سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقام باعظمت حضرت فاطمه(س)+مقام معظم رهبری حضرت آیت الله امام خام

نتیجه تصویری برای شهادت حضرت فاطمه تسلیت

***نسیم معرفت***


قصور زبان از بیان مقام با عظمت حضرت صدیقه کبری (سلام‌الله‌علیها) 


درباره‌ی حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) -این را نه به‌عنوان اینکه آدم بخواهد جزو حرفهای متعارف و معمول که میزنند، بر زبان جاری کند- حقّاً و انصافاً ماها قاصریم، حقیرتر از آن هستیم که بخواهیم از آن مقام باعظمت سخن بگوییم؛ از حقیقت نوریِ آن بزرگوار و امثال ایشان از ائمّه‌ی معصومین، زبان ماها، بیان ماها، فهم ماها کوتاه‌تر از این است که بتوانیم در این زمینه‌ها صحبت کنیم. خَلَقَکُمُ اللهُ اَنواراً فَجَعَلَکُم بِعَرشِهِ مُحدِقین؛(1) قضیّه‌ی انوار ائمّه‌ی معصومین (علیهم‌السّلام) این است؛ دیگر حالا ما چه میخواهیم بگوییم؟ لکن در زمینه‌ی سیره‌ی این بزرگواران و رفتارهای آنها و اسوه بودن آنها به‌عنوان یک بشر، چرا، حرف زیاد هست. خیلی حرفها را هم زده‌اند؛ بعضی از برادران هم در شعرهای امروزتان اشاره کردید. میدان هم برای حرف زدن زیاد است. در این زمینه چند جمله‌ای عرض میکنیم.

ما باید راجع به حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) از این نگاه دوّم، یعنی اسوه بودن و مثال بودن نگاه [کنیم]. خدای متعال در قرآن راجع به دو زن به‌عنوان اسوه‌ی مؤمنین و دو زن [به‌عنوان] نمونه‌ی کافرین -ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا لِلَّذینَ ءامَنُوا امرَاَتَ فِرعَون،(2) و بعد از یک آیه: وَ مَریَمَ ابنَتَ عِمران(3)- مثال زده است و برای مؤمنین -نه برای زنهای مؤمن؛ مرد و زن- دو نمونه آورده است. با این نگاه میشود به این بزرگواران نگاه کرد به‌عنوان نمونه و از آنها درس گرفت. خب، فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) صدّیقه‌ی کبرا است در میان صدّیقین و صدّیقات، کبرا یعنی بزرگ‌ترین صدّیقه است این بزرگوار.

حالا میخواهیم از ایشان درس بگیریم؛ زنها هم درس بگیرند، مردها هم درس بگیرند؛ همه -عالم و جاهل- درس بگیرند. ببینیم درباره‌ی این بزرگوار در کلمات ائمّه‌ی معصومین، آنچه ذکر میشود از مدایح، چه چیزهایی است. در زیارت امام رضا (علیه‌السّلام) وقتی نوبت به حضرت زهرا میرسد برای صلوات -آن زیارتی که سر تا پا صلوات است- [میگوید]: اَللّهُمَّ صَلِ‌ عَلی‌ فاطِمَةَ بِنتِ نَبیِّک؛ این یک خصوصیّت. خب، این خصوصیّت خیلی مهمّی است؛ البتّه قابل تأسّی نیست؛ همه دختر پیغمبر نمیشوند؛ امّا انتساب به پیغمبر به‌صورت دختر او، نشان‌دهنده‌ی رفعت مقام است. وَ زَوجَةِ وَلِیِّک، این هم دوّمی؛ البتّه این هم قابل دست‌گیری نیست و همه نمیتوانند زوجه‌ی ولیّ خدا بشوند؛ امّا رفعت مقام، رفعت شأن و جاه و جلال این بزرگوار را نشان میدهد. وَ اُمَّ السِّبطَینِ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّة؛ جنبه‌ی کاربردی این [خصوصیّت]، بیشتر از آن دو صفت قبلی است؛ جنبه‌ی کاربردیِ تربیت سبطَین. سبطَینی که «سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّة» هستند، مادرشان این بزرگوار است؛ دامان پاکیزه‌ی این مادر است که توانسته اینها را تربیت بکند. این آن چیزی است که میتواند برای ما به‌عنوان الگو، به‌عنوان اسوه مطرح بشود.

