از آنجا به دَره شهر و بعد به آبدانان گسیل شدیم و سپس توفیق رفیق شد که جهت تبلیغ در ماه رمضان به بخش سراباغ بروم .... مردمان سراباغ به زبان محلی لُری و لَکی و کُردی صحبت می کنند. سراباغ که اکنون به صورت یک شهر است در 15 یا 20 کیلومتری شرقِ آبدانان در جنوب استان ایلام قرار دارد.شهر سراب باغ (سَراباغ) در آذر ماه 1359توسط دو میگ عراقی مورد حمله قرار گرفت که به شهادت و مجروح شدن 15 نفر از اهالی این روستا و ویرانی 32 خانه مسکونی منجر شد. یکی از مُعتمدین محل به بنده گفته بودند که سراباغ در دوران جنگ تحمیلی«هشت سال دفاع مقدس» سی شهید داده است . راه ایلام به آبدانان (مخصوصا از دَره شهر به آبدانان) در آن زمان یعنی در سال 1379 بسیار صعب العبور و دارای پیچ ها و درّه های هولناک و خطرناک بود... شهرستان 70 هزار نفری آبدانان در 170 کیلومتری جنوب ایلام در دوران هشت ساله دفاع مقدس 310 شهید گلگون کفن تقدیم انقلاب اسلامی ایران کرده است. )
بیا تا قِصّه گویم قِصّه ای داغ
ز آبدانان و هم بخشِ سَراباغ
پَسِ کوهِ کبیرکوه هست شهری
که آبدانان خوانندش آری
طوائف اندرین شهر و نواحی
کنار هم دارند یک صفایی
نهاد پاکشان هست مهربانی
چه خوبند مردمان آبدانی
برون واندرونشان صاف ویکرنگ
بدورند از نفاق و کار نیرنگ
به رهبر عشق بی اندازه دارند
به راه دین و قرآن جان نثارند
چو از مرکز بسی افتاده اند دور
میان کوه ها گشته اند محصور
لذا از هرجهت محروم ماندند
شکایت ها به مسؤلین نمودند
کسی تاحال نداده دردشان گوش
نهاده بعضی ها بر درد سرپوش
و اما بشنو از بخشِ سَراباغ
حکایت های شیرین دارد و داغ
سراباغ یک زمانی باغ بوده
در آن کَبک و کلاغ و زاغ بوده
بسی سرسبز بوده یک زمانی
کنارش خوش بودند مردمانی
چو مردم اندر آن بسیار گشتند
ز باغ باصفاشان دست شُستند
درختان را بریدند دانه دانه
که تا سَر هم کنند یک آشیانه
به پانصد خانوار چونکه رسیدند
سَراباغ را به نامِ «بَخش» کردند
کنارش رودخانه جاریات است
به سوی دجله یا رودفرات است
بسی مردم دراین بخش بی نوایند
بسی مظلوم و با شرم و حیایند
حدود سی شهید تقدیم کردند
برای جنگ بسی خدمت نمودند
جوانانِ سَراباغ اهل کارند
ولی کاری مناسب هم ندارند
همی خواهند زمسؤلین به اصرار
جوانان را گمارند بر سر کار
سَراباغی همه میهمان نوازند
بسی اهل کَرَم هم دست بازند
سعادت آنچه از اوصاف گفتی
برای مردمان صاف گفتی
20 / 9 / 1379 ه.ش
* سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
****************************************************
** برگزاری یادواره شهدای بخش سرابباغ شهرستان آبدانان (استان ایلام) +کلیک
به گزارش روابط عمومی فرمانداری آبدانان ؛ با سخنرانی سلیمانی مدیر کل انتظامی و امنیتی یادواره 27شهید والامقام بخش سرابباغ در شهرستان آبدانان پیش از ظهر امروز شنبه 22 اسفند 94 برگزار شد .........
http://abdanan.portal-il.ir/index.aspx?fkeyid=&siteid=12&pageid=2118&newsview=21293
***نسیم معرفت***
به نام خدا
**روز قدس ، روز خشم و فریاد در برابر ستمگران و مستکبِرینِ عالم..+نسیم معرفت
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّارِ وَ لْیَجِدُوا فیکُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ
ای کسانی که ایمان آورده اید! با کافرانی که به شما نزدیکترند ، پیکار کنید! ( و دشمن دورتر ، شما را از دشمنان نزدیک غافل نکند! ) آنها باید در شما شدّت و خشونت ( و قدرت ) احساس کنند و بدانید خداوند با پرهیزگاران است!