بعد، «اَلطُّهرَةِ الطّاهِرَةِ المُطَهَّرَةِ التَّقیَّةِ النَّقیَّةِ الرَّضیَّةِ الزَّکیَّة» که همه‌ی اینها کاربردی است؛ طهارت، با سه بیان که البتّه این سه بیان «طهر»، «طاهر» و «مطهّر» تفاوتهایی از لحاظ معنا با هم دارند. البتّه [هر] سه تعبیر اشاره‌ی به طهارت و پاکیزگی است: طهارت روح، طهارت دل، طهارت مغز، طهارت دامان، طهارت سرتاسر زندگی. خب این کاربردی است، این برای ما درس است؛ باید سعی کنیم خودمان را پاکیزه کنیم، باید تطهیر کنیم خودمان را؛ بدون طهارت باطن نمیشود به مقامات رسید؛ به حریم ولایت این بزرگوارها هم نمیشود رسید؛ طهارت باطن لازم است. طهارت باطن، با تقوا است، با ورع است، با ملاحظه است؛ ملاحظه‌ی دائمی و مراقبت دائمی از خود طهارت به‌وجود می‌آورد. خب البتّه انسان جایزالخطا است و ممکن است بر ما سیاهی‌هایی عارض بشود امّا راه پاک کردنِ آن سیاهی‌ها را هم خدا به ما نشان داده، یاد داده: توبه، استغفار. استغفار کنیم؛ استغفار، یعنی عذرخواهی کردن؛ «استغفر الله»، یعنی خدایا عذر میخواهم، معذرت میخواهم. واقعاً، قلباً از ته دل از خدای متعال معذرت بخواهیم؛ این استغفار است، این پاک میکند آن سیاهی را و آن لکّه را. خب، اَلطُّهرَةِ الطّاهِرَةِ المُطَهَّرَة. التَّقیَّة، همان تقوا؛ اَلنَّقیَّة، آن نقاوت و پاکیزگی باطنی و قلبی؛ اینها خصوصیّات فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) است. ما اینها را بایستی به‌عنوان الگو، به‌عنوان اسوه، در نظر داشته باشیم و خودمان را به آن نزدیک کنیم.1395/01/11


1 )
من لایحضر الفقیه، شیخ صدوق ج 2 ص 613؛
تهذیب الاحکام، شیخ طوسی ج 6 ص 95؛
بحارالانوار، علامه مجلسی ج ‏99 ص 127 ؛
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، زیارت جامعه کبیره

السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلَائِکَةِ وَ مَهْبِطَ الْوَحْیِ وَ مَعْدِنَ الرَّحْمَةِ وَ خُزَّانَ الْعِلْمِ وَ مُنْتَهَى الْحِلْمِ وَ أُصُولَ الْکَرَمِ وَ قَادَةَ الْأُمَمِ وَ أَوْلِیَاءَ النِّعَمِ وَ عَنَاصِرَ الْأَبْرَارِ وَ دَعَائِمَ الْأَخْیَارِ وَ سَاسَةَ الْعِبَادِ وَ أَرْکَانَ الْبِلَادِ وَ أَبْوَابَ الْإِیمَانِ وَ أُمَنَاءَ الرَّحْمَنِ وَ سُلَالَةَ النَّبِیِّینَ وَ صَفْوَةَ الْمُرْسَلِینَ وَ عِتْرَةَ خِیَرَةِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُه‏ ... وَ أَنَّ أَرْوَاحَکُمْ وَ نُورَکُمْ وَ طِینَتَکُمْ وَاحِدَةٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ خَلَقَکُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ حَتَّى مَنَّ عَلَیْنَا بِکُمْ فَجَعَلَکُمْ فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ جَعَلَ صَلَوَاتِنَا عَلَیْکُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وَلَایَتِکُمْ طِیباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْکِیَةً لَنَا وَ کَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا فَکُنَّا عِنْدَهُ مُسَلِّمِینَ بِفَضْلِکُمْ «3» وَ مَعْرُوفِینَ بِتَصْدِیقِنَا إِیَّاکُم‏ ...
ترجمه:
سلام بر شما اى اهل بیت نبوّت، و جایگاه رسالت، و عرصه رفت و آمد فرشتگان، و مرکز فرود آمدن وحی و معدن رحمت، و خزانه داران بهشت، و نهایت بردبارى، و ریشه هاى کرم، و رهبران امّت ها، و سرپرستان نعمت ها، و بنیادهاى نیکان، و استوانه هاى خوبان، و رهبران سیاسى بندگان، و پایه هاى کشورها، و درهای ایمان، و امینان خداى رحمان، و چکیده پیامبران، و برگزیده رسولان، و عترت بهترین گزیده پروردگار جهانیان و رحمت و برکات خدا بر آنان باد ... و همانا ارواح و نور و سرشت شما یکى است، پاکیزه و پاک شد، برخى از آن از برخی دیگر است، خدا شما را نورهایى آفرید، و گرداگرد، عرش خود قرار داد، تا با آوردنشان به دنیا بر ما منّت نهاد، و قرارتان داد در خانه هایی که اجازه داد رفعت یابند و نام او در آنها ذکر شود، و درودهاى ما بر شما قرار داد، و آنچه ما را از ولایت شما به آن مخصوص داشت، مایه پاکى براى خلقت ما، و طهارت براى جان ما، و تزکیه براى وجود ما، و کفاره گناهان ماست، پس ما در نزد خدا از تسلیم شدگان به فضل شما، و شناخته شدگان به تصدیق جایگاه شما بودیم ...
2 ) سوره مبارکه التحریم آیه 11
وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذینَ آمَنُوا امرَأَتَ فِرعَونَ إِذ قالَت رَبِّ ابنِ لی عِندَکَ بَیتًا فِی الجَنَّةِ وَنَجِّنی مِن فِرعَونَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنی مِنَ القَومِ الظّالِمینَ
ترجمه:
و خداوند برای مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! خانه‌ای برای من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش!»
3 ) سوره مبارکه التحریم آیه 12
وَمَریَمَ ابنَتَ عِمرانَ الَّتی أَحصَنَت فَرجَها فَنَفَخنا فیهِ مِن روحِنا وَصَدَّقَت بِکَلِماتِ رَبِّها وَکُتُبِهِ وَکانَت مِنَ القانِتینَ
ترجمه:
و همچنین به مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت، و ما را از روح خود در آن دمیدیم؛ او کلمات پروردگار و کتابهایش را تصدیق کرد و از مطیعان فرمان خدا بود!
http://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=1470

 



      