سوره توبه آیه 123
شوکت مستکبران روزی فرو ریزد همی
عزت مستضعفین تا حدِّ اعلا میشود
روز قدس ، روز ماندگار و یادگاری از خمینی بت شکن است .
روز قدس ، روز اظهار خشم و فریاد در برابر مستکبِرین عالم و قدرت های جنایتکار و ستمگر و حکومت های فاسد است.
روز قدس ، روز اظهار خشم ونفرت جهانی در برابر تروریسم دولتی یعنی رژیم غاصب وفاسد صهیونیستی است که تا کنون بیش از هفتاد سال است که در سرزمین های اشغالی فلسطین با تمام قساوت و سنگدلی قتل و خونریزی و غارتگری و ظلم و جنایت می کند .
روز قدس ، روز حرکت به سوی اعتلاء و عزت مسلمین و ریشه کنی جرثومه های فساد و ظلم و جنایت است .
روز قدس ، روز اظهار قدرت و عزت در برابر قدرت های ستمگر و تجاوزگر است.
روز قدس ، روز تجلی قدرت اسلام و مسلمین در برابر همه مستکبرین عالَم است.
اشغال سرزمین فلسطین توسط رژیم غاصب صهیونیستی با پشتیبانی قدرت ها و دولت های مستکبر ، مصیبت و فاجعه ای بزرگ بوده و هست که تنها راه خلاصی از آن ، حضور گسترده و باشکوه مسلمانان سراسر عالم در روز جهانی قدس است .
مسلمین همیشه باید بیدار باشند تا قربانی توطئه ها و نقشه ها ی شوم دشمنان اسلام قرار نگیرند. ایجاد غُدّه سرطانی صهیونیستی در دل جهان اسلام ناشی از غفلت و جهل وضعف مسلمین بود . اصل و ریشه نقشه ایجاد رژیم صهیونسیتی به بیش از صد سال قبل برمی گردد که توسط استعمار انگلیس در اثنای جنگ جهانی اول پیگیری و انجام شد و بیانیه بالفور(Balfour) که یکی از بیانیههای ننگین و شومِ تاریخ انگلیس و سرآغاز تاسیس رژیم جعلی صهیونیستی به شمار میرود گویای این مطلب و شاهد مدّعای ما است . این بیانیه ننگین در 2 نوامبر 1917، توسط آرتور جیمز بالفور(Balfour) ، به والتر روچیلد، رهبر جامعه یهودیان انگلیس صادر شد و در آن مجوِّز تاسیس رژیم پلید و نامشروع صهیونیستی به وی داده شد. نقشه های شوم استعمارگران در صورتی تحقق می یابد که مسلمین در خواب غفلت ودر ضعف باشند. غفلت از دسیسه ها و نیرنگ های دشمنان اسلام بزرگ ترین خطر برای مسلمانان است . تاسیس رژیم جعلی و نامشروع و سفّاک صهیونیستی در قلب کشور های اسلامی و جهان اسلام در روز پانزدهم می (may) 1948 میلادی برابر با 26 اردیبهشت 1327 که معروف به روز نکبت است ، در خلال غفلت مسلمین و ضعف و خیانت دولت های اسلامی صورت گرفت . اگر مسلمانان و دولت های اسلامی بیدار بودند هیچگاه چنین فاجعه ای در جهان اسلام رخ نمی داد . متاسفانه از زمان های گذشته تاکنون اکثر حکام کشور های اسلامی ، سرسپرده و تسلیمِ قدرت های استکباری همچون انگلیس و آمریکا وغیره بوده و هستند . تداوم دولت جعلی و جنایتکار صهیونیستی در طول ده ها سال و استمرار جنایات استعمارگران در مناطق اسلامی با دامن زدن به اختلافات و ایجاد گروه های تروریستی از قبیل القاعده و طالبان و داعش ومانند آن ها ،نتیجه خیانت وضعف و غفلت حکام ودولت های کشورهای اسلامی می باشد . پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به رهبری حضرت امام خمینی و سرنگونی رژیم فاسد پهلوی که بزرگترین حامی رژیم اشغالگر صهیونیستی بود ، روزنه ها و بارقه هایی از امید را برای رهایی از چنگال حکام جور و استعمارگران زمان بوجود آورد . شش ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در 16 مرداد سال 1358 هنگامی که جنوب لبنان آماج بمباران توسط نیروهای متجاوز صهیونیستی قرارگرفت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی در یک اقدام بسیار هوشمندانه طی پیامی از همه مسلمانان جهان خواست که آخرین جمعه ماه رمضان را به عنوان روز قدس برگزینند وهمه ساله در چنین روزی با ملت رنج کشیده و ستمدیده فلسطین وسایر ملت های دربند و مظلوم همدردی نمایند. متن پیامی که در آن زمان حضرت امام خمینی به طور شفاهی از طریق تلویزیون جمهوری اسلامی ایران به اطلاع عموم مسلمین رساند چنین بود :