صاحب کتابِ«تفسیرجامِع آیاتِ الأَحکام+آیت الله زین العابدین قربان

تصویر مرتبط

***نسیم معرفت***



** صاحب کتابِ«تفسیرجامِع آیاتِ الأَحکام+آیت الله زین العابدین قربانی لاهیجی

بسم الله الرحمن الرحیم

خِطّه سرسبز گیلان مخصوصا شهرعالِم پرور لاهیجان در طول قُرون و اَعصارِ مختلف مَهد مَشاهیر و نام آوران و فقیهان و حکیمان و شاعران و شخصیت های برجسته علمی و معنوی بوده و هست و خواهد بود. شخصیت هایی و اُستوانه هایی همچون میرزا حبیب الله رشتی و شیخ محمد مدرسی چهاردِهِی و میرزای قمی شفتی صاحب کتابِ قوانین الأصول و محمدتقی بهجت فومنی و شیخ صادق احسانبخش و ملاعبدالرزاق لاهیجی صاحبِ شَوارِقُ الأِلهام فِی شَرحِ تَجریدِ الکَلام و میرزاحسن لاهیجی و حَزین لاهیجی و قطب الدین محمدبن علی شریف لاهیجی صاحب تفسیر شریف لاهیجی و سیدعبدالکریم لاهیجی داماد مرحوم مُلّاعلی کَنی تهرانی و حاج شیخ عبدالله لاهیجی دِیوشَلی یکی از مراجع ثلاث در عصر مشروطیت....
یکی از نام آوران و مشاهیر گیلان و لاهیجان که بیش از نیم قرن در عرصه علم و اجتهاد و قلم و تحقیق و تبلیغ و تبیین معارف اسلام و قرآن و اهل بیت
(عَلَیهِمُ السَّلامُ ) مجاهدت و کوشش نموده حضرت آیت الله زین العابدین قربانی پینچاهی لاهیجی می باشد. ایشان با تلاش خستگی ناپذیر در کنار مسؤلیت های مختلفی که داشت، ده ها اثر ارزشمند و گرانسنگ و نیز خدمات عامُّ المَنفعه از خود به یادگار گذاشت. برخی از آثار و تألیفاتش در نوع خود کم نظیر و یا بی نظیر می باشد. ازجمله آن آثار ، «تفسیرجامِع آیاتِ الأَحکام» است که دوازده جلد می باشد و برای تدوین و نگارش آن چهارده سال تحقیق و تلاش نموده است . اینجانب چندین سال از محضرشریفش تلمُّذ نمودم . سلامتی و دوام عمربابرکتش را از خداوند مُتعال مسئلت دارم .


سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

بیست و هشتم بهمن هزار و سیصد و نود وشش هجری شمسی

سی ام جُمادَی الأُولی هزار و چهارصدو سی و نُه هجری قمری


(آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی)

از شهر مقدس قم



      

پیام تسلیت+جان باختگان کشتی سانچی+آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی+

نتیجه تصویری برای حادثه کشتی سانچی

نتیجه تصویری برای جان باختگان کشتی سانچی

***نسیم معرفت***

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

خبر دلخراش  جان باختن سی و دو نفر از هموطنان عزیز ما در حادثه کشتی نفتکش سانچی که در شانزدهم دی هزار و سیصد و نود وشش در سواحل و آب های شانگهای چین  رخ داد موجب  حزن و اندوه فراوان برای هموطنان و مردم شریف ایران شده است . پرسنل محبوب و زحمت کش کشتی سانچی با آگاهی از دشواری ها و مخاطرات و خطرات شغلی خود _ در دل دریا ها_ برای خدمت به کشور و میهن عزیز خود و اعتلاء ایران اسلامی خدمت می کردند و نام نیکشان هیچگاه از خاطره ها  زدوده نخواهد شد و سواحل و آبراه  چین  برای همیشه یادآور این عزیران خواهد بود و هر ساله این مکان به نامشان گلباران خواهد شد . اینجانب به عنوان یک شهروند ایرانی این مصیبت وارده را به ولی الله الاعظم حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و به مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای و به ملت شریف ایران  بویژه به خانواده   های داغدیده صمیمانه تسلیت عرض می کنم . روحشان شاد و نامشان جاوید باد .

#سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
.
#حادثه_کشتی_سانچی
#سواحل_و_دریای_چین
#دریا
#ایران
#نفتکش
#بندر_عسلویه
#کره_جنوبی


** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی



      

حیات طیّبه از دیدگاه حضرت آیت الله امام خامنه ای+وبلاگ روستای سا

نتیجه تصویری برای سخنان مقام معظم رهبری در جمع فرماندهان سپاه

***نسیم معرفت***

 

** (حیات طیّبه)+بیانات مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العُظمی امام خامنه ای در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى+ در تازیخ 25  / 6.  /   1394 . 

... خب، انقلاب چه‌کار میکند؟ کاری که انقلاب در آغاز انجام میدهد، ترسیم آرمانها است؛ آرمانها را ترسیم میکند. البتّه آرمانهای عالی، تغییرناپذیرند؛ وسایل تغییرپذیر است، تحوّلات روزمرّه تغییرپذیر است امّا آن اصول که همان آرمانهای اساسی است، تغییرناپذیر است؛ یعنی از اوّل خلقت بشر تا امروز، عدالت یک آرمان است؛ هیچ‌وقت نیست که عدالت از آرمان بودن بیفتد؛ آزادی انسان یک آرمان است -آرمانها یعنی این‌جور چیزها- آرمانها را انقلاب تصویر میکند، ترسیم میکند، بعد آن‌وقت به سمت این آرمانها حرکت میکند. حالا آرمان را ما اگر بخواهیم در یک کلمه بگوییم و یک تعبیر قرآنی برایش بیاوریم،«حیات طیّبه» است که: فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَة؛(1) . اِستَجیبوا للهِ‌ وَ لِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم؛(2) شما را زنده کند. دعوت پیغمبر و همه‌ی پیغمبران به حیات است؛ چه جور حیاتی؟ طبعاً «حیات طیّبه» .

 خب،
«حیات طیّبه» یعنی چه؟ یعنی همه‌ی این چیزهایی که بشر برای بِه‌زیستی خود، برای سعادت خود به آنها احتیاج دارد. مثلاً عزّت ملّی جزو «حیات طیّبه» است؛ ملّت ذلیل، توسری‌خور، «حیات طیّبه» ندارد. استقلال، وابسته نبودن به بیگانگان و به دیگران جزو «حیات طیّبه» است. «حیات طیّبه» را فقط در عبادات و در کتابهای دعا که نباید جستجو کرد؛ واقعیّات زندگی اینها است. «حیات طیّبه ی» یک ملّت، از جمله این است که این ملّت، عزیز زندگی کند، سربلند زندگی کند، وابسته نباشد، مستقل زندگی کند ......

 یکی از چیزهایی که
«حیات طیّبه» را تأمین میکند، پیش‌رانی در علم و تمدّن جهانی است. یک ملّتی بتواند در مجموعه‌ی دانش جهانی و مدنیّت جهانی، حالت پیش‌ران داشته باشد و جلو ببرد؛ برای ارتقای کلّ بشریّت، یک نردبان جدیدی را جلوی پای بشریّت بگذارد؛ این یکی از اجزای «حیات طیّبه» است. غربی‌ها این‌جور نیستند؛ بله، پیشرفتهای مادّی زیاد آوردند، در این زمینه‌ها حرفهای جدید زدند، هنوز هم دارند میزنند، مُنتها این را همراه کردند با چیزی که سقوط از این نردبان در آن حتمی است؛ بله، نردبان را جلوی پای بشر میگذارند مُنتها کاری میکنند که از این نردبان حتماً بشر سقوط خواهد کرد؛ اخلاق را فاسد میکنند. شما امروز ملاحظه کنید در فرهنگ غربی زشت‌ترین و شنیع‌ترین کارها دارد شکل عادی، عرفی، قانونی میگیرد که اگرچنانچه کسی با اینها مخالفت بکند، محکوم میشود که چرا مخالفت میکند؛ به صِرف اینکه انسان دلش میخواهد! خب، خیلی چیزها انسان دلش میخواهد. کار این پرده‌دری‌ها در غرب به کجا خواهد رسید؟ راه علاج ندارند؛ یعنی راه خلاص قطعاً ندارند؛ این راهی که اینها دارند میروند، این‌جور که اینها دارند در انحطاط اخلاقی پیش میروند، پدر غرب را در خواهد آورد، نابودشان خواهد کرد. بیچاره مردمشان، انسان دلش برای مردم این کشورها و این ملّتها میسوزد؛ مردم بیچاره‌ای هستند. نخبگان، تأثیرگذاران، برنامه‌ریزان، سیاست‌گذاران، روی اهداف خُبث و پلید خودشان کارهایی دارند میکنند. .....