بسم الله الرحمن الرحیم
[ مسلمین ایران و جهان ، من در طی سالیان دراز، خطر اسرائیل غاصب را گوشزد مسلمین نمودم، که اکنون این روزها به حملات وحشیانه خود به برادران و خواهران فلسطینی شدت بخشیده است، و بویژه در جنوب لبنان به قصد نابودی مبارزان فلسطینی، پیاپی خانه و کاشانه ایشان را بمباران می کند. من از عموم مسلمانان جهان و دولتهای اسلامی میخواهم که برای کوتاه کردن دست این غاصب و پشتیبانان آن به هم بپیوندند. و جمیع مسلمانان جهان را دعوت می کنم آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را که از ایام قدر است و میتواند تعیین کننده سرنوشت مردم فلسطین نیز باشد، به عنوان "روز قدس" انتخاب ، و طی مراسمی همبستگی بین المللی مسلمانان را در حمایت از حقوق قانونی مردم مسلمان اعلام نمایند. از خداوند متعال پیروزی مسلمانان را بر اهل کفر خواستارم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته . ]
ملت غَیور و شرافتمند و آگاه و با بصیرت ایران اسلامی به پیروی از فرمان بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی و لَبّیک به ندای ولیّ فقیه زمان مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای مبنی بر حضور در روز جهانی قدس ، هر سال باشکوه تر از سال قبل در حماسه بزرگ روز قدس ، شرکت گسترده داشته و دارند . آری تنها راه خلاصی ونجات مسلمین از شر رژیم سفاک و خونریز صهیونیستی و قدرت های استکباری ، حضور حماسی و باشکوه و دشمن شکن مسلمانان جهان در راهپیمایی روز قدس است که رُعب و وحشت در دل های دشمنان اسلام و مسلمین ایجاد می کند . روز قدس ، روز بازگشت مسلمین به هویت اصیل خویش می باشد . روز قدس ، روز بیداری و انسجام مسلمین است تا با وحدت و یکپارچگی خود عزت از دست رفته خود را بازیابند و شَرَیان های حیاتی مستکبرین و ستمگران جهان را قطع نمایند و دست پلید و خبیث اجانب را از ممالک اسلامی کوتاه کنند.
روز قدس ، روز فریاد حق طلبانه در برابر مستکبرین و استعمارگران و مفسدین عالم است.
در پایان توجه شما را به سخنی از حضرت امام خمینی و ونیز سخنی از مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای در رابطه با روز قدس جلب می نمایم :
**من روز قدس را روز اسلام و روز رسول اکرم (ص)می دانم، و روزی است که باید ما تمام قوای خودمان را مجهز کنیم، و مسلمین از آن انزوایی که آنها را کشانده بودند خارج شوند، و با تمام قدرت و قوت در مقابل اجانب بایستند و ما در مقابل اجانب با تمام قوا ایستاده ایم . (امام خمینی )
**همه ملتها و دولتهای اسلامی باید مسئله فلسطین را در زمره مسائل درجه اول خود بدانند.(مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای)
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
**روز قدس ، روز خشم و فریاد در برابر ستمگران و مستکبِرینِ عالم..+نسیم معرفت
**روز قدس روز خشم و فریاد...+ سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی
.: Weblog Themes By Pichak :.