 «حیات طیّبه» یعنی این؛ یعنی برویم به ‌سمت یک چنین وضعی برای زندگی کشور؛ انقلاب میخواهد ما را به اینجاها برساند. رفاه، عدالت، نشاط، نشاطِ کار، شوقِ کار، علم، فنّاوری، اینها همه جزو «حیات طیّبه» است؛ در کنار اینها معنویّت، رَحم، خُلقیّات اسلامی، سَبکِ زندگیِ اسلامی، اینها جزو «حیات طیّبه» است. نظم جزو «حیات طیّبه» است؛ این حرکت به‌سمت «حیات طیّبه» تمام‌نشدنی است. اَلآ اِلَی اللهِ تَصیرُ الاُمور؛(3) این همان صیرورت به سمت خدا [است‌]. صیرورت یعنی حالی‌به‌حالی شدن، چیزی در باطن ذات خود تغییر ایجاد کند و روزبه‌روز بهتر بشود؛ این را میگویند صیرورت؛ بشر به سمت خدا صیرورت دارد و جامعه‌ی مطلوب اسلامی آن است که این صیرورت در آن وجود داشته باشد؛ این صیرورت تمام‌نشدنی است؛ همین‌طور به‌طور دائم ادامه دارد؛ انقلاب این است.

 یکی از خصوصیّات
«حیات طیّبه» و خصوصیّات این انقلاب که در قرآن به آن تصریح شده، ایمان بِالله و کفر به طاغوت است: فَمَن یَکفُر بِالطّاغوتِ وَ یُؤمِن بِاللهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی‌.(4) «عُروَةُالوُثقی‌» یعنی شما مثلاً از یک جای خطرناکی، لغزش‌گاهی دارید عبور میکنید، یک ریسمان، یک چیزی هست که دستتان را میگیرید که نخورید زمین، لیز نخورید، پرت نشوید پایین؛ به این میگویند «عُروَةُالوثقی‌». اگر ایمان بالله و کفر به طاغوت داشته باشید، این «عُروَةُالوُثقی‌» است. این هر دو با همدیگر است: ایمان بالله، کفر به طاغوت؛ این دو را از هم تفکیک نباید کرد. باز اینجا من اشاره کنم که ایمان بالله را از مردم بسختی میشود گرفت؛ تکیه‌ی تبلیغات دشمنان، روی کفر به طاغوت است؛ کفر به طاغوت را ضعیف کنند بتدریج، این بخش از قضیّه را از دست مردم بگیرند خب بله، ایمان بالله هم داشته باشید، ایمان به طاغوت هم داشته باشید. این نمیشود؛ ایمان بالله با کفر به طاغوت، با هم همدوشند......

 ایدئولوژی‌زدایی یکی از حرفهای رایج [است.] حالا چند سالی بود، بعد یک چند سالی تعطیل شد، باز دوباره حالا شروع کرده‌اند. از دیپلماسی ایدئولوژی‌زدایی کنیم؛ از سیاست داخلی [ایدئولوژی‌زدایی کنیم‌]؛ نه، این درست ضدّ حق است، ضدّ حقیقت است؛ معنایش این است که اصول و مبانی انقلاب و اسلام را در سیاست داخلی و خارجی دخالت ندهیم. چطور دخالت ندهیم؟ اصلاً این سیاستها باید براساس این مبانی به‌وجود بیاید؛ در همه‌ی زمینه‌ها این‌جور است. ملاحظه کنید، این نکته‌ی ظریفی است؛ علم، یعنی رفتن به سمت یک واقعیّت، یک واقعیّتی را کشف کردن و آن را دانستن. البتّه در این زمینه ایدئولوژی معنی ندارد امّا اینکه ما دنبال کدام واقعیّت برویم، دنبال کدام واقعیّت نرویم؛ اینجا فکر و عقیده و ایدئولوژی -به قول فرنگی‌مآب‌ها- دخالت دارد. ما دنبال این علم نمیخواهیم برویم؛ این علم، علم مضرّ است. این علم را انتخاب میکنیم، چون علم نافع است؛ علم نافع داریم، علم مضر داریم. بنابراین حتّی در قضیّه‌ی علم هم تفکّر، اعتقاد، عقیده و به تعبیر فرنگی‌مآب‌ها ایدئولوژی، مؤثّر است.
.....

 بحمدالله ابعاد مختلف این انقلاب در جوامع اسلامی، باز شده است؛ با اینکه این‌همه پول خرج کردند، این‌قدر دلار نفتی خرج کردند برای اینکه بتوانند جلوی این حرکت را بگیرند، خوشبختانه بدون اینکه حالا ما هم یک کار درست‌وحسابی کرده باشیم -ما در تبلیغ و تبیین، کوتاهی زیاد داریم- این تفکّر قوی و مستحکم پیش رفته. امروز در اقطار دنیای اسلام بحمدالله این هست و شواهد فراوانی دارد: ملّتها، ملّتهای مسلمان، به معنای واقعی کلمه جمهوری اسلامی را دوست دارند، مسئولین جمهوری اسلامی را دوست دارند، رؤسای جمهور ما در طول این سالها هرجا مسافرتی کردند و بنا شده است که جلوی مردم باز گذاشته بشود، آنها قیامت به راه انداختند؛ در پاکستان این‌جور بود، در لبنان این‌جور بود، در سودان این‌جور بود، و در خیلی از کشورهای دیگر. البتّه آنجایی که جلوی مردم را بگیرند، خب، مسئله‌ی دیگری است؛ آنجایی که مردم آن کشورهای مسلمان بدانند که میتوانند ابراز عقیده و ابراز احساسات بکنند، [میکنند] این به برکت اسلام است، این به برکت تمسّک به قرآن است.....


1-سوره‌ی نحل، بخشی از آیه‌ی 97؛ «... قطعاً او را با زندگی پاکیزه‌ای، حیاتِ [حقیقی‌] بخشیم. ...»


2-سوره‌ی اَنفال، بخشی از آیه‌ی 24؛ «... چون خدا و پیامبر، شما را به چیزی فراخواندند که به شما حیات میبخشد، آنان را اجابت کنید. ...»


3- سوره‌ی شُوری، بخشی از آیه‌ی 53؛ «... هُش دار که [همه‌ی‌] کارها به خدا باز میگردد.»


4- سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی 256؛ «... پس هرکس به طاغوت کفر ورزد، و به خدا ایمان آورد، به‌یقین، به دستاویزی استوار چنگ زده است.»


http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=30791



      

عشق محمد بس است وآل محمد+میلادپیامبرص و امام صادق مبارک+وبلاگ رو

** عشق محمد بس است وآل محمد+میلادپیامبرص و امام صادق مبارک

نتیجه تصویری برای میلاد پیامبر و امام صادق مبارک

***نسیم معرفت***

به نام خدا

بَلَغَ  العُلی  بِکَمالِهِ
کَشَفَ الدُّجی بِجَمالِهِ
حَسُنَت جَمیعُ خِصالِهِ
صَلُّوا  عَلَیهِ وَ  آلِهِ

دیباچه گلستان سعدی


ماه فروماند از جمال محمد

سرو نباشد به اعتدال محمد

قدر فلک را کمال و منزلتی نیست

در نظر قدر با کمال محمد

آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی

آمده مجموع در ظِلال محمد

عرصه گیتی مجال همت او نیست

روز قیامت نگر مجال محمد

همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد

تا بدهد بوسه بر نعال محمد

شمس و قمر در زمین حشر نتابد

نور نتابد مگر جمال محمد

چشم مرا تا به خواب دید جمالش

خواب نمی‌گیرد از خیال محمد

سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی

عشق محمد بس است و آل محمد


 میلاد باسعادتِ جامعِ جمیعِ محاسِن و مَحامِد ،  رسول مکرَّمِ اسلام حضرت محمد مصطفی   (صَلَّی اللهُ عَلَیهِِ وَ آلهِ وَسَلَّمَ)  و نیز خجسته میلاد صادقِ آل محمد امام جعفر صادق   (علیه السلام)   بر مُحبان و عاشقان اهل بیت (علیهِمُ السلام)   مبارک باد


سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی



      
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >